مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

شرایط شکسته شدن نماز مسافر

· شرط اوّل: سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد

مسأله 1695. شرط اوّل شکسته شدن نماز مسافر آن است كه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعی (تقریباً 44 ­كیلومتر) نباشد و به مسافت مذکور، «حدّ مسافت شرعی» گفته می‌شود.

مسأله 1696. كسى كه رفت و برگشت او مجموعاً هشت فرسخ (تقریباً 44 کیلومتر) است، خواه رفتن یا برگشتنش كمتر از چهار فرسخ باشد یا نباشد، باید نماز را شكسته بخواند. بنابراین، اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ یا به عكس باشد، باید نماز را شكسته - یعنى دو ركعتى - بخواند؛

این نوع مسافت را که در آن مسیر رفت و برگشت، مجموعاً هشت فرسخ می‌‌باشد، «مسافت تلفیقی» می‌‌نامند. [448]

مسأله 1697. اگر رفت و برگشت فرد هشت فرسخ باشد، اگر چه روزى كه مى‏رود همان روز یا شب آن برنگردد، باید نماز را شكسته بخواند، ولى بهتر است كه در این صورت احتیاط كرده، تمام نیز بخواند.

مسأله 1698. اگر سفر، مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد، یا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شكسته بخواند و چنانچه شک كند که سفرش هشت فرسخ است یا نه، تحقیق كردن لازم نیست و باید نمازش را تمام بخواند، هرچند احتیاط مستحب است در صورت شک تحقیق نماید.

مسأله 1699. اگر فرد یقین یا اطمینان داشته باشد یا بیّنه (دو مرد عادل) خبر دهند که سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند؛

امّا اگر یک عادل یا شخص موثّقی خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است، در صورتی که انسان به گفتۀ او یقین یا اطمینان پیدا كند، باید نماز را شكسته بخواند، وگرنه گفتار او حجّت شرعی محسوب نمی‌شود و نمازش کامل است. همچنین اگر دو بیّنه برخلاف یکدیگر باشند، هر دو از اعتبار ساقط شده و فرد باید نماز را تمام بخواند، هرچند احتیاط مستحب است نمازش را شکسته هم بخواند.

مسأله 1700. كسى كه یقین یا اطمینان دارد سفر او هشت فرسخ است یا به طریق معتبر دیگری مثل بیّنه اعتماد نموده، اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، باید آن را چهار ركعتى به‌جا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نماید.

مسأله 1701. كسى كه قصد رفتن به محلّ معیّنی را داشته و یقین یا اطمینان دارد سفرى كه مى‏خواهد برود هشت فرسخ نیست، یا شک دارد كه هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده، اگر چه كمى از راه باقى باشد، باید نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شكسته به‌جا آورد؛ ولى اگر وقت گذشته لازم نیست قضا نماید.

مسأله 1702. اگر فرد بین دو محلّى كه فاصلۀ آنها كمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد كند، هرچند روى هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1703. اگر محلّى دو راه داشته باشد، یک راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود، باید نماز را شكسته بخواند و اگر از راهى كه هشت فرسخ نیست برود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1704. ابتداى هشت فرسخ را باید از جایى حساب كند كه شخص پس از عبور از آنجا مسافر محسوب مى‏شود و آنجا غالباً آخر شهر یا روستا است؛ ولى در بعضی از شهرهاى بسیار بزرگ (بلاد کبیره) ممكن است آخر محلّه باشد. [449]

مسأله 1705. انتهای مسافت شرعی برای فرد مسافری که قصد دارد به شهر یا روستایی که وطن او نمی‌باشد سفر نماید و قصد ماندن ده روز در آنجا ندارد، آخرین مقصد فرد در آن شهر یا روستا می‌باشد؛

به عنوان مثال فردی که وطن وی در (15) کیلومتری شهر مشهد می‌باشد، چنانچه قصد داشته باشد به مکانی در شهر مشهد مانند حرم مطهّر امام رضا که در (25) کیلومتری وطن وی قرار دارد برود و برگردد، نمازش در این سفر شکسته است؛ امّا اگر قصد دارد تنها به مکانی در داخل شهر مشهد که در (20) کیلومتری وطن وی قرار دارد برود و از همان‌جا برگردد، نمازش تمام است.

· شرط دوّم: از اوّل سفر قصد پیمودن هشت فرسخ را داشته باشد

مسأله 1706. نماز مسافر در صورتی شکسته است که بداند هشت فرسخ راه را مى‏پیماید - هرچند به شکل مسافت تلفیقی - پس اگر به جایى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آنجا قصد كند جایى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند؛

ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود یا از آنجا به جایی برود، سپس به وطنش یا مکانی که می‌خواهد ده روز بماند برگردد و مجموع این رفت و برگشت هشت فرسخ باشد و در بین هم یکی از قطع کننده‌های سفر - که بعداً ذکر می‌شود - پیش نیاید، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1707. كسى كه نمى‏داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً براى پیدا كردن گمشده‏اى مسافرت مى‏كند و نمى‏داند چه مقدار باید برود تا آن را پیدا كند، باید نماز را تمام بخواند؛

ولى در برگشتن، چنانچه تا وطنش یا جایى كه مى‏خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید نماز را شكسته بخواند.

همچنین، اگر در بین رفتن قصد كند كه به جایی برود، سپس به وطنش یا مکانی که می‌خواهد ده روز بماند برگردد و مجموع این رفت و برگشت هشت فرسخ باشد و در بین هم یکی از قطع کننده‌های سفر پیش نیاید، باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1708. مسافر در صورتى باید نماز را شكسته بخواند كه سفرش به حدّ مسافت شرعی را به امر دیگری وابسته نکرده باشد؛

پس كسى كه از شهر بیرون مى‏رود و مثلاً قصدش این است كه اگر رفیق پیدا كند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمینان دارد كه رفیق پیدا مى‏كند، باید نماز را شكسته بخواند و اگر اطمینان ندارد، باید تمام بخواند.

مسأله 1709. كسى كه قصد هشت فرسخ دارد - اگر چه در هر روز مقدار كمى راه برود - وقتى به حدّ ترخّص (كه معنایش در مسألۀ«1756»خواهد آمد) برسد، باید نماز را شكسته بخواند؛ ولى اگر در هر روز مقدار بسیار كمى راه برود، احتیاط لازم آن است كه نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند.

مسأله 1710. كسى كه در سفر در اختیار دیگرى است، مانند زن و فرزند و خادم و زندانى طوری که عرفاً تابع محسوب شوند، چنانچه بداند سفر او (فردی که زن و... در اختیار او هستند) هشت فرسخ است باید نماز را شكسته بخواند و اگر نداند و شک در قصد وی داشته باشد، نماز را تمام به‌جا آورد و پرسیدن لازم نیست، گرچه مطابق با احتیاط مستحب است.

مسأله 1711. كسى كه در سفر در اختیار دیگرى است، اگر بداند یا گمان داشتهباشد كه پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا مى‏شود و سفر نمى‏كند، باید نماز را تمام بخواند.

همچنین، كسی كه در سفر در اختیار دیگری است، اگر شک داشته باشد یا احتمال عقلایی دهد كه پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می‌شود و سفر نمی‌كند، باید نماز را تمام بخواند، هرچند این شک به سبب این باشد که احتمال می‌دهد در بین مسیر، قبل از رسیدن به چهار فرسخ، مانعی از ادامه مسافرت برای او پیش آید؛

ولی اگر اطمینان دارد که قبل از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا نمی‌شود، احتمال پیش آمد موانعی که مورد انتظار نیست و بسیار بعید می‌باشد، اثر ندارد و باید نماز را شكسته بخواند.

· شرط سوّم: در بین راه از قصد خود برنگردد

مسأله 1712. شرط سوّم شکسته شدن نماز مسافر آن است كه در بین راه از قصد خود برنگردد. بنابراین، اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد یا مردّد شود و مسافتی كه پیموده با برگشت از هشت فرسخ كمتر است، باید نماز را تمام بخواند و در فرض مذکور بنابر احتیاط واجب باید نمازهایی را که تا به حال شکسته خوانده، دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.

مسأله 1713. اگر فرد بعد از پیمودن مقدارى از راه كه با برگشتن هشت فرسخ مى‏شود، از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد همانجا بماند یا بعد از ده روز برگردد یا در برگشتن و قصد اقامت ده روز مردّد باشد، باید نماز را تمام بخواند. همچنین است حکم، اگر احتمال عقلایی دهد سی روز بدون قصد در آنجا می‌ماند.

مسأله 1714. اگر فرد بعد از پیمودن مقدارى از راه كه با برگشتن هشت فرسخ مى‏شود، از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد كه برگردد و در بین هم یکی از قطع کننده‌های سفر (که بعداً ذکر می‌شود) پیش نیاید، باید نماز را شكسته بخواند؛

همچنین، اگر مسافری که قصد دارد مسافت شرعی را طیّ کند، پیش از رسیدن به چهار فرسخ - مثلاً سه فرسخی - از مسافرت منصرف شود، امّا تصمیم داشته باشد بدون ارتکاب قطع کننده‌های سفر، از راه دیگری که پنج فرسخ است به وطنش برگردد به گونه‌ای که مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1715. اگر فرد براى رفتن به محلّی که به تنهایی یا به ضمیمۀ برگشت هشت فرسخ می‌شود، حرکت کند و بعد از رفتن مقدارى از راه، بخواهد جاى دیگرى برود، چنانچه از محلّ اوّلى كه حركت كرده تا جایى كه مى‏خواهد برود به تنهایی یا به ضمیمۀ برگشت، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1716. اگر پیش از آنكه فرد به هشت فرسخ راه برسد، مردّد شود كه بقیّۀ راه را برود یا نه و در موقعى كه مردّد است راه نرود و بعد تصمیم بگیرد كه بقیّۀ راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1717. اگر پیش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقیّۀ راه را برود یا نه و در موقعى كه مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد كه هشت فرسخ دیگر برود و یا تا جایى برود كه رفت و برگشتش هشت فرسخ شود، باید تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1718. اگر پیش از آنكه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود كه بقیّۀ راه را برود یا نه و در موقعى كه مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد كه بقیّۀ راه را برود، چنانچه مجموع مسافت رفت و برگشت به استثنای مسافتى كه با تردید پیموده است كمتر از هشت فرسخ باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر كمتر نیست نمازش شكسته است.

· شرط چهارم: قبل از رسیدن به هشت فرسخ، قطع‌ کنندۀ‌ سفر [450] پیش نیاید

مسأله 1719. كسی كه می‌خواهد از وطن خویش به مقصدی برود که در کمتر از هشت فرسخی است و در آنجا ده روز اقامت نماید سپس به وطنش برگردد، باید نماز را در بین مسیر رفتن به محلّ اقامت ده روز و در مسیر برگشت، تمام بخواند، هرچند مجموع مسیر رفت و برگشت به ضمیمۀ هم هشت فرسخ باشد.

همچنین، كسی كه می‌‌خواهد از وطنش به مقصدی که آنجا نیز وطن دوّم اوست و در فاصلۀ کمتر از هشت فرسخی قرار دارد برود و در آن توقّف كند، سپس به وطن اوّلش برگردد، باید نماز را در مسیر رفتن به وطن دوّم و در مسیر برگشت به وطن اوّل، تمام بخواند، هرچند مجموع مسیر رفت و برگشت به ضمیمه هم هشت فرسخ باشد.

شایان ذکر است، در این دو فرض، تنها در صورتی نماز فرد در مسیر رفت یا برگشت، شکسته است که مسیر رفت به تنهایی یا مسیر برگشت به تنهایی، هشت فرسخ یا بیشتر باشد. [451]

مسأله 1720. كسى كه احتمال عقلایی می­دهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش مى‏گذرد و در آن توقّف می‌کند، یا ده روز در محلّى قصد اقامت مى‏نماید، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1721. كسى كه مى‏خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد و در آن توقّف كند، یا ده روز در محلّى بماند، و نیز كسى كه مردّد است كه در وطنش توقّف نماید، یا ده روز در محلّى بماند، اگر از ماندن ده روز یا توقّف در وطن منصرف شود، باز هم باید نماز را تمام بخواند، ولى اگر باقیماندۀ راه هرچند به ضمیمه برگشت هشت فرسخ باشد، باید نماز را شكسته بخواند.

· شرط پنجم: براى كار حرام سفر نكند

مسأله 1722. اگر فرد برای کار حرامی مثل تجارت ربوی یا دزدی سفر كند، باید نماز را تمام بخواند. همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آنكه براى او ضررى - كه موجب مرگ یا نقص عضو است - داشته باشد یا زن بدون اجازۀ شوهر سفرى برود كه بر او واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج (حجّة الاسلام) واجب باشد، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1723. سفرى كه واجب نیست، اگر سبب اذیّت - ناشى از شَفَقت و دلسوزی - پدر یا مادر باشد حرام است و اگر فرد چنین سفری برود معصیت کرده و باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.

مسأله 1724. كسى كه سفر او حرام نیست و براى كار حرام هم سفر نمى‏كند، اگر چه در سفر معصیتى انجام دهد، مثلاً غیبت كند یا دروغ بگوید، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1725. اگر براى آنكه كار واجبى را ترک كند مسافرت نماید - چه اینکه غرض دیگرى از سفر داشته باشد یا نه - نمازش تمام است؛ پس كسى كه شرعاً بدهكار است و سررسید پرداخت بدهیش فرارسیده است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند، چنانچه نتواند در سفر بدهى خود را بدهد و براى فرار از پرداخت بدهی مسافرت نماید، باید نماز را تمام بخواند؛

ولى اگر سفرش براى كار دیگرى است، هرچند در سفر ترک واجب نیز بنماید، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1726. اگر وسیلۀ سوارى فرد در سفر، غصبى باشد و براى فرار از مالک مسافرت كرده باشد یا در زمین غصبى مسافرت كند، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1727. كسى كه به همراه ظالم مسافرت مى‏كند، اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمک به ظالم در ظلمش محسوب شود یا سبب جلال و شوکت و تقویت ظالم شود، باید نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد یا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.

مسأله 1728. كسی كه برای معصیت به حدّ مسافت شرعی سفر كرده، هنگامی كه از سفر بر می‏گردد، باید نماز را شكسته بخواند به شرطی كه آن برگشت، خودش سفر معصیت نباشد و فرق ندارد برگشتن به تنهایی هشت فرسخ باشد یا نباشد و احتیاط مستحب است در صورتی كه توبه نكرده، نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1729. كسی كه سفر او سفر معصیت است - مثل اینکه برای انجام کار حرامی به حدّ مسافت شرعی سفر می‌کند - اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد، خواه باقیماندۀ راه به تنهایی یا مجموع رفت و برگشت از آنجا هشت فرسخ باشد یا نباشد، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1730. كسی كه برای معصیت سفر نكرده - مثل اینکه برای انجام کار مباحی به حدّ مسافت شرعی سفر می­کند - اگر در بین راه قصد كند كه بقیّۀ راه را برای معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند، ولی نمازهایی را كه شكسته خوانده صحیح است.

مسأله 1731. مسافری که به سفر معصیت می­رود، در صورتی نمازش تمام می‌باشد که حرمت در حقّ وی شرعاً ثابت باشد. بنابراین، اگر فرد برای هدف حرامی به مسافرت برود سپس متوجّه شود که هدف مذکور در واقع حرام نبوده است، باید نماز را شکسته بخواند؛

مثلاً اگر فرد برای خرید منزلی که به اعتقاد او غصبی است مسافرت برود، سپس در اثنای مسیر یا بعد از رسیدن به مقصد معلوم شود منزل مذکور مباح بوده و غصبی نیست، باید نماز را شکسته بخواند.

همچنین، اگر فرد برای هدف مباحی به مسافرت برود، سپس معلوم شود که هدف مذکور در واقع حرام بوده است، نمازهایی را که شکسته خوانده صحیح است، مثل اینکه فرد برای خرید منزلی که به اعتقاد او مباح بوده مسافرت برود، سپس معلوم شود منزل مذکور غصبی است.

شایان ذکر است، اگر هدف از سفر حرام باشد، ولی اتّفاقاً هدف مذکور محقّق نگردد، نماز فرد تمام است، مثل اینکه فرد برای سرقت اموال مسلمانی به مسافرت برود و در سفر موفّق به سرقت اموال وی نشود.

· شرط ششم: سفر برای صید لهوی نباشد و بنابر احتیاط واجب سفر باطل محسوب نشود

مسأله 1732. اگر فرد به قصد لهو و خوش‌گذرانی به حدّ مسافت شرعی برای صید و شكار برود - هرچند این عمل به خودی خود، حرام نیست - ولی نمازش در حال رفتن تمام و در برگشتن شكسته است، به شرط آنكه برگشتن به قصد شكار لهوی نباشد و فرق ندارد برگشتن به تنهایی هشت فرسخ باشد یا نباشد.

مسأله 1733. اگر فرد برای تهیۀ معاش و تأمین مخارج زندگی‌‌اش به شكار رود، نمازش شكسته است. همچنین است اگر برای كسب و زیاد كردن مال برود، هرچند در این صورت احتیاط مستحب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1734. اگر فرد به قصد تفریح و گردش به حدّ مسافت شرعی مسافرت كند، سفر او حرام نیست و باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1735. در سفری كه عرفاً باطل محسوب می‌شود - مثل سفری كه در آن غرض و هدف عقلایی وجود ندارد و در عرف، سفری بیهوده و باطل محسوب می‌‌شود - احتیاط واجب، جمع بین نماز شكسته و تمام است.

· شرط هفتم: از كسانى كه خانۀ آنها همراهشان است، نباشد

مسأله 1736. افرادی که خانۀ‌شان همراه آنهاست، مانند صحرانشین­هایى كه در بیابان‌ها گردش مى‏كنند و هر جا آب و خوراک براى خود و اطرافیان و چهارپایانشان پیدا كنند مى‏مانند و بعد از چندى به جاى دیگرى مى‏روند، در این مسافرت­ها باید نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1737. اگر صحرانشین مثلاً براى پیدا كردن منزل و چراگاه حیواناتش سفر كند، چنانچه با چادر و اسباب و اثاث باشد كه صدق كند خانه‏اش همراهش مى‏باشد، نماز را تمام بخواند، وگرنه چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1738. اگر صحرانشین مثلاً براى زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها مسافرت كند، چنانچه عنوان خانه به دوش بر وی صدق نكند، باید نماز را شكسته بخواند و اگر صدق كند، نمازش تمام است.

· شرط هشتم: شغلش سفر نبوده و نیز کثیر‌السفر در حدّ مسافت شرعی نباشد

مسأله 1739. «کسی که شغلش سفر است» یا «كثیر السفر» در حدّ مسافت شرعی است، باید نمازش را تمام بخواند و این امر در سه مورد محقّق می‌شود:

1. كسی كه سفر در حدّ مسافت شرعی، شغل اوست مانند راننده، خلبان، كشتیبان.

2. كسی كه سفر در حدّ مسافت شرعی، مقدّمۀ شغل اوست مانند معلّم، پزشک، تاجر یا كارگری كه بین وطن و محلّ كارش در رفت و آمد است.

3. كسی كه برای غیر شغل مثل زیارت، معالجه بیماری، تفریح، زیاد به مسافرت در حدّ مسافت شرعی می‌رود.

«گروه دوّم و سوّم» - اگر عنوان «كثیر السفر» عرفاً بر آنان صدق كند - باید نمازهایشان را در سفر، كامل بخوانند؛

امّا در «گروه اوّل»، لازم نیست به او کثیر ‌السفر بگویند؛ بلكه اگر در عرف «کسی که شغلش سفر است» به او گفته می‌شود، یعنی كسی كه كار او سفر كردن در حدّ مسافت شرعی باشد، مثل راننده­ای كه شغلش حمل مسافر یا كالا و بار است - هرچند این كار شغل موقّت او باشد - با صدق عرفی این عنوان، نمازش تمام است.

مسأله 1740. فردی كه شغلش سفر است مثل راننده، برای تمام بودن نمازش دو امر شرط است:

1. قصد ادامه این شغل را برای مدّت قابل توجّه داشته باشد به گونه­ای كه عنوان «کسی که شغلش سفر است» در مورد او به کار رود؛ مثل راننده­ای كه تصمیم دارد برای مدّت قابل توجّهی در حدّ مسافت شرعی رانندگی كند، به گونه‌ای كه عرف او را راننده حدّ مسافت شرعی به حساب می‌آورد.

2. فاصله بین سفرهای شغلی­اش زیادتر از مقدار معمول نباشد، به حدّی كه به صدق عنوان شغلی ضرر وارد نماید و این فاصله با توجّه به انواع سفر متفاوت است.

بنابراین، راننده‌ای كه مثلاً تنها شب­های جمعه مسافر از نجف به کربلا می­برد یا فقط شب‌های جمعه مسافر از تهران به قم می‌برد و بقیّۀ هفته در وطن است، راننده حدّ مسافت شرعی بر او صدق نمی‌كند، پس نمازش در این سفرها شكسته است؛

امّا راننده‌ای كه در هر ماه از مشهد به كربلا یا سوریه یک بار به مدّت پانزده روز مسافر می‌برد، صدق می‌كند كه كارش رانندگی در حدّ مسافت شرعی است و نمازش كامل می‌باشد.

مسأله 1741. در صدق عنوان کثیر‌ السّفر در مورد کسی که مقدّمۀ شغلش، مسافرت است یا برای غیر شغلش زیاد سفر می‌رود (مورد 2 و 3 در مسألۀ«1739»)، سه امر معتبر است و با وجود این سه شرط نماز فرد تمام است:

1. قصد ادامۀ این كار را برای مدّت قابل توجّهی داشته باشد؛ مثل مدّت شش ماه از یک سال یا اینکه در زمان دو سال یا بیشتر، هر سال مدّت سه ماه؛ [452]

2. حدّاقل ده روز در هر ماه، در حال سفر باشد (هر چند این ده روز در ضمن دو یا سه سفر باشد) یا ده بار در هر ماه (در ده روز مختلف) سفر برود (هر چند زمان سفرهای او به حدّ مسافت شرعی، چند ساعت باشد)؛

امّا اگر عدد سفرها یا روزهای مسافرت او 8 یا 9 باشد، بنابر احتیاط واجب در همۀ سفرها نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند و اگر عدد سفرها یا روزهای مسافرت او در ماه (‌7) یا كمتر باشد، نمازش شكسته است.

3. كثرت سفر (زیاد سفر کردن) به فعلیّت برسد و قبل از آن بنابر احتیاط واجب نمازش را هم تمام و هم شكسته بخواند.

بنابراین، كسی كه مقدّمۀ كارش سفر است (مثل معلّمی که برای تدریس به حدّ مسافت شرعی می­رود) یا فردی که برای غیر شغل مسافرت می‌رود (مثل فردی که نذر زیارت دارد و برای ادای نذر، مسافرت می­نماید) و قصد دارد سه بار یا سه روز در هفته در مسافرت باشد و این كار را برای مدّت شش ماه از یک سال یا برای مدّت دو سال یا بیشتر، سالی سه ماه ادامه دهد، چنین فردی دو هفتۀ اوّل، بنابر احتیاط واجب، نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند و بعد از آن نمازش تمام است. [453]

مسأله 1742. اگر فردی قصد دارد بین وطن و محلّ كارش كه در حدّ مسافت شرعی است تنها برای مدّت سه ماه، مثلاً روز در میان رفت و آمد كند و بعد از سپری شدن مدّت مذكور تصمیم بگیرد سه ماه دیگر به همان كیفیت رفت و آمد نماید كه به ضمیمۀ مدّت قبل كافی در تحقّق مقدار لازم در صدق كثرت سفر است، از آن پس احکام کثیر السّفر در مورد وی جاری می­شود و نمازش تمام است.

مسأله 1743. كسی كه شغلش مسافرت است (گروه اوّل)، شرط نیست كه سه بار مسافرت كند تا نمازش تمام باشد و همین كه عنوان رانندۀ حدّ مسافت شرعی و مانند آن بر او منطبق شود، هرچند در اوّلین سفر باشد، نمازش تمام است؛

امّا كسی كه مقدّمۀ شغلش، سفر است یا كثیر السفر در غیر شغل است (گروه دوّم و سوّم)، همچنان كه گذشت، وقتی نمازش تمام است كه كثرت سفر او به فعلیّت برسد و قبل از آن، بنابر احتیاط واجب بین نماز شكسته و تمام جمع نماید.

مسأله 1744. كسی كه شغلش مسافرت است مثل راننده، یا مسافرت مقدّمۀ شغل او است مثل معلّم، چنانچه برای كار دیگری مثلاً برای زیارت یا حج مسافرت كند، باید نماز را شكسته بخواند؛ مگر آنكه عرفاً او را «كثیر السفر» بگویند؛ مانند كسی كه دائماً سه روز در هفته مسافر است [454] و در این صورت، نمازش حتّی در سفر حج یا زیارت و مانند آن کامل است.

همچنین، اگر مثلاً راننده‌ای که نمازش در سفر شغلی تمام است، اتومبیل خود را برای زیارت كرایه بدهد و عدّه‌ای را برای زیارت با اتومبیل خود ببرد و در ضمن خودش هم زیارت كند، در هر حال باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1745. حَمَله‏دار، یعنی كسی كه برای رساندن حاجی‌ها در ایّام حج در هر سال به مكّه مسافرت می‌كند و بقیّۀ سال در وطنش است، چنانچه سفرش سه ماه در هر سال یا بیشتر باشد، باید نماز را تمام بخواند، امّا اگر سفرش دو ماه یا کمتر باشد، نمازش شکسته است و اگر بین این مقدار است، بنابر احتیاط لازم بین نماز شكسته و نماز تمام جمع نماید.

مسأله 1746. كسی كه در بخشی از سال شغلش مسافرت است، مثل راننده‏ای كه هر سال فقط در سه ماه فصل تابستان یا زمستان اتومبیل خود را كرایه می‌دهد و به حدّ مسافت سفر می‌رود، باید در سفرهایی كه در آن فصل انجام می­دهد، نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند؛

البتّه، چنانچه سفر شغلی فرد در حدّ مسافت، مختصّ به وقت معیّنی از سال باشد، طوری که در سایر ایّام سال برنامۀ منظّمی برای مسافرت نداشته باشد، در سفرهای اتّفاقی و متفرّقه‌ای كه در اوقات دیگر سال دارد، نمازش شكسته است.

مسأله 1747. کسی که در بخشی از سال کثیر‌ السفر است (به معنای دوّم و سوّم که در مسألۀ «1739» ذکر شد) مانند معلّمی که فقط در فصل بهار در هر سال زیاد برای تدریس سفر می‌کند، باید در سفرهایی كه در آن مدّت از سال انجام می­دهد نمازش را تمام بخواند.

بنابراین، اگر كثرت سفر (زیاد سفر کردن) در حدّ مسافت، مختصّ به وقت معیّنی از سال باشد، احكام كثیر السّفر در اوقات دیگر سال كه فرد در معرض كثرت سفر نیست، به توضیحی که در مسألۀ بعد خواهد آمد در مورد وی جاری نمی‌شود.

مسأله 1748. فردی که به استثنای مدّت معیّن کوتاهی مانند دو یا سه هفتۀ اوّل سال، در بقیّۀ سال کثیر السفر است (به معنای دوّم و سوّم که در مسألۀ«1739» بیان شد) و برنامۀ سالانۀ وی بر همین منوال است، اگر یک سال اتّفاقاً در همان دو سه هفته اوّل سال به مسافرت برود، نمازش تمام است و حکم کثیر السفر در آن ایّام نیز جاری است؛

البتّه، چنانچه مدّت معیّن مذکور مانند یک ماه باشد محلّ اشکال است و در صورتی که در‌ آن مدّت اتّفاقاً به مسافرت برود، مراعات مقتضای احتیاط ترک نشود به اینکه نمازش را در سفر هم شکسته و هم تمام بخواند؛

ولی اگر مدّت معیّن مذکور، دو ماه یا سه ماه یا بیشتر باشد، حکم کثیر السفر نسبت به آن مدّت جاری نیست و چنانچه اتّفاقاً در مدّت مذکور به سفر برود نمازش شکسته است.

مسأله 1749. راننده و دوره گردی كه مثلاً در دو یا سه فرسخی شهر یا مثلاً (15) یا (20) كیلومتری شهر رفت و آمد می‌كند، چنانچه اتّفاقاً سفر هشت فرسخی برود، باید نماز را شكسته بخواند.

مسأله 1750. كسی كه کثیر‌ السّفر در حدّ مسافت شرعی محسوب می‌شود (سه مورد مذکور در مسألۀ «1739»)، چنانچه ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند - چه از اوّل قصد ماندن ده روز یا بیشتر از آن را داشته باشد یا بدون قصد ده روز یا بیشتر بماند - باز هم باید در اوّلین سفری كه بعد از ماندن ده روز یا بیشتر می‌رود، نماز را تمام بخواند و اگر چنین شخصی در غیر وطن خود ده روز یا بیشتر - با قصد، یا بدون قصد - بماند، باز هم همین حکم را دارد.

ولی در خصوص «مُكاریٖ» (یعنی كسی است كه مركب یا وسیله نقلیه‌‌ای دارد كه آن را كرایه می‌‌دهد و با آن بار یا مسافر را جابجا می‌‌كند، مثل راننده‌‌ای كه اتومبیل خویش را برای حمل مسافر یا كالا كرایه می‌‌دهد یا چارواداری كه اسب یا شتر خویش را برای انتقال بار كرایه می‌‌دهد) اگر چنین باشد، احتیاط مستحب آن است كه در اوّلین سفری كه بعد از ده روز می‌رود، هم شكسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1751. اگر فردی که کثیر السفر در حدّ مسافت شرعی است (به معنای دوّم و سوّم که در مسألۀ«1739» بیان شد) [455] به جهت عارضه­ای مدّتی مسافرت نرود، ولی قصد دارد بعد از برطرف شدن عارضۀ مذکور، آن را ادامه دهد، چنانچه مدّت قطع شدن سفر سه ماه یا کمتر باشد، اشکال ندارد و حکم کثیر السفر باقی است و اگر مدّت مذکور شش ماه یا بیشتر باشد حکم کثیر السفر منتفی می­شود و در صورتی که مدّت مذکور چهار ماه یا پنج ماه است، محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود. [456]

مسأله 1752. كسانی كه شغل آنها مسافرت است مثل مُكاریٖ، در صورتی كه مسافرت بیش از مقدار معمول بر آنها موجب مشقّت و خستگی شود، باید نماز را شكسته به‌جا آورد.

مسأله 1753. كسی كه در شهرها سیاحت می‌كند و برای خود وطنی اختیار نكرده، نماز را تمام بخواند.

مسأله 1754. كسی كه شغلش مسافرت نیست، اگر مثلاً در شهری یا در روستایی جنسی دارد كه برای حمل آن، مسافرت­های پی در پی می‌كند، باید نماز را شكسته بخواند، مگر آنكه كثیر السفر باشد كه معیار آن در مسألۀ«1741» گذشت.

· شرط نهم: اگر از وطن حركت مى‏كند به حدّ ترخّص برسد

مسأله 1755. فردی كه از وطنش حركت مى‏كند، در صورتی که به «حدّ ترخّص» برسد نمازش شکسته می‌شود و امّا در غیر وطن، حدّ ترخّص اثرى ندارد و همین كه از شهر یا روستای محلّ اقامت به قصد پیمودن مسافت شرعی خارج شود، نمازش شکسته است.

مسأله 1756. «حدّ ترخّص»، جایى است كه اهل شهر - حتّى آنها كه در توابع آن هستند - به جهت دور شدن مسافر، نتوانند او را ببیند و نشانۀ آن این است كه او نتواند اهل شهر و توابع آن را ببیند.

مسأله 1757. مسافرى كه به وطنش برمى‏گردد، تا وقتى وارد وطنش نشده، باید نماز را شکسته بخواند و در این رابطه رسیدن به حدّ ترخّص، اثری ندارد. همچنین، مسافرى كه مى‏خواهد دَه روز در محلّى بماند تا وقتی که به آن محلّ نرسیده، نمازش شکسته است.

مسأله 1758. هر گاه شهر یا روستا در بلندى باشد كه اهل آن از دور دیده شود، یا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود اهل آن را نبیند، فردی از اهالى آن شهر که مسافرت مى‏كند، وقتى به اندازه‏اى دور شود كه اگر آن شهر در زمین هموار بود، اهلش از آنجا دیده نمى‏شد، باید نماز خود را شكسته بخواند و نیز اگر پستى و بلندى راه بیشتر از معمول باشد، باید ملاحظۀ معمول را بنماید.

مسأله 1759. كسى كه در كشتى یا قطار نشسته و قبل از رسیدن به حدّ ترخّص به نیّت نماز تمام مشغول نماز شود، ولى قبل از ركوع ركعت سوّم به حدّ ترخّص برسد، باید نمازش را شكسته به‌جا آورد و اگر بعد از رسیدن به حدّ ركوع ركعت سوّم و پس از آن به حدّ ترخّص برسد، نمازش را رها نموده و باید نماز دیگری را شكسته به‌جا آورد و تمام كردن نماز اوّل لازم نیست.

مسأله 1760. اگر بینایی فرد، غیر معمولى باشد، در محلّى باید نماز را شكسته بخواند كه افراد معمولی، اهل آخر شهر را نبینند و ملاک، دیدن با چشم است، نه با دوربین و ابزار.

همچنین، اگر به علّت وزش باد یا طوفان، گرد و غبار فضا را فرا گرفته یا هوا مهآلود است، در مکانی باید نماز را شکسته بخواند که اگر هوا صاف و بدون گرد و غبار و مه باشد اهل آخر شهر را نبیند.

مسأله 1761. اگر فرد هنگامی كه سفر مى‏رود شک كند كه به حدّ ترخّص رسیده یا نه، باید نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1762. اگر کسی یقین یا اطمینان داشته باشد که به حدّ ترخّص نرسیده یا شک داشته باشد که به حدّ ترخّص رسیده یا نه و نماز را تمام بخواند، سپس معلوم شود كه در وقت نماز به حدّ ترخّص رسیده بوده، چنانچه هنوز وقت باقی و در مسافرت است باید نمازش را دوباره شکسته بخواند و اگر در این حال نماز را نخواند، باید قضای آن را مطابق با وظیفۀ آخر وقت انجام دهد و امّا اگر بعد از گذشتن وقت بفهمد اشتباه کرده، قضای نماز واجب نیست.

مسأله 1763. اگر كسى یقین یا اطمینان پیدا كند كه به حدّ ترخّص رسیده و نماز را شكسته به‌جا آورد سپس معلوم شود كه در وقت نماز به حدّ ترخّص نرسیده بوده، باید نماز را دوباره به‌جا آورد؛

پس چنانچه در این حال هنوز به حدّ ترخّص نرسیده باشد، باید نماز را تمام بخواند و در صورتى كه از حدّ ترخّص گذشته باشد، نماز را شكسته به‌جا آورد و اگر وقت گذشته، نماز را مطابق وظیفه‏اش در آخر وقت آن به‌جا آورد.


[448]. شایان ذکر است، این حکم مربوط به زمانی ‌است که یکی ‌از قطع‌ کننده‌های ‌سفر، مثل اقامت ده روز یا عبور از وطن و توقّف در آن، در بین مسافت تلفیقی ‌پیش نیاید؛ امّا اگر یکی ‌از قطع کننده‌های ‌سفر پیش بیاید، در صورتی ‌نماز فرد در مسیر رفت یا برگشت، شکسته است که مسیررفت به تنهایی ‌یا مسیر برگشت به تنهایی، هشت فرسخ باشد و تفصیل این حکم، در شرط چهارم مسألۀ «1719» خواهد آمد.
[449]. مراد از بلاد کبیره، شهرهایی است که وقتی فرد از یک محلّۀ آن به محلّه دیگر می‌رود، عرف بگوید شخص مذکور به مسافرت رفته است و وی در آنجا (مقصد) مسافر می‌باشد. بنابر این تعریف، مثلاً تهران از بلاد کبیره نیست و در مسافرت‌ها، حدّ مسافت شرعی از انتهای شهر تهران محاسبه می‌شود.
[450]. قطع‌کننده‌های سفر، بعداً به‌طور مفصّل ذکر می‌شود.
[451]. به عنوان مثال، اگر کسی ‌بخواهد از وطن خویش به مقصدی ‌برود که در چهار فرسخی ‌قرار دارد و می‌‌خواهد در آنجا قصد اقامت ده روزه کند، سپس به وطن خویش برگردد، این فرد، هرچند قصد پیمودن هشت فرسخ تلفیقی ‌را دارد، امّا در مسیر رفت و برگشت هم، نمازش تمام است؛ امّا چنانچه کسی ‌قصد دارد از وطن خویش به مقصدی ‌برود که در هشت فرسخی ‌قرار دارد و می‌‌خواهد در آنجا قصد اقامت ده روزه کند، سپس به وطن خویش برگردد، این فرد، در مسیر رفت و برگشت، نمازش شکسته است.
همچنین، اگر کسی ‌تصمیم داشته باشد از وطن خویش به مقصدی ‌برود که در هفت فرسخی ‌قرار دارد و می‌‌خواهد در آنجا قصد اقامت ده روزه کند، سپس بخواهد از مسیری ‌دیگر که نه فرسخ می‌‌باشد، به وطن خویش برگردد، این فرد در مسیر رفت، نمازش تمام و در مسیر برگشت، نمازش شکسته است و در تمامی ‌حالات، نماز او در محلّ اقامت ده روزه‌‌اش، تمام است.
[452]. شایان ذکر است، لازم نیست شش ماه از یک سال به‌طور کامل به هم پیوسته باشد و فاصله شدن یک یا دو ماه در اثنای آن اشکال ندارد؛ مانند اینکه فرد سه ماه حسب ضابط مذکور در متن به حدّ مسافت مسافرت برود، سپس یک یا دو ماه در وطنش بماند و مجدّداً سه ماه حسب ضابط مذکور به حدّ مسافت سفر برود؛ همچنان که در مورد دو سال و بیشتر هر سال سه ماه نیز، انقطاع و فاصله شدن یک ماه بین سه ماه در هر سال اشکال ندارد و فرد را از کثیر السّفر بودن خارج نمی‌کند.
[453]. ملاک کثیر ‌السفر شدن در مورد کسی ‌که سفر، مقدّمۀ شغل اوست یا برای ‌غیر شغل زیاد مسافرت می‌‌رود، آن است که سفر عرفاً عادت فرد شمرده شود و تحقّق این معنا وابسته به آن است که عدد سفرها یا روزهایی ‌که سفر می‌­کند زیاد باشد، با لحاظ اینکه تعداد سفرها یا روزهایی ‌که در مسافرت است در ضمن مجموعه­های ‌متعدّدی ‌باشد که به گونه‌ای ‌دارای ‌استمرار و امتداد هستند و بعید نیست که حدّاقل آن (60) روز مسافرت یا (60) سفر، در ضمن (6) ماه از یک سال و یا برای ‌دو سال متوالی ‌و بیشتر، هر سال سه ماه باشد.
بر این اساس، مواردی در جدول ذیل به عنوان نمونه ذکر می‌شود و افراد می‌­توانند از این جدول که برای ‌تشخیص نظر عرف تنظیم گردیده است، در موارد تردید عرفی ‌کمک بگیرند و حکم سایر موارد، با مقایسه و نسبت‌سنجی ‌با موارد ذکر شده در جدول روشن می‌­شود.
به عنوان مثال، طبق ردیف سه در جدول ذیل، فردی ‌که می‌­خواهد حدّاقل (6) ماه از یک سال مسافرت برود یا برای‌ (2) سال متوالی‌، هر سال سه ماه مسافرت برود و در یک ماه، (8) روز در سفر باشد یا (8) سفر انجام دهد و در ماه‌ بعد (12) روز در سفر باشد یا (12) سفر انجام دهد، به‌طوری ‌که در این مدّت، مجموع روزهایی ‌که در سفر است، حدّاقل (60) روز شود یا مجموع سفرهای ‌او به (60) سفر ‌در (60) روز برسد، چنین فردی ‌از مصادیق کثیر السّفر محسوب می‌­شود و نمازش کامل است و حکم در موارد مشابه نیز، چنین است.
شایان ذکر است، در بعضی ‌از موارد در جدول ذیل تحقّق کثرت سفر مورد اشکال است و مراعات مقتضای ‌احتیاط در آن ترک نشود.



[454]. ملاک کثیر السفر بودن، در مسألۀ «1741» ذکر شد.
[455]. مانند اینکه قبلاً در طول سال هر ماه ده روز - هرچند در ضمن دو یا سه سفر - به حدّ مسافت شرعی می­رفته و اکنون به سبب بیماری، مدّتی است مسافرت نمی­رود.
[456]. حکم موردی که فرد سابقاً کثیر السفر نبوده و مثلاً قصد کرده 6 ماه، هر ماه ده روز - هرچند در ضمن دو یا سه سفر - به حدّ مسافت شرعی برود، ولی در بین 6 ماه اتّفاقاً به سبب عارضه­ای مثل بیماری فاصله ایجاد شده، از پاورقی شرط اول از مسألۀ «1741» فهمیده می­شود.