مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

دفن میّت

· واجبات دفن میت

مسأله 814. دفن میّت مسلمان یا در حکم مسلمان، واجباتی دارد که در ادامه به ذکر آنها پرداخته می‌شود:

1. واجب است میّت را در صورت امکان در حفره و گودالی، داخل زمین دفن کنند، به گونه‌ای که بدن او زیر خاک پنهان گردد و در حال اختیار نمی‌توان میّت را در بنا یا ساختمان یا تابوت یا صندوق دفن نمود.

2. واجب است میّت را طوری در زمین دفن كنند كه بوی او بیرون نیاید و موجب اذیّت مردم نگردد؛

ولی اگر میّت در مکانی مانند بیابان دفن شده و در آنجا کسی وجود نداشته باشد که از بوی میّت اذیّت شود، دفن کردن در زمین کافی است، هرچند احتیاط مستحب است که باز هم به گونه‌ای دفن شود که از انتشار بوی او به بیرون جلوگیری گردد.

3. واجب است میّت را طوری در زمین دفن كنند كه درندگان نتوانند بدنش را بیرون آورند و اگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محكم كنند؛

ولی اگر میّت در مکانی دفن شده که در آنجا درنده‌ای وجود ندارد، لازم نیست قبر را محکم بسازند، هرچند احتیاط مستحب است که باز هم قبر، محکم ساخته شود.

4. واجب است میّت را در قبر به پهلوی راست، طوری بخوابانند كه جلوی بدن او، رو به قبله باشد؛

این حکم در جایی که بدن میّت بدون سر باشد نیز جاری است؛ بلکه در مورد سر تنها یا سینۀ تنها یا هر عضو دیگر از اعضای بدن میّت، احتیاط واجب آن است که در صورت امکان به همان کیفیّت دفن شود.

مسأله 815. قرار دادن میّت در سردخانه و مانند آن برای مدّت طولانی، بدون آنکه ضرورتی اقتضای آن را داشته باشد، اشکال دارد و بنابر احتیاط واجب این کار ترک شود. [239]

مسأله 816. در مورد دفن میّت، اکتفا به اینکه میّت را در سرداب قرار داده و درب ورودی آن را قفل نمایند، هرچند بدن میّت با تابوت یا صندوق و مانند آن پوشیده باشد، کافی نیست؛

مگر آنکه درب سرداب با آجر و مانند آن مسدود و بسته شود؛ لکن در این صورت، گشودن درب سرداب جهت وارد کردن میّت دیگر در آن بنابر احتیاط واجب جایز نیست؛ چه این امر موجب شود بدن میّت اوّل نمایان گردد یا نه.

مسأله 817. اگر دفن میّت در زمین ممكن نباشد، می‌توانند به جای دفن، او را در بنا یا تابوت و مانند آن بگذارند؛ البتّه لازم است سایر شرایط مذکور در مسألۀ«814» را رعایت نمایند.

مسأله 818. اگر كسی در كشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمی‌‌شود و ماندن او در كشتی مانعی ندارد، باید صبر كنند تا به خشكی برسند و او را در زمین دفن كنند.

در غیر این صورت، باید در كشتی غسلش داده و حنوط و كفن كنند و پس از خواندن نماز میّت او را در خُمْره یا محفظه­ای بگذارند و درش را محکم ببندند و به دریا بیندازند یا اینكه چیز سنگینی به پایش بسته و به دریا بیندازند و احتیاط مستحب آن است که در صورت امکان، شیوۀ اوّل را انتخاب نمایند و اگر ممكن است باید او را در جایی بیندازند كه فوراً طعمۀ حیوانات نشود.

مسأله 819. اگر بترسند كه دشمن قبر میّت را بشكافد و بدن او را بیرون آورد و گوش یا بینی یا اعضای دیگر او را بِبُرد یا بدن او را بسوزاند، چنانچه ممكن باشد باید طوری كه در مسألۀ پیش ذکر شد، او را به دریا بیندازند.

مسأله 820. مخارج انداختن در دریا و مخارج محكم كردن قبر میّت را - در صورتی كه لازم باشد - می‌توانند از اصل مال میّت بردارند.

مسأله 821. اگر زن كافره بمیرد و بچّه در شكم او مرده باشد، چنانچه پدر بچّه، مسلمان باشد، باید زن را در قبر به پهلوی چپ، پشت به قبله بخوابانند كه روی بچّه به طرف قبله باشد و این حکم بنابر احتیاط مستحب، در مورد بچّه­ای که هنوز روح در بدنش داخل نشده نیز جاری است.

مسأله 822. واجب است مکان دفن مباح باشد. بنابراین، دفن میّت در جای غصبی حرام است.

مسأله 823. دفن میّت در زمینی مانند مسجد یا حسینیه یا مدارس دینی - که برای غیر دفن كردن وقف شده - در صورتی كه موجب ضرر به وقف یا مزاحم جهت وقف باشد، جایز نیست؛

بلکه اگر موجب ضرر یا مزاحمت هم نباشد، بنابر احتیاط واجب جایز نمی‌باشد؛ مگر اینکه از اوّل، قبل از وقف، جایی را برای دفن در نظر بگیرند و از وقف استثنا کنند.

مسأله 824. دفن مسلمان در جایی كه بی‌‌احترامی به او باشد، مانند جایی كه خاكروبه و زباله می‌ریزند یا چاه فاضلاب، حرام است.

مسأله 825. دفن مسلمان در قبرستان كفّار و دفن كافر در قبرستان مسلمانان، جایز نیست.

مسأله 826. دفن میّت در قبر مردۀ دیگر، در صورتی كه باعث تصرّف در حقّ دیگری یا نبش قبر میّتی كه از بین نرفته یا هتک میّت باشد، جایز نیست و در غیر این صورت‌‌ها، چنانچه آن قبر كهنه شده و میّت اوّلی از بین رفته یا قبر نبش شده باشد، اشكالی ندارد.

مسأله 827. اگر كسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممكن نباشد، باید درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.

مسأله 828. هر گاه مادر بمیرد و بچّه در شكمش زنده باشد، اگر امید زنده ماندن طفل هرچند در مدّت كوتاهی باشد، باید فوراً هر جایی را كه برای زنده ماندن و سلامتی بچّه بهتر است، بشكافند و بچّه را بیرون آورند و دوباره آن محلّ را بدوزند و اگر شکافتن دو یا چند جهت برای زنده ماندن و سلامتی بچّه یکسان است، در این صورت، می‌‌توانند هر یک از آن جهات را برای شکافتن انتخاب نمایند؛

امّا اگر یقین یا اطمینان حاصل شود که با شکافتن بدن مادر، طفل فوراً می‌‌میرد و زنده از شکم مادر خارج نمی‌‌شود، شکافتن بدن مادر جایز نیست.

مسأله 829. اگر بچّه در شكم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسان‌‌ترین راه او را بیرون آورند و چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند اشكال ندارد؛ ولی باید به وسیلۀ شوهرش اگر اهل فنّ است او را بیرون بیاورند؛

امّا اگر این کار توسط او ممكن نباشد، زنی كه اهل فنّ باشد، او را بیرون آورد و مادر بچّه می‌‌‌‌تواند به كسی مراجعه كند كه بهتر بتواند این كار را انجام دهد و به حال او مناسب‌‌تر باشد، هرچند آن فرد، نامحرم باشد.

مسأله 830. هر گاه از بدن میّت چیزی مانند گوشت یا پوست یا مو یا ناخن یا دندان جدا شده باشد و قبل از دفن پیدا شود، واجب است آن را در كفن میّت بگذارند [240] و با او دفن نمایند و همینطور اگر در هنگام غسل، قطعه یا جزئی از بدن میّت جدا شود و در همان هنگام یا تا قبل از دفن متوجّه آن گردند، واجب است آن را در كفن میّت بگذارند و با او دفن نمایند؛

ولی اگر قطعه یا جزء جدا شده از بدن میّت بعد از دفن پیدا شود، باید آن را در جایی جدا دفن نمایند یا اگر بخواهند آن را در قبر میّت قرار دهند، لازم است به گونه‌ای باشد که موجب نبش قبر نباشد.

شایان ذکر است، واجب بودن دفن مو یا ناخن یا دندانی که بعد از دفن میّت پیدا شده، بنابر احتیاط لازم می‌باشد.

مسأله 831. اگر از انسان زنده عضوی مانند دست یا پا جدا شود، دفن آن لاز م است، بلکه چنانچه قطعۀ جدا شده، قابل توجّه باشد، بنابر احتیاط واجب آن را در پارچه­ای پیچیده و دفن نمایند؛ ولی دفن قطعۀ کوچک از پوست یا گوشت یا زوائد بدن لازم نیست.

مسأله 832. اگر ناخن یا دندان فردی که زنده است، از بدن وی جدا ‏شود، دفن آن مستحب می‌‌باشد.

· مستحبات دفن

مسأله 833. موارد ذیل، به عنوان مستحبات هنگام دفن میّت و قبل و بعد آن شمرده شده است:

1. قبر را به اندازۀ قد انسان متوسط یا تا ارتفاع شانۀ وی گود كنند.

2. در زمین سست در وسط قبر، یک گودی شبیه به نهر حفر كنند و میّت را در آن قرار داده، سپس با گذاشتن سنگ‌های لَحَد، بر آن سقف بزنند و بعد قبر را از خاک پر كنند؛

امّا در زمین سخت، برای قبر لَحَدی در طرف قبلۀ قبر قرار دهند و در عرض و طول به قدری باشد كه میّت در آن بگنجد و در عمق به اندازه‌ای باشد كه بتوان در آن نشست، سپس میّت را در آن گذاشته و سنگ‌های لَحَد را در دیوارۀ قبر در طرف قبله قرار دهند و بعد قبر را از خاک پر كنند.

3. میّت را در نزدیک‌ترین قبرستان دفن نمایند؛ مگر آنكه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد، مثل آنكه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحۀ اهل قبور بیشتر به آنجا بروند یا از مشاهد مشرّفه باشد.

4. اقارب و خویشاوندان را نزدیک یكدیگر دفن كنند.

5. جنازه را در چند ذِراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه كم كم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر كنند و یکی از حکمت‌های آن این است که میّت، خود را برای ورود به قبر آماده کند.

6. چنانچه میّت مرد است، در دفعۀ سوّم میّت را طوری زمین بگذارند كه سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعۀ چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر میّت زن است، در دفعۀ سوّم طرف قبلۀ قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند.

7. جنازه را به آرامی از تابوت بردارند و با رِفق و مدارا، آهسته وارد قبر كنند.

8. چنانچه میّت زن است، در موقع وارد كردن در قبر پارچه‏ای روی قبر بگیرند.

9. اگر میّت زن است، كسی كه با او مَحرم می‌باشد او را در قبر بگذارد و اگر مَحرمی نباشد، خویشاوندانش او را در قبر بگذارند.

10. كسی كه میّت را در قبر می‌گذارد، با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد و از طرف پای میّت از قبر بیرون بیاید.

11. بعد از آنكه میّت را در لَحَد گذاشتند، گره‏های كفن را باز كنند و بهتر است ابتدا بند کفن از طرف سر میّت را باز کنند.

12. تنها صورت میّت را از کفن بیرون آورده و گونۀ میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند. [241]

13. پشت میّت، خشت خام یا كلوخی بگذارند كه میّت به پشت برنگردد.

14. به اندازۀ یک خشت، تربت حضرت سیّد الشهداء مقابل روی میّت در قبر بگذارند به گونه‌ای که وقتی میّت از هم متلاشی شد، از آلوده شدن محفوظ بماند، بلکه اگر مقداری از تربت حضرت سیّد الشهداء را هم در قبر قرار دهند، پسندیده است.

15. لَحَد را با خشت یا سنگ یا مانند آن بپوشانند تا آن كه خاک بر میّت نریزد و بهتر این است كه چیدن سنگ یا خشت را از طرف سر میّت شروع کنند و اگر خشت را با گِل محكم كنند بهتر است.

16. غیر از خویشاوندان میّت، كسانی كه حاضرند، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: «‌إِنّٰا لِلهِ وَإِنّٰا اِلَیْهِ رٰاجِعُوْنَ».

17. قبر را چهار گوشه بسازند و به اندازۀ چهار انگشت باز یا بسته از زمین بلند كنند.

18. روی قبر را پهن و مسطّح بسازند.

19. اسم میّت را بالای قبر بنویسند یا بر لوح یا سنگی بنویسند و بالای سر میّت نصب كنند تا اشتباه نشود.

20. قبر را محكم بسازند تا زود خراب نشود.

21. مستحب است دعاهایی را که قبل از دفن و موقع دفن و دیدن قبر در کتاب‌های روایت نقل شده بخوانند، این دعاها در کتاب‌های مفصّل‌تر آمده است. از جملۀ آنها، دعای تلقین میّت هنگام دفن است که در این قسمت ذکر می‌شود:

قبل از آنكه لَحَد را بپوشانند، فردی دست راست را به شانۀ راست میّت بزند و دست چپ را با قوّت بر شانۀ چپ میّت بگذارد و دهان را نزدیک گوش او ببرد و به شدّت حركتش دهد، سپس سه مرتبه بگوید: [242]

«اِسْمَعْ اِفْهَمْ (اِسْمَعیٖ اِفْهَمیٖ) یا فُلانَ بْنَ فُلان (یا فُلانةَ بِنْتَ فُلان)» و به جای فُلان بن فُلان یا فُلانة بنت فُلان، اسم میّت و پدرش را بگوید، مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علیّ است، سه مرتبه بگوید: «اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَليّ» (و اگر اسم او فاطمه و اسم پدرش علی است، سه مرتبه بگوید: «اِسْمَعي اِفْهَمي یا فاطمةَ بِنْتَ عَليّ»).

پس از آن بگوید: «هَلْ أَنْتَ (أَنْتِ) عَلَی العَهْدِ الَّذیٖ فارَقْتَنا (فارَقْتِنا) عَلَیْهِ، مِنْ شَهٰادَةِ أَنْ لا إِلٰهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریٖكَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبیّیٖنَ وَخٰاتَمُ المُرْسَلیٖنَ، وَأَنَّ عَلیّاً اَمیٖرُ الْمُؤْمِنیٖنَ وَسَیِّدُ الْوَصیّیٖنَ وَاِمامٌ افْتَرَضَ اللّهُ ‏ُطاعَتَهُ عَلَی العالَمیٖنَ وَأَنَّ الْحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَليَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ محَمَّدٍ وَمُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَليَّ بْنَ مُوْسیٰ وَمَحَمّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَليَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْديَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْــهِمْ، اَئِمَّةُ المُؤْمِنیٖنَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعیٖنَ وَأَئِمَّتُكَ (أَئِمَّتُكَ) أَئِمَّةُ هُدیً اَبْرارٌ».

«یا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جای فُلان بن فُلان (یا فُلانةَ بِنْتَ فُلان) اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: «إذٰا أَتاكَ (أَتاكِ) الْمَلَكانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَكَ وَتَعالىٰ وَسَأَلاكَ (سَأَلاكِ) عَنْ رَبِّكَ (رَبِّكِ) وَعَنْ نَبیِّكَ (نَبیِّكِ) وَعَنْ دیٖنِكَ (دیٖنِكِ) وَعَنْ كِتابِكَ (كِتابِكِ) وَعَنْ قِبْلَتِكَ (قِبْلَتِكِ) وَعَنْ أَئِمَّتِكَ (أَئِمَّتِكِ)، فَلا تَخَفْ وَلا­تَحْزَنْ (فَلاتَخافي ولا تَحْزَني) وَقُلْ (وَ قُوْلي) في جَوابِهِما:

اللّهُ ‏رَبّيَ وَمُحَمَّدٌ صَلَّی اللّهُ ‏عَلَیْهِ ‏وَ‏آلِهِ‏ وَسَلَّمَ نَبیّي والإِسْلامُ دیٖني وَالْقُرْآنُ كِتابي وَالْكَعْبَةُ قِبْلَتي وَأَمیٖرُ المُؤْمِنیٖنَ عَليُّ بْنُ أَبیٖ طٰالِبٍ إِمامي وَالْحَسَنُ بْنُ عَلیٍّ الْمُجْتَبیٰ إِمامي وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ الشَّهیٖدُ بِكَرْبَلاءَ إِمامي وَعَليٌّ زَیْنُ الْعٰابِدیٖنَ إِمامي وَمُحَمَّدٌ الْبٰاقِرُ إِمامي وَجَعْفَرٌ الصّٰادِقُ إِمامي وَمُوْسَی الْكاظِمُ إِمامي وَعَليٌّ الرِّضٰا إِمامي وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ إِمامي وَعَليٌّ الْهٰادي إِمامي وَالْحَسَنُ العَسْكَريُّ إِمامي وَالْحُجَّةُ المُنْتَظَرُ إِمامي هٰؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتي وَسادَتي وَقادَتي وَشُفَعٰائي، بِهِمْ أَتَوَلّیٰ وَمِنْ أَعْدائِهِمْ أَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ».

«ثُمَّ اعْلَمْ (اعْلَمي) یا فُلانَ بْنَ فُلان» (یا فُلانةَ بِنْتَ فُلان) و به جای فُلان بن فُلان اسم میّت و پدرش را بگوید، و بعد بگوید: «أَنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالیٰ نِعْمَ الرَّبُّ وأَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ ‏عَلَیْهِ ‏وَ ‏آلِهِ‏ وَسَلَّمَ نِعْمَ الرَّسُوْلُ وَأَنَّ عَليَّ بْنَ أَبیٖ طٰالِبٍ وَأَوْلادَهُ الْمَعْصُوْمیٖنَ الْأَئِمَّةَ الْاثْنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الْأَئِمَّةُ، وَأَنَّ مٰا جٰاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللّهُ ‏عَلَیْهِ ‏وَ‏آلِهِ‏ وَسَلَّمَ حَقٌّ وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَسُؤٰالَ مُنْكَرٍ وَنَكیٖرٍ فِی الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَالنُّشُوْرَ حَقٌّ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْمیٖزانَ حَقٌّ وَتَطٰایُرَ الْكُتُبِ حَقٌّ وَأَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنّارَ حَقٌّ وَأَنَّ السّٰاعَةَ آتیَةٌ لا رَیْبَ فیٖها وَأَنَّ اللهَ‌ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ».

سپس بگوید: «أَ فَهِمْتَ یا فُلانُ» (أَ فَهِمْتِ یا فلانةُ) و به جای فلان اسم میّت را بگوید، پس از آن بگوید: «ثَبَّتَكَ اللّهُ ‏(ثَبَّتَكِ اللّهُ) بِالْقَوْلِ الثّٰابِتِ وَهَداكَ (هَداكِ) اللّهُ إِلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقیٖمٍ، عَرَّفَ اللّهُ ‏بَیْنَكَ (بَیْنَكِ) وَبَیْنَ أَوْلیٖائِكَ (أَوْلیائِكِ) فیٖ مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ» پس بگوید: «اللّهُمَّ جٰافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ (جَنْبَیْها) و اصْعَدْ بِرُوْحِهِ (بِرُوْحِها) إِلَیْكَ و لَقِّهِ (لَقِّها) مِنْكَ بُرْهٰاناً، اللّهُمَّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ».

و اگر زبان میّت عربی نباشد، بهتر آن است كه بعد از تلقین به عربی، دفعۀ‌ دیگر به زبان خود میّت، او را تلقین دهند.

22. بعد از دفن میّت روی قبر آب بپاشند و بهتر این است كه رو به قبله كرده و از طرف سر میّت شروع کند و آب را تا طرف پایین پای قبر میّت بریزد، سپس دور بدهد تا به سر میّت برسد و بعد هر چه از آب باقی مانده بر وسط قبر بریزد و تکرار آب ریختن تا چهل روز، هر روز یک مرتبه بر قبر پسندیده است.

23. بعد از پاشیدن آب، كسانی كه حاضرند دست‌‌ها را بر قبر بگذارند و بهتر این است كه رو به قبله و در جانب سر میّت باشند و انگشت‌‌ها را باز كرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سورۀ مباركۀ «إنّا أنزلناه» را بخوانند و برای میّت طلب آمرزش كنند و این دعا را بخوانند: «اللّهُمَّ جافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ (جَنْبَیْها) [243] وَأَصْعِدْ إِلَیْكَ رُوْحَهُ (رُوْحَها) وَلَقِّهِ (لَقِّها) مِنْكَ رِضْواناً، وَأَسْكِنْ قَبْرَهُ (قَبْرَها) مِنْ رَحْمَتِكَ ما تُغْنیٖهِ (تُغْنیٖها) بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ» یا بگوید: اللّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ (غُرْبَتَها) وَصِلْ وَحْدَتَهُ (وَحْدَتَها) وَآنِسْ وَحْشَتَهُ (وَحْشَتَها) وَآمِنْ رَوْعَتَهُ (رَوْعَتَها) وَأَفِضْ عَلَیْهِ (عَلَیْها) مِنْ رَحْمَتِكَ وَأَسْكِنْ إِلَیْهِ (إِلَیْها) مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ وَسَعَةِ غُفْرٰانِكَ وَرَحْمَتِكَ ما یَسْتَغْنیٖ بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوٰاكَ وَاحْشُرْهُ (وَاحْشُرْها) مَعَ مَنْ كانَ یَتَوَلّاهُ (یَتَوَلّاها).

شایان ذکر است، این كیفیّت اختصاص به وقت دفن ندارد، بلكه در هر وقت كه فرد قبر مُؤمنی را زیارت كند، خواندن هفت مرتبه «إنّا أنزلناه» و طلب آمرزش و خواندن دعای مذكور پسندیده است.

24. چهل نفر یا پنجاه نفر برای میّت به خیر شهادت دهند، به این كه بگویند: «اللّٰهُمَّ إِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ (مِنْها) إِلّا خَیْراً وَأَنْتَ أعلم بِهِ (بِها) مِنّا». ‌

25. تلقین در سه موضع انجام شود (در این سه موضع تلقین مستحب است): الف. در حال احتضار؛ ب. بعد از گذشتن میّت در قبر؛ ج. بعد از پر كردن قبر و رفتن حاضرین و مورد اخیر بدین شرح است:

پس از رفتن كسانی که در تشییع جنازه شرکت كرده‏اند، مستحب است ولیّ میّت یا كسی كه از طرف ولیّ اجازه دارد، برای بار دیگر دعای تلقین میّت را كه در هنگام دفن خوانده می‌شود بر فراز قبر میّت بخواند و مستحب است كه در حال تلقین، رو به قبله باشد و طرف بالای قبر نزد سر میّت بنشیند و سزاوار است كه تلقین‌خوان، دهان را‌ نزدیک ببرد و قبر را با دو کف خود بگیرد و تلقین را با صدای بلند بخواند.

در حدیث نقل شده است كه این تلقین که بعد از دفن خوانده می‌شود، باعث می‌شود كه نكیر و منکر از میّت سؤال قبر نپرسند و بر میّت آسان بگیرند.

26. شایسته است بر مؤمن كه قبری برای خود مهیّا كند، چه در حال بیماری و چه در حال صحّت و سلامتی و سزاوار است خود، داخل آن برود و در قبر قرآن بخواند. همچنین، بذل زمین برای دفن میّت مؤمن، مستحب می‌باشد.

27. برای میّت در شب اوّل دفن، صدقه داده شود.

28. برای میّت، نماز لیلة الدفن که آن را نماز وحشت یا نماز شب اوّل قبر نیز می‌نامند خوانده شود، که کیفیّت خواندن آن در فصل نمازهای مستحبی، مسألۀ«2066» ذکر می‌شود.

· مكروهات دفن

مسأله 834. موارد ذیل، به عنوان مکروهات دفن میّت شمرده شده است:

1. داخل كردن ميّت در قبر به‌طور ناگهانی، بدون آن كه جنازه را تا سه دفعه بگذارند و بردارند که توضیح آن گذشت، زيرا قبر هول­های بزرگ و وحشت‌های بسيار دارد.

2. خاک ريختن توسط خويشان ميّت در قبر، که موجب قساوت دل است.

3. رفتن پدر داخل قبر فرزند كه مبادا جَزَع كند و اجر او ضايع شود.

4. بلند كردن روی قبر، زيادتر از چهار انگشت باز.

5. ساختن روی قبر به شکل محدَّب و پشته مانند (قوس­دار).

6. فرش كردن داخل قبر به «چوب درخت ساج» يا «آجر» يا «سنگ» و مانند آن؛ مگر آنكه زمين قبر، نمناک باشد، ولی پوشاندن روی قبر به موارد مذکور اشکال ندارد.

7. پر کردن و پوشاندن قبر یا گِل‌کاری آن به غير خاک خود.

8. دفن كردن دو ميّت با هم در يک قبر در حال اختیار.

9. انتقال ميّت از مکان مرگ او به شهر دیگر برای دفن؛ مگر آنکه نقل به مشاهد مشرّفه و مكان­های مقدّسه و مواضع محترمه، مثل انتقال به نجف اشرف یا كربلا و كاظمين و ساير قبور ائمّه باشد و در روایت نقل شده کسی که در نجف دفن شود، عذاب قبر و سؤال مَلَكين از وی برداشته شود.


[239]. حکم صورت ضرورت، در مسألۀ «836» خواهد آمد.
[240]. شایان ذکر است، چنانچه بخواهند اجزای ‌روح‌داری ‌را که شرعاً نجس محسوب می‌‌شود در کفن میّت بگذارند، باید به گونه‌ای ‌عمل شود که موجب نجاست کفن نگردد، مثلاً در صورت وجود تری ‌سرایت کننده، آن را در پلاستیک قرار داده، سپس در کفن بگذارند.
[241]. در صورتی ‌که میّت زن است، قسمت‌های ‌داخل پرانتز جایگزین شود.
[242]. همان.
[243]. البتّه تأخیر مذکور در این مورد و موارد مشابه، تا وقتی (حسب مورد) جایز یا لازم است که موجب پوسیده یا فاسد شدن جسد متوفّیٰ و هتک حیثیّت وی نگردد.