مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

حبس

· تعریف حبس

مسأله 978. اگر انسان بخواهد بدون اینکه مالش وقف باشد، منفعت آن همیشه یا برای مدّتی به فرد یا افرادی تعلّق گرفته یا آن مال برای صرف در جهتی اختصاص یابد، می‌تواند از «حَبْس و ملحقات آن» استفاده کند.

شایان ذکر است، از مهم‌ترین ویژگی‌های حبس و ملحقات آن این است که مال از ملکیّت فرد خارج نمی‌شود و مدّت آن نیز با اختیار خود فرد انتخاب می‌شود. [841]

o حبس بر جهات

مسأله 979. انسان می‌تواند مال خود را برای صرف در جهت معیّنی - که وقف بر آن صحیح است و توضیح آن در بحث وقف گذشت - حبس کند؛ چه آن جهت «عام» باشد مانند عزاداری امام حسین† و چه «خاص»؛ مانند تعلیم قرآن در مکان معیّن.

مسأله 980. اگر مالک، مال خود را برای مدّت معیّنی بر جهتی حبس کند - مثلاً بگوید: «ماشینم تا پنج سال برای انتقال زائرین حرم امام حسین† حبس باشد»- پس از انتهای مدّت، حبس تمام شده و مال و منافع آن در اختیار مالک قرار می‌گیرد و اگر در اثنای مدّت فوت کند، هرچند مال مذکور به ورثۀ وی ارث می‌رسد، ولی حبس به قوّت خود باقی است و بعد از پایان مدّت حبس، مال و منافع آن در اختیار ورثه [842] قرار می­گیرد.

مسأله 981. اگر مالک، ملک خود را برای همیشه بر جهتی حبس کند، تا زمانی که مال باقی است و دارای منافع قابل توجّهی که بتوان آن را در جهت حبس به کار گرفت باشد، حبس باقی است و فرد حقّ رجوع ندارد.

شایان ذکر است، این حکم در موردی که مالک هنگام حبس به همیشگی بودن آن تصریح نکرده، ولی آن را مقیّد به زمانی هم ننموده - طوری که عبارت وی اطلاق و شمولی نسبت به همۀ زمان­ها داشته باشد - نیز می‌گردد؛ مثل اینکه بگوید: «کتابم برای مطالعۀ طلّاب و دانشجویان حبس باشد»؛

امّا اگر قابلیّت انتفاع و بکارگیری آن در جهتی که مال برای آن حبس شده به طور کلّی از بین برود، حبس باطل می­شود و مال در اختیار مالک قرار می­گیرد و اگر فوت کرده، به ورثۀ وی در هنگام فوت ارث می­رسد. [843]

مسأله 982. در حبس بر جهت - چه عام و چه خاص - قبول و تحویل (قبض) لازم نیست.

بنابراین، اگر مثلاً مالک بگوید: «باغ خود را برای تعلیم قرآن در فلان مکان حبس کردم»، حبس محقّق شده و وی نمی‌تواند منصرف شده و از حبس خود برگردد، هرچند متولّی آن مکان، این حبس را هنوز قبول نکرده و باغ نیز در اختیار خود مالک باشد.

o حبس بر افراد

مسأله 983. انسان می‌تواند مال خود را بر فرد یا افراد معیّنی حبس کند و مدّت حبس را هر یک از سه مورد ذیل قرار دهد:

اوّل. مدّت معیّنی مانند 10 سال؛

دوّم. تا زمان زنده بودن فردی که مال بر او حبس شده (مُحَبَّس علیه)؛

سوّم. تا زمان زنده بدون خودش (حابِس).

در صورت اوّل و دوّم، پس از تمام شدن مدّت یا فوت مُحبَّس علیه، حبس تمام شده و منافع مال به ملکیّت حابس برمی‌گردد؛

امّا چنانچه حابس قبل از پایان مدّت یا قبل از مرگ مُحبَّس علیه بمیرد، حبس به قوّت خود باقی است و پس از انتهای مدّت یا فوت مُحبَّس علیه، مال و منافع آن، در اختیار ورثۀ حابِس در هنگام وفات وی قرار می­گیرد.

در صورت سوّم، فرد حبس کننده تا زنده است حقّ رجوع به مالش را ندارد و با وفات وی مدّت حبس تمام شده و مال و منافع آن به ورثۀ وی ارث می­رسد.

مسأله 984. اگر فرد مال خود را بر دیگری حبس کند و مدّتی برای آن - به هیچ شکل از موارد مسألۀ قبل - ذکر نکند، آن مال تا زمان حیات حابِس، حبس بوده و حقّ رجوع به آن ندارد و پس از فوت او به ورثه‌اش می‌رسد.

مسأله 985. برای تحقّق حبس بر افراد، قبول و همین طور تحویل (قبض) به آنان [844] لازم است.

بنابراین، اگر فرد بگوید: «مال خود را بر حسین حبس کردم» و قبل از آنکه حسین حبس را قبول کند یا مال را تحویل بگیرد، حابس پشیمان شده و از حبس خود برگردد، حبس محقّق نشده است.

مسأله 986. اگر فرد مال خویش را بدون قصد قربت بر فرد یا افراد معیّن حبس کند، می‌تواند در ضمن حبس، شرط خیار فسخ برای خویش قرار دهد؛ [845]

امّا اگر در حبس مال خویش قصد قربت داشته، حبس مذکور نوعی صدقه محسوب شده و قرار دادن شرط خیار فسخ در ضمن آن محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود. [846]

· فروش مال حبس شده

مسأله 987. مالکِ مال حبس شده، در مدّت حبس می‌تواند آن مال را بفروشد؛

پس حابِس می‌تواند مثلاً خانه‌ای را که برای 10 سال بر احمد حبس کرده، در همان مدّت به دیگری بفروشد و در این صورت خودِ مال به مشتری منتقل می‌شود؛ ولی حقِّ استفاده از مال با احمد می‌باشد؛

البتّه، مشتری می‌تواند با مُحبَّس علیه (احمد در مثال بالا) مصالحه کند و مثلاً مالی به عنوان مصالحه به او بپردازد تا در عوض، وی (احمد) در مدّت باقیماندۀ حبس از مال استفاده نکند و آن را در اختیار خریدار قرار دهد. [847]


[841] فرد حبس کننده، «حابس» و شخص یا جهتی که مال برای آن حبس شده، «مُحبَّس علیه» نامیده می­شود.
[842] منظور، ورثۀ وی در هنگام فوت است.
[843] شایان ذکر است، چنانچه مال حبس شده به‌طور دائم، قابلیّت و صلاحیّت انتفاع و بکارگیری در جهت حبس را داشته باشد، ولی مثلاً غاصبی آن را غصب و تغییر کاربری داده، چنانچه ممکن است باید مال مذکور از غاصب پس گرفته شود تا از آن در جهت حبس استفاده گردد و اگر این کار مقدور نباشد، ولی بتوان عوض آن را از غاصب گرفت، لازم است این کار انجام شود و بنابر احتیاط واجب با آن، مال دیگری خریداری شده و مطابق نظر حبس کننده، حبس دائم گردد.
[844] چنانچه کسی که مال بر وی حبس شده مانند بچّۀ نابالغ یا مجنون باشد، قبول و قبض ولیّ شرعی وی لازم است.
[845] حبس در این مورد، عقد محسوب می­شود و شرط ضمن آن، حکم شرط ضمن عقد را دارد.
[846] حکم مذکور در مورد ملحقات حبس (سُکْنیٰ، عُمْریٰ، رُقْبیٰ)، که عقد محسوب می­شوند نیز جاری است.
[847] شایان ذکر است، مصالحه با مُحبَّس علیه به این صورت که وی حقّ استفاده نداشته باشد (حقّ انتفاع وی ساقط شود) و همین طور معاوضۀ حقّ انتفاع و استفادۀ وی در مقابل مال، محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود.