مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

احكام کلّی مربوط به تجهیز میّت

مسأله 704. بعد از مرگ، مستحب است چشم‌‌ها و لب‌‌ها و چانه میّت را ببندند، دست و پای او را دراز كنند و پارچه‏ای روی او بیندازند و اگر شب فوت نموده است، در جایی كه فوت شده، چراغ روشن كنند و برای تشییع جنازۀ او مؤمنین را خبر كنند و در دفن او عجله نمایند؛

ولی اگر یقین به مردن او ندارند باید صبر كنند تا معلوم شود و نیز اگر میّت زن حامله باشد و بچّه در شكم او زنده باشد، باید به قدری دفن را عقب بیندازند كه پهلوی او را بشكافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند و تفصیل حکم آن در مسألۀ«828» خواهد آمد.

مسأله 705. غسل و حنوط و كفن و نماز و دفن مسلمان، هرچند شیعۀ دوازده امامی نباشد، در ابتدا بر ولیّ شرعیّ او واجب است، ولیّ میّت باید این كارها را یا خود انجام دهد یا دیگری را مأمور انجام آنها نماید.

مسأله 706. تجهیز میّت اعم از غسل میّت، کفن، حنوط، نماز و دفن میّت واجب است با اجازۀ ولیّ شرعیّ میّت انجام شود و چنانچه شخصی این كارها را با اجازۀ ولیّ انجام دهد، از ولیّ ساقط می‌شود؛

البتّه در مواردی که قصد قربت معتبر نیست مثل کفن، حنوط و دفن، چنانچه فردی بدون اجازۀ ولیّ، آن موارد را مطابق با دستور شرعی انجام دهد، از ولیّ ساقط می‌شود و لازم نیست دوباره انجام شود؛

امّا در مواردی که قصد قربت معتبر است، مثل غسل و نماز میّت، چنانچه فردی بدون اجازۀ ولیّ آنها را انجام دهد کافی نیست.

مسأله 707. اجازۀ ولیّ لازم نیست به‌طور صریح باشد، بلکه اگر غیر صریح باشد، مثل آنکه از مضمون حرف یا عمل ولیّ، معلوم شود که اجازه داده کافی است و نیز اگر از طریق دیگری یقین یا اطمینان پیدا شود که ولیّ، راضی به تجهیز میّت توسط فرد یا افرادی هست، کافی می‌باشد.

مسأله 708. ولیّ زن، شوهر اوست و در موارد دیگر، وارث به ترتیبی كه در طبقات ارث خواهد آمد، ولیّ میّت می‌باشد و در هر طبقه، مردان بر زنان مقدّم هستند؛ به این معنا که مثلاً اگر در طبقۀ اوّل مادر و پسر (با وجود شرایطی که بعداً ذکر می‌شود) باشند، ولایت با پسر است، امّا اگر میّت، پسر (دارای شرایط) نداشته باشد، مادر ولیّ میّت است و نوبت به طبقۀ بعد نمی‌رسد؛

امّا اگر میّت، هیچ کدام از فامیل و بستگانش موجود نباشند یا اگر کسی هم موجود است، صلاحیّت شرعی ولایت را دارا نباشد، مثل اینکه دیوانه باشد و نوبت به حاکم شرع یا مؤمنین عادل برسد، ولایت شرعی برای حاکم شرع یا مؤمنین عادل در مورد تجهیز میّت ثابت نیست و چنین میّتی بدون ولیّ شرعیّ محسوب می‌شود، هرچند احتیاط مستحب است از حاکم شرع و در صورت عدم دسترسی به وی، از مؤمن عادلی برای تجهیز میّت اجازه بگیرند.

شایان ذکر است، در مقدّم بودن پدر میّت بر پسرش و جدّ او بر برادرش و عموی او بر دایی‌اش، اشكال است. همچنین، مقدّم بودن برادری که هم از طرف پدر و هم از طرف مادر به میّت منسوب است، نسبت به برادری که تنها از طرف پدر یا تنها از طرف مادر به وی منسوب می‌باشد و مقدّم بودن برادری که تنها از طرف پدر به وی منسوب می‌‌باشد، نسبت به برادری که تنها از طرف مادر به وی منسوب است، نیز محلّ اشکال است. پس در چنین مواردی، مراعات مقتضای احتیاط ترک نشود.

مسأله 709. اگر ولیّ میّت بیش از یک نفر باشد، مثل اینکه میّت چند پسر یا چند برادر داشته باشد، اجازه گرفتن از یكی از آنان در تجهیز میّت كافی است، هرچند احتیاط مستحب آن است که از همۀ اولیاء اجازه گرفته شود.

مسأله 710. فرد نابالغ، فرد دیوانه و نیز فرد غایبی که نمی‌تواند شخصاً یا با مأمور کردن فرد دیگری امور تجهیز میّت را به عهده بگیرد، در تجهیز میّت ولایت ندارند.

مسأله 711. در موارد زیر، اجازۀ ولیّ ساقط است و تجهیز میّت بر بقیّۀ مكلّفین واجب كفایی مى‌باشد:

الف. ولیّ شرعیّ از انجام كارهای مربوط به تجهیز میّت، شخصاً یا با مأمور كردن فرد دیگر امتناع ورزد؛

ب. ولیّ، غایب گردد به گونه‌ای که دسترسی به او ممکن نباشد و در مراتب بعد هم، ولیّ شرعیّ برای میّت نباشد؛

ج. ولیّ، دیوانه شود و در مراتب بعد هم، ولیّ شرعیّ برای میّت نباشد؛

د. میّت، ولیّ شرعیّ نداشته باشد.

مسأله 712. اگر انسان به فرد معیّنی غیر از ولیّ، وصیت كند كه آن فرد، خودش شخصاً فرد وصیت کننده را پس از فوت، غسل دهد یا كفن نماید یا بر بدنش نماز بخواند یا او را دفن كند، بر آن شخص، قبول واجب نیست؛ ولی اگر قبول كرد، باید به آن عمل نماید و نیاز به اجازۀ ولیّ ندارد.

مسأله 713. اگر فرد به شخص معیّنی غیر از ولیّ، نسبت به غسل و كفن و نماز و دفن وصیّت كند كه ولایت این امور با او باشد و او عهده­دار و سرپرست امر تجهیز میّت باشد، طوری که آن شخص بتواند تجهیز میّت را خودش انجام داده یا کسی را برای این کار منصوب نماید، احتیاط واجب آن است كه آن شخص، وصیّت را تا وقتی که سختی فوق‌العاده که معمولاً تحمّل نمی­شود نداشته باشد، قبول كند؛ مگر اینكه وی در حال زنده بودن وصیت كننده، وصیت را رد كرده باشد و خبر رد هم به وصیت كننده رسیده باشد و فرد بتواند به دیگری وصیّت كند، كه در این صورت، قبول بر او واجب نیست.

مسأله 714. اگر كسی بگوید: «من ولیّ میّت هستم، یا ولیّ میّت به من اجازه داده كه غسل و كفن و دفن میّت را انجام دهم» یا بگوید: «راجع به امور تجهیز میّت، من وصیّ او می‌باشم»، چنانچه به حرف او یقین یا اطمینان دارند یا میّت در تصرّف اوست یا اینكه دو مرد عادل به گفتۀ او شهادت دهند، باید حرف او را قبول كرد.

مسأله 715. اگر كسی مشغول كارهای میّت شود، بر دیگران واجب نیست اقدام نمایند؛ ولی اگر او عمل را نیمه كاره بگذارد، دیگران باید تمام كنند.

مسأله 716. اگر انسان اطمینان كند دیگری مشغول كارهای میّت شده، واجب نیست به كارهای میّت اقدام كند؛ ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید.

مسأله 717. اگر كسی بداند غسل یا كفن یا نماز یا دفن میّت را باطل انجام داده‏اند، باید دوباره انجام دهد؛ ولی اگر گمان به باطل بودن آن داشته یا شک داشتهباشد درست بوده یا نه، لازم نیست اقدام نماید.

مسأله 718. فرد مسلمانی را که فوت شده چه مرد باشد، چه زن، بالغ باشد یا نابالغ، نوزاد باشد یا غیر آن، باید غسل میّت داده، کفن نموده، حنوط کنند و بر او نماز میّت خوانده و او را دفن نمایند. (حکم نماز بر میّت زیر شش سال قمری و احکام بچّۀ سقط شده، بعداً ذکر می‌شود).

مسأله 719. اگر بچّۀ سقط شده (که در حکم مسلمان است)، چهار ماه قمری یا بیشتر داشته باشد، باید مانند افراد مکلّف، غسل میّت داده، کفن نموده، حنوط کرده و دفن نمایند؛

بلكه اگر چهار ماه هم ندارد، ولی ساختمان بدنش تمام شده، بنابر احتیاط واجب، باید او را مثل افراد مکلّف غسل میّت بدهند، کفن کنند، حنوط نموده و دفن کنند.

بنابراین، بچّۀ سقط شدۀ مذکور را نمی‌توان در الکل یا محلول‌های دیگر برای نمایش و مانند آن در آزمایشگاه‌ها یا اماکن دیگر نگهداری کرد.

مسأله 720. غسل و کفن و حنوط و دفن بچّۀ مسلمان، هرچند از زنا باشد، واجب است و كسی كه از کودکی، دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده، چنانچه پدر یا مادر او مسلمان باشند، احکام مسلمانان را دارد و غسل و کفن و دفن او همانند سایر مسلمانان است.

مسأله 721. غسل و كفن و حنوط و دفن فرد كافر و اولاد او به عنوان مشروعیّت جایز نیست، ولی اگر بچّۀ كافر، ممیّز باشد و اظهار اسلام كند مسلمان به حساب می‌آید و غسل و کفن و حنوط و دفن او همانند سایر مسلمانان است.

مسأله 722. در چند مورد، غسل و کفن و حنوط میّت واجب نیست:

1. شهید معرکۀ جنگ، غسل و کفن و حنوط ندارد و بر او نماز خوانده شده و با همان لباس‌ها دفن می‌شود؛ البتّه اگر برهنه باشد باید او را کفن نمایند.

شایان ذکر است، غسل و حنوط و کفن در صورتی ساقط است که مسلمانان فرد را در حالی که هنوز زنده است و رَمَقی در بدن دارد درک نکرده باشند؛ در غیر این صورت، غسل دادن او واجب است و باید وی را حنوط کرده و کفن نمایند؛

منظور از «جنگ» و «جهاد» این است که در رکاب امام معصوم یا نایب خاصّ حضرتش به شهادت برسد یا در دفاع از اسلام شهید گردد، هرچند در دوران غیبت امام زمان باشد.

2. کسی که واجب است او را به رَجْم (سنگسار) یا قصاص بکشند، غسل و کفن و حنوط او با توضیحاتی که در کتاب‌های مفصّل‌تر آمده، قبل از اجرای حکم، توسط خودش انجام می‌شود و پس از اجرای حکم بر او نماز خوانده شده و دفن می‌گردد.

3. بچّۀ سقط شده (که در حکم مسلمان است)، چنانچه چهار ماه قمری نداشته و خلقت بدنش کامل نشده باشد، غسل و حنوط و نماز میّت ندارد و بنابر احتیاط واجب، باید او را در پارچه‏ای بپیچند و سپس وی را دفن كنند.

4. در بعضی از موارد که اعضای بدن میّت، جدا شده و بعضی از آن موجود نیست، غسل و کفن و حنوط انجام نمی‌شود؛ توضیح کامل­تر آن در مسائل بعد ذکر می‌شود.

مسأله 723. اگر از اعضای بدن میّت مسلمان یا در حکم مسلمان چیزی باقی بماند که عرفاً به آن بگویند: «بدن میّت است»، در صورت امکان باید در مورد آن تمام مواردی که در تجهیز اموات ذکر شده رعایت گردد؛ مانند موارد ذیل:

الف. میّتی که بدنش موجود بوده، ولی سر و دست و پای او کاملاً یا قسمتی از آنها بریده شده و جدا از بدن موجود باشد.

ب. میّتی که بدنش موجود بوده، ولی سر و دست و پای او کاملاً یا قسمتی از آنها مفقود باشد.

ج. تمام استخوان‌های میّت (اسکلت میّت) بدون گوشت موجود باشد.

د. بیشتر (معْظَم) استخوان‌های میّت موجود باشد، به شرط آنکه در ضمن استخوان‌های میّت، استخوان‌های سینه نیز موجود باشد.

بنابراین، باید بدن فرد مذکور را غسل میّت داد، سپس بدن وی را با سرتاسری و پیراهنی و لنگ کفن نمود؛

البتّه چنانچه قسمتی از اسافل (قسمت‌های پایینی) بدن که باید آنها را با لنگ پوشاند موجود نباشد، قسمت باقیمانده را باید با لنگ بپوشانند.

همینطور، اگر تمام مواضع سجده یا بعضی از آنها موجود باشد، باید آنها را حنوط نموده و بر بدن او نماز میّت بخوانند سپس او را مطابق دستور شرع دفن نمایند.

مسأله 724. اگر از اعضای بدن میّت مسلمان یا در حکم مسلمان چیزی باقی بماند که عرفاً صدق نکند «بدن میّت است»، بلکه بگویند: «بعضی از بدن میّت است»:

الف. مقدار باقیمانده، قسمت بالایی بدن - یعنی سینه و آنچه مقابل آن از پشت است - باشد، خواه همراه با آن عضو دیگری هم باشد یا نه؛

در این صورت، باید مقدار مذکور را غسل میّت داد و آن را با سرتاسری و پیراهنی کفن نمود؛ بلکه چنانچه قسمتی از مواضعی که پوشش آن با لنگ لازم است موجود باشد، بنابر احتیاط واجب باید آن را با لنگ نیز بپوشانند و کفن نمایند. همینطور، اگر بعضی از مواضع سجده موجود باشد، بنابر احتیاط واجب باید آنها را حنوط نمایند، سپس واجب است بر بدن او نماز میّت بخوانند و بعد از آن لازم است او را مطابق دستور شرع دفن کنند.

ب. مقدار باقیمانده، تمام یا معظم استخوان‌های قسمت فوقانی بدن باشد؛

این صورت، بنابر احتیاط واجب، حکم صورت «الف» را دارد.

ج. قسمت بالایی بدن - یعنی سینه و آنچه مقابل آن از پشت است - موجود نباشد و تنها مثلاً تمام سر و دست و پاهای میّت یا قسمتی از آنها موجود باشد (خواه اعضای مذکور با گوشت باشد یا بدون گوشت باشد) یا تنها بعضی از استخوان‌های میّت پیدا شود، هرچند در ضمن آن تعدادی از استخوان‌های سینه هم باشد؛

در این صورت، غسل و کفن و حنوط و نماز میّت واجب نیست و بنابر احتیاط واجب آنها را در پارچه‌ای پیچیده، سپس باید آنها را دفن نمایند.

د. تنها قسمت‌هایی از بدن میّت که مشتمل بر استخوان نیست موجود باشد، هرچند در بین آنها قلب نیز باشد؛

در این صورت نیز، غسل و کفن و حنوط و نماز میّت واجب نیست و بنابر احتیاط واجب آنها را در پارچه‌ای پیچیده، سپس باید آنها را دفن نمایند.