مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

زكات گندم، جو، خرما و انگور (كشمش)

کسی که مالک «گندم» یا «جو» یا «خرما» یا «انگور» می‌باشد، در صورت دارا بودن شرایط عمومی که در مسائل قبل ذکر شد و شرایط اختصاصی که در ادامه خواهد آمد، باید زکات آنها را بپردازد.

· شرایط اختصاصی تعلّق زکات به گندم، جو، خرما و انگور (کشمش)

o شرط اوّل: غلّات مذکور، در زمان تعلّق زکات، در ملکیّت فرد باشد

مسأله 870. اگر فردی مالک گندم یا جو یا خرما یا انگور (كشمش) باشد و زکات در ملکیّت او به آن تعلّق بگیرد، باید زکاتش را بپردازد و فرق ندارد مالکیّت مذکور از راه کشت و زراعت حاصل شده باشد یا از طریق خرید یا قبول بخشش یا ارث و مانند آن، پدید آمده باشد؛

امّا اگر غلّات مذکور قبل از زمان تعلّق زکات به آنها، از ملکیّت فرد خارج شده و به ملک فرد دیگری درآید و در ملک فرد جدید متعلّق زکات گردد، پرداخت زکات آن بر عهدۀ مالک اوّل نیست و مالک دوّم باید زکات را بپردازد.

o شرط دوم: غلّات مذکور، به حدّ نصاب معیّن برسد

مسأله 871. زكات گندم، جو، خرما و انگور (كشمش) وقتی واجب می‌شود كه به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها «300 صاع» است كه گفته شده تقریباً «847كیلوگرم» می‌باشد. [558]

مسأله 872. معیار در تعیین مقدار نصاب (حجم یا وزن) غلّات چهارگانه، هنگام خشک شدن آنها می‌باشد. بنابراین، اگر غلّات مذکور بعد از خشک شدن در وقت وجوب پرداخت زکات (که خواهد آمد) به حدّ نصاب برسد، پرداخت زکات آن واجب می‌باشد؛

امّا اگر محصولات مذکور در حالی که تر و مرطوب است به حدّ نصاب رسیده باشد، ولی بعد از خشک شدن در وقت وجوب پرداخت زکات، از مقدار نصاب کمتر شود، زکات ندارد.

· زمان تعلّق زکات به گندم، جو، خرما و انگور

مسأله 873. زمان تعلّق زكات به گندم و جو، هنگامی است كه محصول به حدّی از رشد رسیده باشد که عرفاً به آنها «گندم» [559] و «جو» [560] گفته شود و زکات انگور و کشمش وقتی واجب می‌شود که عرفاً به آن «انگور» [561] بگویند و نیز زکات خرما، هنگامی واجب می­شود كه عرف عرب‌زبانان به آن «تَمْر» (خرمای خشک) بگویند.

o اقسام خرما

مسأله 874. خرما غالباً به سه شکل مورد استفاده قرار می‌گیرد:

1. خرما را در حالی که خشک شده و به آن «تَمْر» (خرمای خشک) می‌گویند، مورد استفاده قرار دهند.

2. خرما را در حالی که نرم و تازه است و به آن «رطَب» می‌گویند، مصرف نمایند.

3. خرما را در حالی که نارس می‌باشد و به آن «خَلال» یا «خارَک» می‌گویند، استفاده کنند.

خرمای خشک (تَمْر)، مشمول زکات می‌باشد و حكم آن در مسائل قبل ذکر شد. خرمای تازه (رطَب)، مشمول زکات نمی‌باشد؛ امّا چنانچه به گونه‌ای باشد كه خشک آن به مقدار نصاب برسد، احتیاط مستحب آن است كه زكات آن را بدهند. همچنین، خرمای نارس (خلال یا خارک)، زکات ندارد.

o اقسام انگور

مسأله 875. به‌طور کلّی، انگور دو قسم است:

1. انگورهایی که قابل کشمش شدن می‌باشد و می‌توان آن را خشک نمود و از کشمش آن استفاده کرد؛

چنین انگورهایی، با فراهم شدن تمامی شرایط تعلّق زکات، مشمول زکات هستند.

2. انگورهایی که قابل كشمش شدن نمی‌باشد و آن را در حالی كه تازه است استفاده می‌کنند یا اگر هم ‌خشک شود، كشمش آن عرفاً قابل استفاده نیست؛

چنین انگورهایی، زکات ندارند.

· زمان وجوب پرداخت زکات غلّات چهار‌گانه و احکام مربوط به آن

مسأله 876. زمان وجوب پرداخت زكات در «گندم و جو»، هنگام تصفیۀ آنها و جدا كردن دانه‌های گندم و جو از كاه و پوسته‌های آنها می‌باشد.

مسأله 877. زمان وجوب پرداخت زكات در «خرمای خشک» (تَمْر)، هنگامی است که چیدن و جمع‌آوری خرمای خشک (تَمْر) در آن زمان متعارف می‌باشد.

شایان ذکر است، چنانچه خرما را قبل از خشک شدن بچینند، سپس آن را با پهن کردن زیر نور و حرارت آفتاب و مانند آن خشک کنند، در این صورت زمان وجوب پرداخت زکات هنگامی است که خرمایی را که خشک نموده‌اند، جمع‌آوری نمایند.

مسأله 878. زمان وجوب پرداخت زكات در «انگور»، هنگام جمع‌آوری کشمش آن است. بنابراین، در صورتی که انگور بر روی درخت تبدیل به کشمش شده، هنگامی که متعارف است کشمش را می‌چینند و آن را جمع‌آوری می‌نمایند، زمان وجوب پرداخت زكات می‌باشد؛

امّا چنانچه انگور را قبل از کشمش شدن بچینند و بعد از چیدن، آن را به روش‌های طبیعی یا مصنوعی خشک نموده و تبدیل به کشمش کنند، در این صورت، زمان وجوب پرداخت زكات، هنگام جمع‌آوری کشمش تولید شده می‌باشد.

مسأله 879. فرد در زمانی که باید زکات غلّات چهارگانه را بپردازد، یا باید اقدام به پرداخت زکات به مستحقّین آن بنماید یا اینکه آن را از مال خود جدا کرده و کنار بگذارد (عزل نماید) و بعد از جدا كردن زكات، اگر برای غرض عقلایی پرداخت زکات را تأخیر بیندازد، اشكال ندارد که توضیح آن در مسألۀ «1014» خواهد آمد.

مسأله 880. كسی كه از طرف حاكم شرع مأمور جمع‌آوری زكات است، موقع تصفیه و جداسازی گندم و جو از كاه و هنگام جمع‌آوری خرمای خشک و کشمش، می‏تواند زكات را مطالبه كند و اگر مالک ندهد و مالی كه زكات آن واجب شده از بین برود، باید عوض آن را بپردازد.

امّا مطالبۀ آن توسط مأمور جمع‌آوری زكات، قبل از فرا رسیدن زمان مذکور جایز نیست؛ مگر آنکه مالک خود بخواهد زکاتی را که به غلّاتش تعلّق گرفته، زودتر بپردازد.

مسأله 881. واجب نیست فرد صبر نماید تا جو و گندم به زمان برداشت و جداسازی گندم و جو از کاه برسد یا انگور تبدیل به کشمش شده و زمان جمع‌آوری آن فرا برسد یا خرمای خشک شده (تَمْر) از نخل چیده شود و آن گاه زكات را بپردازد.

بنابراین، همین كه زكات به آن تعلّق گرفت می‌تواند زکات را بپردازد، همچنان که جایز است مقدار زكات را قیمت نموده و به عنوان زكات، قیمت آن را از نقد رایج بدهد.

مسأله 882. اگر زکات به انگور تعلّق بگیرد و فرد بخواهد زکات آن را قبل از کشمش شدن بپردازد، چنانچه به قصد زكات از انگور مذکور به قدری به مصرف زكات برساند كه اگر خشک شود به اندازۀ زكاتی باشد كه بر او واجب است، اشكال ندارد و کافی می‌باشد.

· مقدار زکات غلّات چهار‌گانه

مسأله 883. مقدار زکات غلّات چهارگانه به طریقۀ «آبیاری» آنها بستگی دارد:

- اگر برای آبیاری گندم، جو، خرما و انگور از «آب باران یا نهر یا قنات» استفاده گردد یا مثل زراعت‌های مصر از «رطوبت زمین» استفاده شود (که در آنها آبیاری نیاز به عِلاج [562] ندارد)، زكات آن «یک دهم» (10­ درصد) است؛

- اگر با «آب چاه» (چاه عمیق یا نیمه عمیق یا کم عمق) به وسیلۀ پمپ آب همان طور که معمول است آبیاری شود یا به وسیله «دَلْو» (سطل)، «تلمبه» و مانند آن از چاه یا رودخانه آب بکشند و زراعت یا محصول زکوی را آبیاری نمایند (که در این صورت، آبیاری با آنها نیاز به علاج دارد)، زكات آن، «یک بیستم» (5­ درصد) می‌باشد.

مسأله 884. کشاورزی که زمینش آب و پمپ آب ندارد و برای آبیاری آن، آبقنات را از دیگری خریداری می­كند و در شیوۀ آبیاری با قنات، نه مالک اوّلیۀ آب و نه كشاورز از علاج - مانند پمپ آب استفاده - نمی­كنند، چنانچه محصول کشاورز به حدّ نصاب برسد، زكات آن «یک دهم» می­باشد.

مسأله 885. کشاورزی که زمینش آب و پمپ آب ندارد و برای آبیاری آن، آبچاه را از دیگری خریداری می­كند و در این شیوه تنها مالک اولیّه از علاج استفاده کرده و آب چاه را با پمپ آب استخراج می­كند و در ازای دریافت مبلغی آن را در اختیار كشاورز قرار می­دهد، چنانچه محصول کشاورز به حدّ نصاب برسد، زكات آن «یکبیستم» می­باشد.

مسأله 886. اگر برای آبیاری گندم، جو، خرما و انگور هم از آب باران استفاده گردد و هم از آب چاه و مانند آن استفاده شود، چنانچه طوری باشد كه عرفاً بگویند: «آبیاری آن به وسیله آب چاه و مانند آن شده»، زكات آن، «یک بیستم» است و اگر عرفاً بگویند: «آبیاری با آب نهر و باران شده»، زكاتش «یک دهم» می‌باشد؛

امّا اگر طوری است كه عرفاً می‌گویند: «به هر دو طریق آبیاری شده» - هرچند آبیاری به یکی از دو روش بیشتر از روش دیگر باشد - زكات آن «سه چهلم» (5/7 درصد) است.

مسأله 887. ملاک در آبیاری درختان نخل یا انگور، شیوۀ آبیاری ثمرۀ آنها می‌باشد، نه خود درختان و نهال‌ها؛ یعنی معیار، کیفیّت آبیاری درختان مذکور در زمانی است که آن درختان دارای ثمره می‌باشند نه قبل از آن.

بنابراین، اگر فرد نهال خرما یا انگور را بکارد و آنها را با آب چاه و مانند آن آبیاری کند تا به سنّ ثمره دهی برسند و پس از ظاهر شدن ثمره برای رشد ثمرۀ درختان، آن را آبیاری ننماید، بلکه درختان مذکور از رطوبت زمین استفاده کنند، زکات محصول به دست آمده «یک دهم» می‌باشد.

مسأله 888. اگر فرد شک کند و نداند که در عرف می‌گویند: «محصول زکوی به هردو طریق آبیاری شده»، یا اینكه می‌گویند: «آبیاری آن با آب باران و مانند آن بوده است»، در این صورت، پرداخت «سه چهلم» (5/7 درصد) به عنوان زکات كافی است.

مسأله 889. اگر فرد شک كند و نداند كه در عرف می‌گویند: «محصول زکوی به هر دو طریق آبیاری شده»، یا اینكه می‌گویند: «با آب چاه و دلو و مانند آن، آبیاری شده است»، در این صورت، پرداخت «یک بیستم» به عنوان زکات كافی است.

مسأله 890. اگر فرد شک كند و نداند كه در عرف می‌گویند: «محصول زکوی با آب چاه و مانند آن آبیاری شده یا با آب باران و مانند آن آبیاری گردیده یا به هر دو طریق آبیاری شده است»، در این صورت، پرداخت «یک بیستم» به عنوان زکات كافی است.

مسأله 891. اگر گندم، جو، خرما و انگور با آب باران و نهر آبیاری شود و با وجود آبیاری با آب باران و نهر، دیگر احتیاج به آبیاری با آب چاه و مانند آن نداشته باشد، ولی باز هم با آب چاه آبیاری شود، به گونه‌ای که آب چاه به زیاد شدن محصول كمک نكند، در این فرض، زكات محصول مذکور، «یک دهم» است.

همین طور، اگر محصول زکوی با آب چاه و مانند آن آبیاری شود و با وجود آبیاری با آب چاه و مانند آن، دیگر احتیاج به آبیاری با آب نهر و باران و مانند آن نباشد، ولی باز هم با آب نهر و باران آبیاری شود و آنها به زیاد شدن محصول كمک نكنند، در این فرض زكات محصول مذکور «یک بیستم» است.

مسأله 892. اگر فردی زراعتی را با آب چاه و مانند آن آبیاری كند و همان فرد، در زمین مجاور آن نیز زراعتی داشته باشد که نیاز به آبیاری با آب چاه نداشتــه باشــد - به گونه‌ای که تنها از رطوبت زمین مجاورش که با آب چاه آبیاری ‌شده، استفاده می‌نماید و آن را با آب چاه آبیاری نمی‌نماید - زكات زراعتی كه با آب چاه آبیاری شده، «یک بیستم» و زكات زراعتی كه مجاور آن است، بنابر احتیاط واجب، «یکدهم» می‌باشد.

مسأله 893. اگر شخصی زراعتی مثل گندم را با آب چاه و مانند آن آبیاری كند و پس از درو کردن گندم در همان کشتزار جو بکارد که از رطوبت باقیمانده در زمین استفاده کند و به آبیاری با آب چاه نیازی نداشته باشد، در این فرض نیز زكات زراعت گندم كه با آب چاه آبیاری شده، «یک بیستم» و زكات زراعت جو که تنها از رطوبت باقیمانده در زمین استفاده نموده است، بنابر احتیاط واجب، «یک دهم» می‏باشد.

· زکات غلات چهارگانه که قبل از تعلّق زکات یا بعد از آن مصرف شده

مسأله 894. اگر فرد پیش از پرداخت زكات یا کنار گذاشتن آن از انگور، خرمای خشک، جو و گندمی كه زكات آنها واجب شده، مقداری از این اموال را مصرف نماید - مثلاً به مصرف خود و خانواده‌اش برساند، یا به فقیر به غیر عنوان زكات بدهد - باید زكات مقداری را كه مصرف كرده بپردازد.

مسأله 895. اگر فرد خرمای نارس (خَلال) یا خرمای تازه (رطَب) را قبل از اینكه تبدیل به خرمای خشک (تَمْر) شود و به آن زكات تعلّق گیرد مصرف نماید - مثلاینكه آن را خود یا خانواده‌اش یا مهمانانش بخورند یا به دیگری اهدا نماید و آن را تحویل وی دهد یا آن را بفروشد - به این مقدار، زكات تعلّق نمی‌گیرد، هرچند اگر در ملک او باقی می‌مانْد، تبدیل به خرمای خشک (تَمْر) می‌شد و به حدّ نصاب می‌رسید.

مسأله 896. اگر فرد انگور را در حالی كه نام انگور (عِنَب) بر آن صادق است مصرف كند، مثل اینكه آن را خود یا خانواده یا مهمانانش بخورند یا به دیگری اهدا نماید و آن را تحویل وی دهد یا آن را بفروشد، در صورتی كه اگر باقی می‌مانْد و تبدیل به كشمش یا مَویز می‌شد، به حدّ نصاب می‌رسید - هرچند به ضمیمۀ مقدار باقیمانده - باید زكات آن را بدهد؛

امّا اگر انگور را در حالی که نرسیده و غوره است به‌طوری که به آن «عِنَب» نگویند، مصرف نماید، پرداخت زکات آن لازم نیست.

مسأله 897. اگر فرد گندم یا جو را پیش از وقت خشک شدن مصرف كند، چنانچه وزن خشک آنها به اندازۀ نصاب باشد - هرچند به ضمیمۀ مقدار باقیمانده- باید زكات آنها را بدهد.

· مخارج و هزینه‌های محصول زکوی

مسأله 898. انسان نمی‌تواند هنگام محاسبۀ محصول زکوی - برای اینکه معلوم شود به حدّ نصاب رسیده یا نه - مخارج و هزینه‌هایی را كه برای گندم، جو، خرما و انگور قبل از تعلّق زکات به آن یا بعد از آن، انجام داده است، از حاصل كسر نموده و بعد ملاحظۀ نصاب نماید؛

بنابراین، چنانچه مال زکوی پیش از ملاحظۀ مخارج، به مقدار نصاب برسد، باید زكات آن را بدهد.

مسأله 899. بذری را كه فرد به مصرف زراعت رسانده، چه از خودش باشد یا خریده باشد، نمی‌تواند از حاصل كسر كند، سپس ملاحظۀ نصاب بنماید، بلكه باید نصاب را نسبت به مجموع محصول حاصل شده ملاحظه نماید.

مسأله 900. آنچه را كه دولت از خودِ مال (نه پول آن) تحت عنوان مالیات و مانند آن می‌گیرد، پرداخت زكات آن واجب نیست؛

مثلاً اگر حاصل زراعت «2 هزار كیلوگرم» باشد و دولت «100 كیلوگرم» را به عنوان مالیات بگیرد، فقط پرداخت زكات در «1900 كیلوگرم» آن واجب می‌باشد و اگر حاصل زراعت بعد از تعلّق زكات «1000 كیلوگرم» باشد و دولت «400 كیلوگرم» را به عنوان مالیات بگیرد - به گونه‌ای كه مقدارباقیمانده از حدّ نصاب كمتر باشد - باز هم باید زكات باقیماندۀ محصول «600 كیلوگرم» را بدهد و كمتر شدن از حدّ نصاب بعد از تعلّق زكات، موجب ساقط شدن زکات نمی‌گردد.

مسأله 901. مخارج و هزینه‌هایی را که انسان قبل یا بعد از تعلّق زکات برای محصول صرف می‌نماید، بنابر احتیاط واجب نمی‌تواند از حاصل کسر نموده و فقط زکات بقیّه را بدهد؛

حتّی مخارجی را که بعد از تعلّق زکات، برای مقدار زکات خرج نموده، هرچند از حاکم شرع یا وکیل او در صرف آنها اجازه گرفته ‌باشد، بنابر احتیاط واجب، نمی‌تواند کسر نماید.

البتّه بعد از تعلّق زکات می‌تواند آن مال زکوی را پیش از درو کردن یا چیدن، به مستحقّ یا حاکم شرع یا وکیل آنها به‌طور مشاع تحویل دهد، که اگر چنین کند، پس از آن در مخارج شریک می‌باشند و در این صورت لازم نیست آنها را مجّانی نگه‌ دارد؛ بلكه می‌تواند برای ماندن آنها در زمینش تا وقت درو یا خشک شدن، اجرت مطالبه نماید.

مسأله 902. اجرت وزن كردن و پیمانه نمودن گندم و جو و انگور (كشمش) و خرمایی را كه فرد برای زكات می‌دهد، با خود اوست و نمی‌تواند اجرت مذکور را از زکات کسر نماید.

· احکام دیگر مربوط به زکات غلّات چهار‌گانه

o محصولات زکوی که در زمان‌­های مختلف پدید می‌­آید

مسأله 903. اگر انسان در چند مکان كه فصل یا زمان رسیدن محصولات آنها با یكدیگر فرق دارد، گندم یا جو یا خرما یا انگور داشته باشد و همۀ آنها عرفاً محصول یک سال محسوب شود، چنانچه محصولی كه در ابتدا می‌رسد، به اندازۀ نصاب باشد، باید زكات آن را موقعی كه می‌رسد بدهد و زكات بقیّه را هر وقت به دست می‌آید، ادا نماید؛

البتّه اگر آنچه در ابتدا می‌رسد به اندازۀ نصاب نباشد (هر چند اطمینان داشته باشد که با محصولی که بعد به دست می‌آید به اندازۀ نصاب خواهد شد) باید صبر ‏كند تا بقیّۀ آن برسد، پس اگر روی هم به مقدار نصاب شود، زكات آن واجب است و اگر به مقدار نصاب نشود، زكات آن واجب نیست.

o درختانی که در یک سال دو بار میوه می‌­دهند

مسأله 904. اگر درخت خرما یا انگور در یک سال دو مرتبه ثمره و میوه بدهد، چنانچه روی هم به مقدار نصاب باشد، ولی به تنهایی هیچ کدام به مقدار نصاب نباشد، بنابر احتیاط، زكات آن واجب است.

o زکات و دیون مربوط به اموال متوفّی و ورثۀ وی

مسأله 905. اگر بعد از آنكه زكات گندم، جو، خرما و انگور واجب شد، مالک آن بمیرد، باید زكات محصول زکوی پرداخت شود؛

ولی اگر فرد پیش از تعلّق زكات به اموال زکوی بمیرد و مال مذکور به ورثه ارث برسد و در ملکِ آنان متعلّق زکات شود، هر یک از ورثه كه سهم او به اندازۀ نصاب است، باید زكات سهم خود را بدهد.

مسأله 906. اگر كسی كه شرعاً بدهكار است و مالی هم دارد كه زكات به خودِ آن مال تعلّق گرفته است، بمیرد در حالی که خود آن مال، موجود باشد، باید تمام زكات را از مالی كه زكات آن واجب شده بدهند، سپس بدهی او را ادا نمایند و در این مورد چیزی از سهم زکات کم نمی‌شود، هرچند بدهی او به اندازه کلّ دارایی متوفّی باشد؛

ولی اگر زكات در ذمّۀ فرد واجب باشد، مانند سایر دیون است. بنابراین:

الف. چنانچه مجموع بدهی زکات و سایر بدهی‌ها که در ذمّۀ مدیون بوده، مساوی یا کمتر از کلّ دارایی او باشد، باید کلّ بدهی زکات و سایر بدهی‌ها پرداخته شود.

ب. چنانچه مجموع بدهی زکات و سایر بدهی‌ها که در ذمّۀ مدیون بوده، بیشتر از کلّ دارایی او باشد، باید دارایی وی را بین مستحقّین زکات و سایر طلبکاران به نسبت تقسیم نمود. بنابراین، همچنان که سهم طلبکاران کم می‌شود، از سهم زکات نیز به نسبت، کم می‌شود.

مسأله 907. كسی كه شرعاً بدهكار است و در حالی که به گندم یا جو یا خرما یا انگورهای وی هنوز زکات تعلّق نگرفته است، بمیرد، دو صورت دارد:

الف. پیش از آنكه به غلّات مذکور زکات تعلّق گیرد، ورثه، بدهی و دین او را از مال دیگر متوفّی بدهند و بعد از آن در ملکِ ورثه، زکات به غلّات مذکور تعلّق گیرد؛ ‌در این صورت، هر كدام از ورثه كه سهمشان به اندازۀ نصاب برسد، باید زكات بدهد.

ب. پیش از تعلّق زكات به غلّات مذکور، بدهی و دین او را ندهند؛ ‌در این صورت، چنانچه مجموع مال میّت فقط به اندازۀ بدهی او باشد، واجب نیست زكات را بدهند و اگر مال میّت بیشتر از بدهی او باشد، در صورتی كه بدهی او به قدری است كه اگر بخواهند ادا نمایند باید مقداری از غلّات مذکور را هم به طلبكار بدهند، آنچه را به طلبكار می‌دهند زكات ندارد و در بقیّۀ مال، هر كدام از ورثه كه سهمش به اندازۀ نصاب شود و سایر شرایط تعلّق زکات را هم دارا باشد، باید زكات سهم خود را بدهد.

o زکات غلّاتی که دارای جنس مرغوب و نامرغوب هستند

مسأله 908. اگر گندم و جو و خرما و انگوری (كشمش) كه زكات آنها واجب شده، خوب و بد دارد (دارای جنس مرغوب و نامرغوب می‌باشد)، احتیاط واجب آن است كه فرد زكات جنس خوب را از جنس بد ندهد؛ ولی لازم نیست زکات همه را از جنس خوب بدهد؛ بلکه می‌تواند زکات هر قسم را از خود آن بپردازد.

o پرداخت زکات غلّات از پول یا اجناس دیگر

مسأله 909. واجب نیست زکات غلّات از خود آن پرداخت شود؛ بلکه پرداخت قیمت آن از نقد رایج (مثل پول و ‌اسکناس‌) نیز کافی است؛ ولی پرداخت قیمت آن از اجناس و کالاهای دیگر محلّ اشکال است و احتیاط واجب در ترک آن است.

مسأله 910. اگر پرداخت زكات خرمای خشک یا كشمش بر فرد واجب باشد، نمی‌تواند زكات آن را از خرمای تازه یا انگور بدهد، بلكه چنانچه مقدار زکات را قیمت گذاری نماید و بخواهد معادل قیمت آن، خرمای تازه یا انگور، بابت قیمت آن بدهد یا كشمش یا خرمای خشک دیگر، بابت قیمت بدهد نیز محل اشكال است و احتیاط واجب در ترک آن است.

همچنین، اگر زكات انگور بر او واجب باشد، نمی‌تواند زكات آن را كشمش بدهد؛ مگر آنکه کشمش مذکور از عین همان انگور متعلّق زکات پدید آمده باشد.

· زکات نداشتن مجدّد غلّات چهارگانه­ای که زکات آنها پرداخت شده است

مسأله 911. اگر گندم، جو، خرما و انگوری (كشمش) كه زكات آنها پرداخت شده، چند سال هم نزد فرد بماند، دوباره زكات ندارد.

o مواردی که در تعلّق زکات به غلّات چهارگانه شرط نیست

مسأله 912. اگر مالک گندم، جو، خرما و انگور (كشمش) بچّۀ نابالغ یا فرد مجنون یا سفیه باشد، در صورت جمع بودن سایر شرایط ثبوت زکات، به اموال مذکور زکات تعلّق می‌گیرد و بر ولیّ شرعی بچۀ نابالغ یا فرد مجنون یا سفیه، واجب است زکات مذکور را از مال او پرداخت نماید.

همچنین، اگر صاحب غلّات مذکور در تمام سال یا مقداری از آن، مست یا بیهوش باشد، زكات از او ساقط نمی‌شود.

مسأله 913. برای ثبوت زکات در گندم، جو، خرما و انگور (كشمش)، لازم نیست مالک، قدرت بر تصرّف در غلّات مذکور را داشته باشد.

بنابراین، اگر در هنگام تعلّق زکات به غلّات، مالک به سبب مانعی نتواند خودش یا وکیلش در آن تصرّف نماید، زکات به غلّات وی تعلّق می‌گیرد و چنانچه در آینده به آنها دسترسی پیدا کند، باید زکات آن را بپردازد؛ مانند مالی که غصب شده یا توسط ظالم توقیف شده یا به سرقت رفته یا گم شده و مالک آن، مکان آن را نمی‌داند و دسترسی به آن ندارد.

مسأله 914. همان طور که در مسائل قبل ذکر شد، برای تعلّق زکات به گندم یا جو یا خرما یا انگور (كشمش)، شرط نیست غلّۀ مذکور در یک مکان باشد.

بنابراین، اگر شخصی زراعت یا درختان خرما یا انگور در شهر یا روستایی دارد که محصول آن به مقدار نصاب نیست و آن شخص مثل همان زراعت یا درختان را در شهر یا روستای دیگری دارد که محصول آن نیز به مقدار نصاب نیست، ولی مجموع محصول هر دو مکان به حدّ نصاب می‌رسد، در صورتی که هر دو محصول عرفاً محصول یک سال به حساب آید، واجب است زکات مجموع پرداخت شود.


[558] آنچه در مورد نصاب غلّات در روایات آمده است تعیین آن به وسیلۀ کیل و پیمانه‌های متداول در آن زمان بوده و مقدار دقیق آن بر حسب کیل و پیمانه‌هایی که در زمان معاصر از آنها استفاده می‌شود، معلوم نیست. همچنین، تطبیق کیل و پیمانه بر حسب وزن به صورت یک ضابطه و معیار عام که در همۀ غلّات مورد استفاده قرار گیرد، امکان‌پذیر نمی‌باشد، زیرا غلّات از نظر سبکی و سنگینی (وزن حجمی) بر حسب طبیعتشان و عوامل دیگر متفاوت هستند؛ به عنوان مثال، پیمانه‌ای که 1000­ سانتیمتر مکعّب حجم دارد، چنانچه آن را از گندم پر نمایند، وزن آن بیشتر از هنگامی است که آن را از جو پر نمایند، همچنان که اگر پیمانۀ مذکور را از خرما به‌طور غیر فشرده پر کنند، وزن آن کمتر از هنگامی است که آن را از گندم پر نمایند، زیرا خرما و گندم در شکل و حجم با هم متفاوت هستند و منافذ و فضاهای خالی واقع بین خرماهای موجود در پیمانه، بیشتر از منافذ و فضاهای خالی بین دانه‌های گندم است؛ بلکه گاه افراد یک نوع هم با هم تفاوت دارند و دارای صنف‌های مختلف می‌باشند؛ مثلاً میزان رطوبت در یک صنف، بیشتر از صنف دیگر است؛ ولی آنچه امر را آسان می‌کند این است که هنگامی که مکلّف نتواند رسیدن محصول زکوی‌اش را به حدّ نصاب احراز نماید، پرداخت زکات آن واجب نیست، ولی با رسیدن وزن غلات به مقدار نقل شده در متن (847 کیلو گرم)، یقین یا اطمینان حاصل می‌شود که مال زکوی به حدّ نصاب رسیده است.
[559] در عرف عرب‌زبانان، به آن «حِنْطَه» گفته شود.
[562] منظور از علاج، ابزار و وسایل کمکی مانند پمپ آب، تلمبه و سطل می‌باشد.