مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

احكام كفن میّت

مسأله 758. میّت مسلمان را باید با سه پارچه كه آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری می‌گویند، كفن نمایند كه آنها را «قطعات واجب كفن» می‌‌نامند.

مسأله 759. سه پارچۀ اصلی مخصوص كفن، عبارتند از:

1. «لنگ»؛ بنابر احتیاط واجب، باید از ناف تا زانو، تمام اطراف بدن را بپوشاند و بهتر آن است كه از سینه تا روی قدم پا را بپوشاند.

2. «پیراهنی»؛ بنابر احتیاط واجب، باید از سر شانه تا نصف ساق پا، تمام بدن را بپوشاند و بهتر آن است كه تا روی قدم پا را نیز فرا گیرد.

3. «سرتاسری»؛ باید به اندازه‌ای باشد كه تمام بدن را بپوشاند و احتیاط واجب آن است كه از نظر طول به قدری باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد و از نظر عرض به اندازه‌ای باشد كه یک طرف آن روی طرف دیگر بیاید.

مسأله 760. واجب است مجموع سه پارچۀ كفن با هم، طوری باشد كه بدن نما نبوده و بدن میّت از سر تا قدم پا از زیر آنها نمایان نباشد؛ بلكه احتیاط مستحب آن است كه هر یک از سه پارچۀ كفن به تنهایی به قدری نازک نباشد كه بدن میّت از زیر آن پیدا باشد.

مسأله 761. هر یک از قطعات واجب كفن باید یک تكّه باشد. بنابراین، اگر پارچه‌‌ای كه می‌خواهند آن را مثلاً سرتاسری قرار دهند كوچک باشد، قرار دادن پارچۀ دیگر در كنار آن - كه با هم بدن میّت را بپوشاند - كافی نیست؛ مگر آنکه دو پارچه را با دوختن و مانند آن، به یکدیگر متّصل نمایند به گونه­ای كه عرفاً یک قطعه محسوب شود و تمام بدن میّت را بپوشاند، که در این صورت کافی است.

مسأله 762. تماس مستقیم پارچۀ كفن با بدن میّت لازم نیست. بنابراین، اگر بدن میّت را در پلاستیک قرار داده سپس كفن نمایند، این کار به خودی خود، اشكال ندارد.

مسأله 763. در کفن کردن میّت، قصد قربت شرط نیست، هرچند مطابق با احتیاط مستحب است.

مسأله 764. مقدار واجب كفن كه در مسائل«758 و 759» ذکر شد، از اصل مال میّت برداشته می‌شود؛ بلكه مقدار مستحب كفن را نیز - در حدود معمول و متعارف، با در نظر گرفتن شأن میّت - می‌توان از اصل مال او برداشت، هرچند احتیاط مستحب آن است كه بیشتر از مقدار واجب كفن را از سهم وارثی كه بالغ نشده یا مجنون یا سفیه است برندارند.

بنابراین، اگر میّت وصیّت نكرده باشد كفن وی را از ثلث مال او بردارند و بخواهند از اصل مال بردارند، نباید زیادتر از مقدار فوق، از اصل مال بردارند؛ امّا برداشتن مقدار اضافی از سهم ورثۀ بالغ و رشید با اجازۀ آنان اشکال ندارد.

مسأله 765. سایر مخارج تجهیز و دفن میّت مثل سدر و کافور، آب غسل، اجرت حمل و نقل میّت و حفر قبر، قیمت مکان قبر (جا قبر) را نیز در حدود معمول، با در نظر گرفتن شأن میّت می‌‌توان از اصل مال میّت برداشت، هرچند نسبت به آن وصیت نکرده باشد؛

امّا اگر بخواهند بیشتر از قیمت معمول برای سایر مخارج تجهیز مثل دفن میّت بپردازند، نباید زیادی آن را از اصل مال بردارند و برداشتن از سهم ورثۀ بالغ و رشید با اجازۀ آنان اشکال ندارد.

مسأله 766. اگر مقدار واجب یا مستحب در حدود معمول و متعارف با در نظر گرفتن شأن میّت در کفن و سایر مخارج تجهیز که از اصل مال برداشته می­شود، مصادیق متعدّدی داشته باشد، احتیاط واجب آن است که در بین مصادیق مذکور، فقط موردی از اصل مال برداشته شود که کمترین قیمت را دارد.

بنابراین، اگر مثلاً قیمت بازاری کفن­های متعارف و مناسب شأن میّت بین 300 هزار تومان تا 600 هزار تومان باشد، احتیاط واجب آن است که از اصل مال، فقط 300 هزار تومان برای تهیّۀ کفن برداشته شود.

همچنین، اگر دفن در بعضی از مکان­هایی که متعارف و مناسب شأن میّت است، مجّانی باشد و در جاهای دیگر، نیاز به پرداخت مال داشته باشد، هزینۀ دفن در غیر مکانی که مجّانی است، بنابر احتیاط واجب از اصل مال کسر نشود؛ البتّه از سهم ورثۀ بالغ و رشید، با اجازۀ آنان می­توانند میّت را در مکانی که نیاز به پرداخت مال است، دفن نمایند.

مسأله 767. اگر فردی کفن یا سایر مخارج تجهیز را در حدّ معمول و متعارف، با در نظر گرفتن شأن میّت به‌طور مجّانی می­پردازد، نمی­توان چیزی از اصل مال برای کفن یا سایر مخارج تجهیز برداشت.

مسأله 768. اگر كسی وصیّت كرده باشد مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند، یا وصیّت كرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولی مصرف آن را معیّن نكرده باشد، یا فقط مصرف مقداری از آن را معیّن كرده باشد، می‌توانند مقدار مستحب كفن را هرچند بیش از مقدار معمول باشد، از ثلث مال او بردارند. [230]

مسأله 769. كفن زن بر عهدۀ شوهر است، هرچند زن نابالغ یا دیوانه باشد یا به او دخول نشده باشد یا غنی بوده و از خود مال داشته باشد و یا عقد موقّت بوده یا ناشزه و نافرمان بوده و از شوهرش اطاعت نمی‌‌كرده است.

شایان ذکر است، اگر زن را با توضیحی كه در جلد چهارم فصل طلاق ذکر می‌شود، طلاق رجعی بدهند و قبل از تمام شدن عدّه بمیرد، شوهرش باید كفن او را بدهد. همینطور، چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولیّ شوهر باید از مال او، كفن همسرش را بدهد.

مسأله 770. در واجب بودن كفن زن بر شوهر، شرط است كه فوت زن همزمان یا بعد از فوت شوهر نباشد و فرد دیگری مجّاناً كفن زوجه را نداده باشد و دادن كفن بر زوج سختی فوق‌العاده که معمولاً تحمّل نمی­شود، نداشته باشد.

بنابراین، اگر شوهر برای کفن دادن مجبور شود قرض بگیرد یا مالش را از گرو آزاد کند و انجام این امور بر او سختی فوق‌العاده‌ای - که معمولاً قابل تحمّل نیست - نداشته باشد، انجام این کار بر او واجب است؛

البتّه اگر زن وصیّت نموده از مال خودش كفن تهیّه شود و به وصیّت او عمل شود، كفن از عهدۀ شوهر برداشته می‌‌شود.

مسأله 771. كفن میّت بر خویشاوندان او واجب نیست، هرچند از كسانی باشد كه مخارج او در حال زندگی بر آنان واجب بوده است.

مسأله 772. اگر میّت، مالی برای تهیّه كفن نداشته باشد، جایز نیست برهنه دفن شود؛ بلكه بنابر احتیاط، بر مسلمانان واجب است او را كفن كنند و جایز است هزینۀ آن را از زكات مال حساب نمایند.

مسأله 773. كفن كردن با پارچۀ غصبی و مانند آن - هرچند پارچه یا شیء دیگری هم پیدا نشود - جایز نیست و چنانچه كفن میّت، غصبی باشد و صاحب آن، راضی نباشد باید آن را از تنش بیرون آورند هرچند او را دفن كرده باشند؛ مگر در بعضی موارد كه توضیح آن در کتاب‌های مفصّل‌تر آمده است.

مسأله 774. كفن كردن میّت با پارچۀ نجس - هرچند دارای نجاستی باشد كه در نماز مورد عفو است - جایز نیست. همچنین، كفن كردن میّت با پارچۀ ابریشمی خالص جایز نیست، هرچند میّت زن یا بچّۀ نابالغ باشد و كفن كردن میّت با پارچه‏ای كه با طلا بافته شده است، بنابر احتیاط واجب جایز نمى‌باشد، ولی در حال ناچاری اشكال ندارد.

مسأله 775. كفن كردن با پوست مردار نجس در حال اختیار، جایز نیست؛ بلكه كفن كردن با پوست مردار پاک و همچنین با پارچه‏ای كه از پشم یا موی حیوان حرام گوشت تهیّه شده، بنابر احتیاط واجب، در حال اختیار جایز نیست؛ ولی اگر كفن از مو و پشم حیوان حلال گوشت باشد، اشكال ندارد، هرچند احتیاط مستحب آن است كه با این دو هم میّت را كفن ننمایند.

مسأله 776. اگر كفن میّت به نجاست خود او یا به نجاست دیگری نجس شود – هر چند نجاستی كه در نماز مورد عفو است - باید مقدار نجس را بشویند یا چنانچه كفن ضایع نمی‌‌شود بِبُرند، هرچند بعد از گذاشتن در قبر باشد و اگر شستن یا بریدن آن ممكن نیست، در صورتی كه عوض كردن آن ممكن باشد، باید عوض نمایند.

همچنین، اگر بدن ميّت به نجاست خود او يا به نجاست ديگری نجس شود، هرچند نجاستی كه در نماز مورد عفو است و بخشیده شده، در صورتی كه تطهير بدن بدون مشقّت زياد - که معمولاً قابل تحمّل نیست - ممكن باشد و مستلزم هتک هم نباشد، بايد بدن را بشويند؛

البتّه چنانچه نجس شدن بدن ميّت بعد از گذاشتن در قبر باشد، واجب بودن تطهير بدن ميّت، بنابر احتياط لازم می‌باشد.

مسأله 777. اگر كسی كه برای حج یا عمره احرام بسته بمیرد، باید مثل دیگران كفن شود و پوشاندن سر و صورتش اشكال ندارد.

· مستحبات كفن

مسأله 778. موارد ذیل به عنوان مستحبات کفن شمرده شده است که بعضی از آنها، مشترک بین مذکّر و مؤنّث و برخی، مختصّ هر کدام از آنهاست؛ مستحبات مشترک عبارتند از:

1. لفّافۀ بالای سرتاسری: با این پارچه، تمام بدن ميّت پوشانده می‌شود و بهتر است برد يمانی باشد؛

لفّافۀ دیگری نیز (لفّافۀ سوّم)، خصوصاً برای زنان مستحب است.

2. كمربند؛ پارچه‌ای است كه با آن وسط ميّت را ببندند. اين كمربند، زير همۀ قطعات كفن چسبيده به بدن بسته می‌شود.

3. ران پيچ؛ پارچه‌ای است که آن را دور كمر ميّت می‌بندند و محكم بر ران­های او می‌پيچند تا به زانو برسد، طوری كه چيزی از دو ران، نمايان نباشد، سپس سرپارچه را از زير پا در جانب راست فرو می‌برند. [231] بهتر است عرض آن یک وجب يا بيشتر باشد و طول آن به اندازه‌ای باشد كه دو ران را با هم كاملاً بپوشاند.

4. بندهای كفن؛ دو طرف و ميانۀ كفن با آن بسته می‌شود.

مسأله 779. قطعات مستحب اختصاصی مردان و زنان عبارت است از:

الف. قطعۀ مستحب اختصاصی مردان: «عمامه» می­باشد و بهتر است به اندازه‌ای باشد كه دور سر ميّت بپيچند و دو طرف آن را از زير گردن ميّت رد نمايند و طرف راست را به طرف چپ سينه و طرف چپ را طرف راست سينه اندازند (حالت ضربدری).

ب. قطعات مستحب اختصاصی زنان:

1. مقنعه يا روسری برای زنان به جای عمامه.

2. سينه‌بند برای زنان كه روی پستان­های زن بگذارند و دو طرف آن را به پشت ببندند.

مسأله 780. مستحبّات ديگر مربوط به كفن کردن میّت عبارتند از:

1. مقداری پنبه ما بين پاهای میّت بگذارند، طوری ­كه عورتين را بپوشاند و مقداری حنوط بر آن بپاشند و اگر احتمال بدهند که از منافذ بدن (مثل دُبُر، قُبُل، بينی، دهان) چيزی بيرون آيد، مقداری پنبه داخل آنها كنند.

2. کفن مرغوب و خوب باشد؛ در حديث است كه اموات به كفن خوب در قيامت به هم فخر و مباهات می‌كنند و با همان كفن خوب محشور می‌شوند.

3. كفن از پنبه باشد.

4. کفن سفيد باشد نه رنگين؛ البتّه «بُرْد» از اين حكم استثنا می‌شود كه اگر سرخ باشد اشكال ندارد.

5. از حلال­ترين و پاک­ترين مال كه از هر شبهه­ای خالی است، تهيّه شود و تهيّه كفن از مال حرام يا غصبی جايز نيست.

6. لباس احرام يا لباسی كه در آن نماز می‌خوانده، باشد.

7. قدری كافور بر آن بريزند.

8. با تربت حضرت امام حسین سيّد الشهداء ارواحنا فداه و نیز ماليدن آن به ضريح آن حضرت يا ضريح ساير ائمّۀ هدیٰ بعد از شستن با آب فرات يا زمزم، متبرّک شود.

9. اگر جايی از كفن محتاج به دوختن باشد، با رشتۀ نخ­های خودِ كفن بدوزند.

10. بر حاشيۀ پارچه‌های كفن حتّی مثل عمامه، اسم ميّت و پدرش را بنويسند؛

اگر ميّت مرد است، بنویسند: فُلانُ بْنُ فُلان (و به جای آن نام فرد و پدر او ذكر می‌شود) «يَشْهَدُ أَنْ لا­اِلٰهَ إِلاّ اللُه‏ وَحْدَهُ لا­شَريٖكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأَنَّ عَليّاً و الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَعَليّاً وَمُحَمَّداً وَجَعْفَراً وَمُوْسَیٰ وَعَليّاً وَمُحَمَّداً وَعَليّاً و الْحَسَنَ وَالْحُجَّةَ القائِمَ أَوْلياءُ اللِه وَأَوْصياءُ رَسُوْلِ اللّهِ وَأَئِمَّتی وَأَنَّ الْبَعْثَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ حَقٌّ».

و اگر ميّت زن است، بنویسند: فُلانةُ بِنْتُ فُلان (و به جای آن نام فرد و پدر او ذكر می‌شود) تَشْهَدُ... .

11. تمام قرآن يا قسمتی از آن، دعای جوشن صغير و دعای جوشن كبير را بر كفن بنويسند.

12. حديث معروف «سلسلة الذَّهَب» امام رضا با ذكر سند آن بر كفن نوشته شود. [232]

13. بر نگين انگشتر عقيق، شهادتين و اسماء ائمّۀ اطهار و اقرار به امامتشان را بنويسند، بلكه هر چه نفع در آن باشد - بدون قصد ورود - پسندیده است. [233]

البتّه اگر نوشتن دعاهای مذكور با تربت حضرت امام حسین سيّد الشهداء باشد يا قدری تربت با مركّب مخلوط نمايند، بهتر است و اگر نباشد با تربت ساير ائمّۀ اطهار بنگارند.

14. شخص، كفن و نیز سدر و كافوری را که در تجهیز میّت از آن استفاده می‌شود، قبل از مرگ در حال سلامتی آماده كند؛ در حديث نقل شده است كه هر كس كفنش را مهيّا كند، او را از غافلين ننويسند و هر زمان به آن نظر كند برايش حسنه می­نويسند. همچنین، بذل کفن میّت مؤمن مستحب می‌باشد.

15. ميّت را در وقت كفن كردن مثل حال احتضار، رو به قبله بخوابانند و بهتر است او را مانند حال نماز قرار دهند.

16. كفن كننده پاک از حَدَث باشد، يعنی با غسل یا وضو (حسب وظیفه) باشد.

مسأله 781. آيات كريمۀ قرآن و اسماء محترمه باید در قسمت‌هایی نوشته شود که از نجس شدن یا آلودهشدن در امان باشد و باید از نوشتن آنها در قسمت‌هایی از کفن که بعد از متلاشی شدن بدن مورد اصابت نجاست واقع می‌شود، پرهیز گردد.

همینطور، عبارات مذکور نباید در محل‌هايی از كفن كه عرفاً خلاف ادب و احترام است و اهانت به اسماء متبرّكه محسوب می‌شود، نوشته شود؛ بلکه در قسمت­هایی مثل حاشيۀ سرتاسری يا برد يمانی از طرف سر ميّت يا جلوی پيراهنی نوشته شود و اگر رجاءً قرآن و دعاها را بر پارچه‌ای بنويسند و بالای سينه يا بالای سر ميّت بگذارند نيز مطلوب است.

· مكروهات كفن

مسأله 782. موارد ذیل، به عنوان مكروهات كفن کردن شمرده شده است:

1. با آهن، مثل قيچی آهنی بریده شود.

2. آستين و تكمه داشته باشد؛ ولی اگر متوفّیٰ را در پيراهنی كه در زمان حیات می‌پوشيده كفن كنند و تكمه‌های پیراهن را بكَنند، آستين‌دار بودن آن اشكال ندارد، ولی لازم است پیراهن مذکور طوری باشد که مقدار واجب را بپوشاند.

3. نخ­هايی كه با آن كفن را می‌دوزند با آب دهان تر کند؛ ولی اگر با غير آب دهان مرطوب شود، كراهت ندارد.

4. كفن با بوهای خوش، بخور داده شود؛ بلكه خوشبو كردن آن با عطر مكروه است، ولی خوشبو كردن آن با كافور، مستحب است.

5. رنگ كفن، سياه باشد.

6. با رنگ سياه بر كفن نوشته شود.

7. پارچه کفن از جنس كتان - چه خالص، چه ممزوج - باشد.

8. عمامه را بدون تحت الحَنَک بر سر ميّت بپيچند.

9. کفن كثيف باشد.

­­10­. در خريد كفن برای كم كردن بهای آن چانه زده شود.

11. پارچه‌های كفن را بدوزند. [234]

· جريده

مسأله 783. یکی از مستحبات مؤکّد تجهیز اموات، قرار دادن دو جريده با میّت است؛ «جریده» چوب درخت است که برگ­هايش قطع شده باشد. قرار دادن آن با هر ميّتی - بالغ یا نابالغ، مذکّر یا مؤنّث، نيكوكار يا گناهكار مستحبّ است. ويژگی­های چوب جريده، از قرار ذيل است:

1. بهتر است از درخت خرما باشد و اگر امکان نداشت، از چوب سدر يا انار باشد و اگر ممكن نبود، از چوب بيد، وگرنه هر چوبِ ‌تری كافی ­است.

2. چوب خشک برای جريده كافی نيست.

3. بهتر است طول جريده به مقدار یک ذراع باشد و در قطر نیز ضخیم باشد كه ديرتر خشک شود.

4. بهتر است يكی از دو جریده را چسبيده به بدن، در طرف راست ميّت، نزد استخوان تَرْقُوَۀ [235] او بگذراند تا هر جا برسد و جريدۀ ديگر را بالای پيراهن و زير سرتاسری کفن، در طرف چپ، نزد استخوان ترقوۀ او قرار دهند تا هر جا برسد؛ البتّه دو جريده را به هر كيفيّتی با ميّت در قبر بگذارند، عمل به این مستحب محقّق می‌شود.

5. هر گاه جريده به جهت فراموشی يا نبودن چوب، با ميّت قرار داده نشد، بالای قبر او قرار دهند، طوری که يک جريده را بالای سر ميّت و ديگری را نزد پاهای او روی قبر قرار دهند.

6. بهتر است روی دو جريده آنچه كه بر حواشی كفن می­نويسند، نوشته شود و در این صورت، لازم است از آلوده شدن دو جريده به آنچه موجب هتک و بی‌احترامی است جلوگيری شود، هرچند به اينكه آن دو را در پنبه و مانند آن قرار دهند.


[230]. همچنین، اگر وصیّت کرده واجبات و مستحبات کفن، هر دو را از ثلث مالش بردارند و ثلث مال متوفّی برای عمل به وصایای او کافی باشد، وصیت صحیح است و باید مطابق آن عمل شود.
[231]­. پیچیدن پارچۀ ران پیچ بر هر یک از دو ران پا، به صورت جداگانه صحیح نیست.
[232]. به عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج2، باب37، ص134 مراجعه شود و نیز نوشتن دعایی که مرحوم کفعمی در البلد الامین و الدرع الحصین، ص350 آن را ذکر کرده، رجاءً بر کفن پسندیده است.
[233]. سید بن طاووس رحمة ‌اللّه ‌علیه در فلاح السائل می‌گوید: جدّم ورّام بن ابی فارس قدّس اللّه رُوحَه، وصیّت نمود که بعد از وفاتش، در دهانش نگین عقیقی که اسماء ائمّه(علیهم السلام) حکّ بود، قرار دهند. من هم بر نگین عقیق نقش کردم «اللّهُ رَبّی وَمُحَمّدٌ نَبیّی وَعَلیٌّ والْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَعَلیٌّ وَمُحَمّدٌ وَجَعْفَرٌ وَمُوْسیٰ وَعَلیٌّ وَمُحَمّدٌ وَعَلیٌّ وَالْحَسَنُ وَالْحُجّةُ الْقائِمُ أئِمَّتی وَوَسیٖلَتی» و وصیّت می‌کنم آن را بعد از مرگ در دهانم گذارند تا إن‌ شا‌ء اللّه جواب ملَکَین در قبر، هنگام سؤال آسان شود.
[234]. الگوی برش کفن در ادامه خواهد آمد که در آن، برای هر یک از مرد یا زن دو الگو، یکی با عرض 2 متر و دیگری با عرض3 متر ارائه شده است؛ البتّه افراد می­توانند اندازه­های ذکر شده را با تناسب اندام و قامت خویش کم یا زیاد نمایند. شایان ذکر است شکافی که در وسط پیراهنی برای ورود سر میّت ایجاد می­شود، مناسب است حلقوی یا عمودی نباشد؛ بلکه به صورت افقی، در راستای دو شانۀ میّت ایجاد شود.
[235]. «ترقوه»، نام دو استخوان بالای سینه و زیر گردن در سمت راست و چپ است که از طرفی، به شانه و از طرف دیگر، به جناغ سینه متّصل است و هر دو را «ترقوتان» می­گویند.