مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

احكام سقط جنين

· حرام بودن سقط جنین

مسأله 721. سقط جنین جایز نیست، مگر در مواردی كه در مسألۀ «723» خواهد آمد و حرام بودن سقط جنین شامل مراحل اولیّۀ تكامل جنین در رحم، حتّی نطفۀ لقاح یافته [602] نیز می­شود و حرام بودن این امر، بعد از دمیده شدن روح شدیدتر است.

در حکم فوق، فرقی نیست بین اینكه نطفۀ مذكور در دیوارۀ رحم مستقرّ شده باشد یا نه، همچنان كه تفاوتی نیست كه تلقیح مذكور به صورت طبیعی انجام شده یا زن با تلقیح مصنوعی حامله شده باشد؛ [603] البتّه، اگر تلقیح مصنوعی اسپرم و تخمک در لولۀ آزمایش و مانند آن در فضای بیرون از رحم انجام شده، كه هنوز نطفۀ لقاح یافته وارد رحم نشده و اقتضاء بقاء و تكامل را ندارد، تلف كردن آن جایز است.

· سقط جنین بعد از دمیده شدن روح

مسأله 722. سقط كردن جنین بعد از دمیده شدن روح، مطلقاً جایز نیست. حکم مذکور بنابر احتیاط واجب، در صورت ضرر یا حَرَج (مشقّت فوق‌العاده زیاد که معمولاً تحمّل نمی­شود) نیز جاری می­باشد و فرقی بین کامل بودن خلقت جنین یا ناقص‌الخلقه بودن آن نیست.

· سقط جنین قبل از دمیده شدن روح

مسأله 723. اگر باقی ماندن حمل برای مادر موجب خوف ضرر قابل توجّه بر خودش باشد [604] یا برایش مشقّت فوق‌العاده و بسیار شدیدی داشته باشد که معمولاً قابل تحمّل نیست (حَرَج) و راه مشروع دیگری برای رهایی از آن نباشد، در این دو صورت سقط كردن جنین قبل از دمیده شدن روح، جایز است.

شایان ذکر است، در مورد «ضرر»، یقین به آن لازم نیست؛ بلكه خوف ضرر قابل توجّه كه از راه­های عقلایی حاصل شده باشد كافی است؛ ‌امّا نسبت به «حرج»، یقین یا اطمینان به آن لازم است و خوف واقع شدن در حرج، كافی نمی­باشد.

مسأله 724. اگر استمرار حاملگی برای مادر مشقّت فوق‌العاده ندارد، ولی با تشخیص قطعی یا اطمینان‌آور ثابت شود که جنین ناقص الخلقه است و بعد از ولادت، حضانت و نگهداری از آن برای مادر با مشقّت فوق‌العاده شدید که معمولاً قابل تحمّل نیست (حرج) همراه باشد، چنانچه راهی برای رهایی از آن - مانند گرفتن مدد‌یار معلولین جهت مراقبت از وی یا واگذاری فرزند به شخص دیگر یا پرورشگاه، سازمان بهزیستی و سایر مراکز خصوصی یا دولتی که اقدام به نگهداری معلولین می­نمایند و وکالت دادن در امر حضانت [605] به آنان - فراهم باشد، سقط جنین جایز نیست؛

البتّه، اگر فرض شود [606] هیچ راهی برای رهایی از حرج مذکور وجود ندارد، در این صورت سقط جنین، قبل از دمیده شدن روح جایز است. [607]

· سقط جنین به جهت فقر و مشکلات اقتصادی

مسأله 725. صِرف ترس از فقر و مشکلات اقتصادی مجوّز سقط جنین نیست، قرآن کریم دربارۀ کشتن فرزندان می­فرماید «وَلا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ‏ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبيراً». [608]

«فرزندانتان را به سبب فقر و مشکلات اقتصادی نکشید، ما آنان و شما را روزی می‌دهیم، همانا کشتن آنان گناه و خطایی بزرگ محسوب می‌شود».

امر رزق و روزی با خداوند متعال است و او از آنچه خیر و صلاح بندگانش است آگاه می­باشد و اين وعدۀ الهی است كه در قرآن کریم می­فرماید: «وَ‌مَنْ‏ يَتَّقِ‏ اللَّهَ‏ يَجْعَلْ‏ لَهُ مَخْرَجاً وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ». [609]

«هر كس تقوی پیشه کند خداوند برای او راه نجاتی قرار می­‌دهد و او را از جايی كه گمان ندارد روزی می‌‌دهد و كسی كه به خداوند توكّل نمايد، خدا او را كافی است».

· سقط جنین به جهت معلولیّت و ناقص الخلقه بودن

مسأله 726. تشخیص معلولیّت و ناقص الخلقة بودن جنین، ابتلای جنین به سَندرُم داون [610] یا بیماری­های دیگر از طریق «آزمایش و تست غربالگری» و مانند آن - هرچند فرض شود به صورت قطعی باشد [611] - مجوّز برای سقط جنین محسوب نمی­شود، مگر از مواردی باشد که در مسائل قبل بیان شد.

· آزمایش­های پزشکی دوران بارداری

مسأله 727. اگر در انجام برخی آزمایش­های پزشکی مربوط به مراقبت­های دوران بارداری مانند «آمنیو سنتز cvs» [612] این خوف برای مادر وجود داشته باشد که انجام آزمایش مذکور - خود - موجب سقط جنین یا وارد آمدن آسیب قابل توجّه به وی می‌شود، اقدام به آن جایز نیست، مگر از مواردی باشد که در مسائل قبل بیان شد.

· سقط جنینی که از زنا پدید آمده

مسأله 728. زنی که از زنا حامله شده، حکم جنین وی در جایز بودن یا جایز نبودن سقط آن، همانند جنین حلال‌زاده است. بنابراین، زن جایز نیست آن را سقط نماید، مگر آنکه از مواردی باشد که در مسائل قبل بیان شد.

· اقدام پزشک بر سقط جنین

مسأله 729. در مواردی که سقط جنین شرعاً حرام است، پزشک نمی‌تواند اقدام به سقط جنین نماید، هرچند به درخواست والدین آن جنین باشد؛

امّا در مواردی که سقط جنین شرعاً جایز است، پزشک می­تواند با رضایت زن اقدام به سقط آن نماید؛ ولی دیه بر پزشکی که مباشر سقط بوده، یعنی سقط مستقیماً توسط وی انجام گردیده لازم می­شود.

البتّه، جایز بودن سقط جنین از نظر شرعی باید برای پزشک ثابت شود و تنها ارائۀ مجوّز قانونی سقط، کافی نیست.

· استفاده از داروهای سقط کننده در موارد شک در حاملگی

مسأله 730. اگر زن شک داشته باشد كه حامله شده یا نه، در صورتی كه نشانه‌ای عرفی بر حاملگی باشد، مانند اینكه عادت ماهیانۀ وی از وقتش تأخیر بیفتد یا حالات ویژۀ زنان باردار در وی پدید آید، نمی­تواند از دارو یا قرص ضدّ حاملگی و مانند ‌آن كه در صورت انعقاد نطفه، موجب سقط آن می­شود، استفاده نماید، مگر آنكه از موارد مسائل «723 و 724» باشد.

· مقدار دیۀ سقط جنین

مسأله 731. اگر فرد كاری كند كه موجب سقط حمل زن حامله شود، واجب است ديه بپردازد، هرچند سقط جنین مجوّز شرعی داشته باشد و دیۀ جنين سقط شده‌ای که در حکم مسلمان است از قرار ذیل می­باشد: [613]

الف. اگر جنین جان گرفته و روح در آن دميده شده باشد و بعد از خروج از شکم مادر بمیرد در صورتی كه جنين پسر باشد، پرداخت «5250­ مثقال نقره» [614] كافى است [615] و چنانچه دختر باشد، نصف اين مقدار (2625 مثقال نقره) [616] کفایت می‌کند.

همین مقدار دیه، در مورد جنینی که روح در آن دمیده شده و قبل از خروج از شکم مادر بر اثر انجام آن کار بمیرد و به صورت مرده سقط شود بنابر احتياط واجب لازم است.

ب. اگر در جنين روح دمیده نشده باشد، چند صورت دارد:

1. نطفه باشد؛ در این صورت«105 مثقال نقره» برای دیۀ آن كافى است. [617]

2. خون بسته (عَلَقه) باشد؛ در این صورت «210 مثقال نقره» كافى است. [618]

3. پاره گوشت (مُضْغه) باشد؛ در این صورت «315 مثقال نقره» كافی است. [619]

4. استخوان داشته باشد؛ در این صورت «420 مثقال نقره» كافی است. [620]

5. اعضاء و جوارحش كامل باشد؛ در این صورت «525 مثقال نقره» كافى است. [621]

شایان ذکر است، مقدارهای ذکر شده برای دیه در این صورت (تمام موارد صورت«ب») نسبت به جنین مذکّر بنابر فتویٰ و نسبت به جنین مؤنّث بنابر احتياط واجب است.

مسأله 732. اگر حمل دو قلو یا چند قلو بوده و سقط شوند، برای هر كدام دیۀ جداگانه لحاظ می­شود.

مسأله 733. اگر فردی زن حامله را به همراه جنین به قتل برساند، برای هر یک از زن و جنین، دیۀ جداگانه ثابت می­شود.

· مراحل تکامل جنین

مسأله 734. خلقت جنین در فاصله زمانی سه تا چهار ماه از انعقاد نطفه، کامل گردیده و سپس روح انسانی در او دمیده می­شود.
مشهور نزد فقهای عظام - رضوان الله تعالی علیهم - در زمان‌بندی مراحل اولیۀ جنینی، آن است که جنین چهل روز نطفه است و پس از آن، چهل روز خون بسته (عَلَقه) و بعد از آن، چهل روز پاره گوشت (مُضْغه) می‌باشد؛ ولی این تحدید و تعیین زمانی محلّ اشکال یا منع است. بنابراین، فرد در مورد دیۀ سقط جنین تا زمانی که ثابت نشده[622] جنین از یک مرحله به مرحله بعد انتقال یافته، می­تواند به مقدار کمتر اکتفاء کند، هرچند احتیاط مستحب است در صورت شک نسبت به انتقال جنین از یک مرحله به مرحله بعد، در مقدار دیه با صلح و مانند آن توافق نمایند.

· دیه قطع اعضای جنین

مسأله 735. ديۀ قطع اعضاى جنینی كه خلقتش كامل شده بعد از دمیده شدن روح، مانند انسان زنده است و امّا قطع اعضای جنین قبل از دمیده شدن روح، در حکم قطع عضو از اعضای انسان میّت است که در فصل «دیات»، مسألۀ «1435» بیان می‌گردد.

· دیه سقط جنینی که از زنا پدید آمده است

مسأله 736. ديۀ سقط جنينی که از زنا منعقد شده و در حکم مسلمان است، با دیۀ جنین حلال‌زاده برابر است.

· کسانی که دیۀ سقط جنین بر آنان ثابت می­شود

مسأله 737. اگر پزشک جنین را با عمل کورتاژ یا تزریق آمپول و مانند آن سقط نماید، دیه بر عهدۀ وی می‌باشد، هرچند این امر به درخواست و رضایت پدر و مادر جنین صورت گرفته باشد؛

امّا اگر مادر با اختیار و آگاهی، خودش اقدام به سقط جنین نماید، دیه بر عهدۀ مادر است، هرچند این امر با مشاوره و راهنمایی پزشک و تجویز دارو یا شیوه­ای دیگر برای سقط جنین بوده و به درخواست و رضایت پدر جنین صورت گیرد.

همچنین، اگر مادر جهت سقط جنین با اختیار خود از پرستار بخواهد که آمپول مخصوص سقط را که پزشک تجویز نموده، تزریق کند، ولی پرستار از اینکه آمپول مذکور موجب سقط می­شود، اطلاع نداشته باشد، دیه بر عهدۀ مادر است.

مسأله 738. اگر سقط جنین عمدی یا شبه عمد بوده، تکلیفی بر عهدۀ «عاقله» [623] نیست؛ امّا اگر سقط جنین به صورت خطای محض و بعد از دمیده شدن روح بوده، پرداخت دیه بر «عاقله» تکلیفاً واجب است.

البتّه چنانچه سقط، قبل از دمیده شدن روح بوده، واجب بودن پرداخت دیه بر «عاقله» محلّ اشكال است و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود.

· کسانی که از دیۀ سقط جنین ارث می­برند

مسأله 739. دیۀ سقط جنین [624] مانند سایر موارد دیه به کسانی که جزء ورثۀ جنین محسوب می­شوند - حسب ترتیب ذکر شده در طبقات ارث - [625] به ارث می­رسد؛

البتّه، فردی که سقط کنندۀ جنین است، هرچند جزء ورثۀ جنین باشد، از دیه‌اش ارث نمی­برد.

به عنوان مثال، اگر پدر و مادر به صورت اشتراکی مباشر سقط جنین باشند، هر دو نفر آنها از دیه ارث نمی­برند؛ امّا اگر مادر جنین مثلاً خود اقدام به سقط آن نماید، هرچند این امر با درخواست پدر جنین یا رضایت وی صورت گرفته باشد، پدر از دیۀ جنین ارث می‌برد. [626]

مسأله 740. اگر فردی سبب سقط جنین شود، ولی طوری باشد که عرفاً فرد مذکور از بین برنده و تلف کنندۀ جنین محسوب نشود، چنانچه جزء ورثه جنین باشد از دیه­اش ارث می‌برد؛ مانند اینكه فرد به جهت نیازی گودالی را در راه­ بدون نصب علائم هشدار دهنده یا حصار دور آن، حفر نماید و اتّفاقاً زن حامله­ای در آن افتاده و حملش سقط گردد، در این صورت فرد مذکور عرفاً سقط کنندۀ جنین محسوب نمی­شود و چنانچه جزء ورثه باشد، از دیه جنین ارث می­برد. [627]

· بخشش دیه

مسأله 741. اگر فردی که دیۀ جنین را ارث می‌برد بالغ و عاقل و رشید باشد و بعد از سقط جنین، دیه­ را با رضایت خود ببخشد و بدهکارِ دیه را بریء الذمّه نماید، پرداخت آن بر وی واجب نیست؛

ولی اگر فردی که دیۀ سقط جنین بر عهدۀ وی ثابت می­شود (مثلاً پزشک) قبل از اقدام بر سقط، از شخصی که مستحقّ دیه است، برائت ضمان بگیرد تا اینکه بعد از سقط جنین ضامن دیۀ آن نباشد، این امر موجب ساقط شدن دیۀ جنین نمی­شود.

· وارث جنینی که از زنا پدید آمده است

مسأله 742. اگر جنینی که بر اثر زنای زن و مرد منعقد شده سقط شود، دیۀ آن مربوط به امام† است و چیزی از آن به ورثه نمی­رسد و در زمان غیبت امام زمان  امر آن با حاكم شرع می­باشد و مورد مصرف ‌دیۀ مذكور، مشابه مصارف سهم مبارک امام† از خمس می‌باشد.

مسأله 743. اگر در مسألۀ قبل، زنا فقط از طرف زن یا مرد بوده و از طرف دیگر وطی به شبهه محسوب شود، دیۀ سقط جنین به زانی و منسوبین از طرف او نمی­رسد و به غیر زانی و خویشاوندان او حسب ترتیب ذکر شده در طبقات ارث اختصاص می­یابد.

· سقط جنین موجب قصاص نمی‌شود

مسأله 744. سقط جنین موجب قصاص نمی­شود، هرچند عمدی و بعد از كامل شدن خلقت جنين و دميده شدن روح در او باشد؛ البتّه با این اقدام، دیه و کفّاره بر فرد ثابت می‌گردد.

· کفّاره سقط جنین

مسأله 745. فردی که اقدام به سقط عمدی جنین بعد از دمیده شدن روح نموده، بنابر فتویٰ كفّارۀ جمع بر او واجب می­شود و اگر سقط، عمدی نباشد، بايد كفّارۀ مرتّبه بدهد. [628]

این حکم بنابر احتیاط واجب، در موردی که روح در جنين دميده نشده باشد نیز جاری است و همین طور، در مواردی كه شرعاً سقط جنین جایز است، ثابت شدن كفّاره بنابر احتیاط واجب می­باشد.

مسأله 746. اگر فردی سبب سقط جنین شود، ولی طوری باشد که عرفاً فرد مذکور از بین برنده و تلف کنندۀ جنین محسوب نشود، مانند آنچه در متن مسألۀ «740» ذکر شد، كفّاره بر وی واجب نمی­شود؛

امّا اگر به گونه­ای باشد که عرفاً فرد مذکور از بین برنده و تلف کنندۀ جنین محسوب شود، بر عهدۀ وی كفّاره واجب می­شود؛ مانند اینکه پزشک دارویی را برای زن تجویز نماید که می­داند موجب سقط جنین می­شود و زن بدون اطلاع از این امر از دارو استفاده کند و جنین سقط شود که در این صورت، کفّاره بر پزشک واجب است.

مسأله 747. اگر دو یا چند نفر مباشر در سقط جنین باشند، كفّارۀ سقط جنین بر هر يک از آنان حسب نوع سقط - عمد یا غیر عمد - واجب است؛

همچنین، اگر فردی اقدام به سقط دو یا چند جنین نماید، برای هر کدام کفّارۀ جداگانه بر عهده­اش ثابت می­شود. [629]


[602] منظور، نطفه‌ای است كه از تلقیح اسپرم و تخمک حاصل می‌شود كه آن را «رویان» می‌نامند.
[603] شایان ذکر است در مورد استفاده از دستگاه پیشگیری از حاملگی - مانند IUD - در صورتی که ثابت شود نطفه را پس از انعقادش از بین می‌برد، حکم بنابر احتیاط واجب است؛ که توضیح آن در مسألۀ «702» ذکر شد.
[604] ضررهای متعارف و طبیعی ناشی از حاملگی مثل حالت تهوّع و سردرد و... مجوّز سقط نمی­باشد.
[605] با رعایت شرایطی که در مبحث «حضانت» برای سپردن فرزند به دیگران ذکر گردید؛ البتّه، واگذاری و وکالت دادن به شخص دیگر برای نگهداری و مراقبت از فرزند با رعایت شرایط آن باید توسط کسی که حضانت فرزند به عهدۀ اوست، صورت گیرد که توضیحات مربوط به آن در فصل «ازدواج»، مبحث «حقّ حضانت و نگهداری از فرزند» ذکر شده است.
[606] هرچند تحقّق فرض مذکور در بسیاری از موارد، بعید به نظر می­رسد.
[608] سورۀ اسراء، آیۀ 31.
[609] سورۀ طلاق، آیۀ 2 و 3.
[610] «سَندرُم داون» که در گذشته «مُنگُلیسم» نیز نامیده می‌شد، یک بیماری ژنتیکی است که موجب مشکلات یادگیری و نیز محدودیّت و تأخیر رشد و نموّ و بعضی از ناهنجاری­های جسمی می‌گردد. افراد مبتلا به سندرم داون توان ذهنی پایین‌تر از حدّ میانگین دارند و به‌طور معمول دچار ناتوانی ذهنی خفیف تا متوسط هستند. تعداد کمی از مبتلایان به سندرم داون دچار ناتوانی شدید ذهنی هستند.
[612] در طیّ این آزمایش، مقدار کمی از مایع آمنیون موجود در کیسۀ شفاف و بی­رنگی که جنین در آن رشد می‌کند گرفته‌ می‌شود، به این صورت که پس از بی­حسّی موضعی، سوزنی از دیواره شکم و سپس از دیواره رحم عبور می‌کند و بالاخره به کیسۀ آمنیونی می‌رسد، پزشک کیسۀ آمنیونی را در محلّی دورتر از جنین، سوراخ می‌کند و مقداری از مایع آمنیونی را برمی‌دارد، سپس مایع مذکور مورد بررسی ژنتیکی قرارمی‌گیرد.
[613] هرچند پرداخت دیۀ سقط جنین بر اساس سایر اجناس ذکر شده در فصل «دیات»، مسألۀ «1351» جایز است؛ ولی از آنجا که انتخاب جنس دیۀ سقط جنین با فردی است که باید دیه را بپردازد و نقره نسبت به سایر اجناس دیه در زمان معاصر ارزان­تر می­باشد، مقدار دیه بر اساس نقره ذکر شده است.
[614] «10000» درهم؛ دیه در مورد مذکور همان دیۀ قتل است که در فصل «دیات»، مسألۀ «1351» ذکر می‌شود. نیز، برای تبدیل درهم به مثقال و گرم، به فصل «دیات»، مبحث «مقدار شرعی درهم و دینار» مراجعه شود.
[617] «200» درهم یا دیۀ کامل.
[618] «400» درهم یا دیۀ کامل.
[619] «600» درهم یا دیۀ کامل.
[620] «800» درهم یا دیۀ کامل.
[621] «1000» درهم یا دیۀ کامل.
[622] ثابت شدن انتقال جنین به مرحلۀ بعد با روش­های علمی جدید نیز کافی است.
[623] تعریف «عاقله» و احکام مربوط به آن در فصل «دیات»، مسائل «1344 تا 1350» بیان می‌گردد.
[624] حکم ذکر شده در مورد جنین حلال‌زاده است و در صورتی که جنین از زنا منعقد شده، حکم آن در مسألۀ «742» خواهد آمد.
[626] به توضیح ذکر شده در مسألۀ «737» رجوع شود.
[627] امّا اگر به گونه­ای باشد که عرفاً فرد مذکور از بین برنده و تلف کنندۀ جنین محسوب شود، همان طور که در مسألۀ «739» بیان شد، چنانچه جزء ورثۀ جنین باشد از دیه­اش ارث نمی­برد؛ مانند اینکه شوهر دارویی را به همسرش بدهد که می­داند موجب سقط جنین می­شود و زن بدون اطلاع از این امر از دارو استفاده کرده و جنین سقط شود؛ در این صورت، شوهر باید دیه بپردازد و از دیۀ مذکور سهم الارثی ندارد.
[628] توضیح کفّارۀ جمع و کفّارۀ مرتّبه در جلد دومّ، فصل «کفّارات» ذکر شد.
[629] البتّه، اگر روح در جنین دمیده نشده وجوب کفّاره در موارد مذکور بنابر احتیاط و اجب می­باشد.