مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

کالبد شکافی (تشريح) و پیوند اعضاء

· کالبد شکافی بدن میّت مسلمان

مسأله 685. كالبد شكافى و تشریح [553] بدن ميّت مسلمان شرعاً حرام است [554] و اگر پزشک یا فرد دیگری مرتکب چنين عملی شود - با توضیحی كه در فصل «ديات»، مسائل «1434 و 1435» ذکر می‌شود - بر او ديه واجب می­شود.

· کالبد شکافی بدن میّت غیر مسلمان

مسأله 686. كالبد شكافى و تشریح بدن ميّت كافر، از هر صنفى كه باشد، در صورتى كه در زمان حياتش جانش محترم نبوده جايز است؛

امّا اگر در زمان حیاتش جانش محترم بوده مانند كافر ذمّى، احتياط واجب آن است كه از كالبد شكافى وی اجتناب شود؛ البتّه، چنانچه كالبد شكافى میّت در شريعت او جايز باشد - چه به‌طور مطلق و چه در صورتی که در زمان حياتش اجازه داده باشد و يا آنكه پس از وفاتش، ولىّ او اجازه دهد - در اين صورت، كالبد شكافى وی جايز است.

شایان ذکر است، چنانچه محترم بودن جان كافر در زمان حياتش مشكوک باشد و نشانه‏اى بر آن وجود نداشته باشد نيز، كالبد شكافى وی جايز است.

· کالبد شکافی در موارد ضرورت

مسأله 687. اگر حفظ جان مسلمانى متوقّف و وابسته بر كالبد شكافى و تشریح بدن میّتی باشد، چنانچه ممكن باشد باید از بدن میّت كافرى كه جانش محترم نيست يا مشكوک است و در صورتی که ممكن نباشد از كافرى غير از او جهت كالبد شكافى استفاده نمايند و اگر اين امر نيز ممكن نباشد، كالبد شكافى بدن میّت مسلمان جايز است؛

امّا كالبد شكافى و تشریح بدن میّت مسلمان براى آموزش پزشکی و غير آن جايز نيست، مگر اينكه حفظ جان مسلمان یا کسی که در حکم مسلمان است - هرچند در آينده - متوقّف و وابسته بر آن باشد.

· قطع عضو بدن میّت کافر جهت پیوند به بدن مسلمان زنده

مسأله 688. قطع عضوى از بدن میّت كافر كه جانش محترم نيست يا محترم بودن جانش در زمان حيات وی مشكوک بوده و نشانه‏اى بر آن وجود نداشته باشد، براى پيوند زدن به بدن مسلمان جايز است و پس از آن احكام بدن مسلمان بر آن جارى مى‏شود، زيرا جزئى از بدن او به شمار مى‏رود.

· قطع عضو میّت مسلمان جهت پیوند به بدن مسلمان زنده

مسأله 689. قطع عضو میّت مسلمان، براى پيوند زدن به بدن زنده، در صورتى كه حفظ زندگى مسلمانى، بر اين امر متوقّف و وابسته نباشد، شرعاً جایز نیست، هرچند فرد زنده نیاز مبرم به آن داشته باشد (مانند پیوند چشم و دست و پا).

شایان ذکر است، اگر پزشک یا فرد دیگری اقدام به امر فوق كند - با توضیحی كه در فصل «ديات»، مسائل «1434 و 1435» ذکر می‌گردد - بر او ديه واجب می‌شود و دفن آن عضو قطع شده واجب است؛ ولى بعد از آنکه عضو قطع شده پيوند زده شده و عضو زنده‏اى از بدن مسلمان گرديد، قطع آن واجب نيست؛ بلکه اگر موجب ضرر مهمّ و فوق‌العاده (ضرر کلّی) باشد جایز نمی‌باشد.

مسأله 690. اگر حفظ جان مسلمانى، متوقّف و وابسته بر قطع عضوى از اعضاى بدن میّت مسلمان باشد (مانند پیوند قلب و كليه)، قطع آن جايز است، ولی بنابر احتياط واجب بر پزشک یا فرد دیگری که اقدام به قطع عضو می­نماید ديه لازم مى‏شود [555] و هر گاه اين عضو به بدن فرد زنده پيوند زده شود و حیات در آن دمیده شود، جزء آن محسوب شده و احكام بدن زنده بر آن جارى مى‏گردد.

· وصیّت به قطع اعضای بدن بعد از وفات جهت پیوند به مسلمان زنده

مسأله 691. اگر فرد مسلمان وصیّت کند بعضی از اعضای بدنش را پس از وفات وی قطع کنند تا به بدن فرد مسلمان زنده­ای كه حفظ جانش بر اين قطع متوقّف و وابسته باشد پيوند زده شود، چنین وصيّتی صحيح است.

امّا اگر حفظ جان مسلمانى، بر اين قطع عضو متوقّف و وابسته نباشد، صحیح بودن چنین وصیّتی و جایز بودن قطع آن عضو محلّ اشكال است و بنابر احتیاط واجب مراعات مقتضاى احتياط ترک نشود.

شایان ذکر است، در هر دو صورت، دیه بر فرد قطع كننده لازم نمى­شود.

· مرگ مغزی و احکام مربوط به آن

مسأله 692. مراد از «ميّت» در مسائل ياد شده كسى است كه ريه‏ها و قلب او كاملاً از ادامۀ حیات متوقّف شده و بازگشتى نداشته باشد؛

امّا فردی كه از نظر مغزى مرده (مرگ مغزی)، [556] در حالى كه قلب و ريۀ او - هرچند به كمک دستگاه - فعالیّت خود را انجام مى‏دهند، ميّت محسوب نمى‏شود و قطع اعضاى بدن وی براى پیوند به فرد زنده شرعاً حرام است و در صورتى كه قطع اعضا موجب تسريع در مرگ او شود، حكم «قتل نفس» را دارد و بر مرتکب چنین عملی قصاص یا دیۀ قتل - حسب مورد - ثابت می­شود.

مسأله 693. اگر فردی وصیّت نماید که اعضای بدنش در هنگام «مرگ مغزی» به دیگران اهدا شود، چنین وصیّتی باطل است. [557] همچنین، اجازه یا وکالت دادن برای این امر اثری ندارد.

مسأله 694. وصل دستگاه­های پزشكی برای حفظ جان فرد مسلمان مرگ مغزی شده واجب است و پزشک یا پرستار یا فرد دیگر حقّ قطع دستگاه­ را ندارند و چنانچه دستگاه را قطع نمایند و فرد بمیرد، احکام قتل مسلمان در مورد آن جاری می­شود و این حکم، در مورد سایر بیماران مسلمان نیز جاری است.

· قطع بعضی از اعضای بدن فرد زنده جهت پیوند به دیگران

مسأله 695. برداشتن بخشى از بدن انسان زنده براى پيوند زدن به دیگران، در صورتى كه قطع آن ضرر مهمّ و فوق‌العاده (ضرر کلّی) داشته باشد - مانند چشم، دست، پا - جايز نيست؛

ولى اگر ضرر مهمّ و فوق‌العاده نداشته باشد - مانند قطعه‏اى از پوست يا بخش اندکی از نخاع يا قطع يک كليه، در صورت سالم بودن كليۀ ديگر - با فرض رضايت صاحبش جايز است و دریافت پول یا مالی در ازاى جزء قطع شده جایز است؛ البتّه، این در صورتی است که فرد مذکور نابالغ یا دیوانه و مانند آن نباشد، وگرنه برداشتن اعضای بدنش مطلقاً جايز نيست.

· پیوند زدن برخی از اعضای بدن حیوان به انسان

مسأله 696. پيوند زدن عضوى از اعضاى بدن حيوان مانند قلب حیوان به بدن مسلمان اشكال ندارد، هرچند آن حیوان نجس العين مانند خوک باشد و بعد از پیوند که حیات در آن جریان یافت، جزئى از بدن شخص زنده محسوب می­شود و احكام بدن مسلمان بر آن جاری مى‏شود.


[553] شکافتن و برش دادن و جدا کردن بافت­های بدن.
[555] البتّه، در صورت وصیّت همان طور که در مسألۀ بعد ذکر می­شود، دیه بر قطع کننده واجب نمی­شود.
[556] توقّف غیر قابل برگشت كلیّه فعالیّت­های مغزی، اعم از ایجاد وقفه در عملكرد مخ و نیم كره­های مغزی و مختل شدن واكنش­های ساقۀ مغز را در علم پزشکی «مرگ مغزی» می­نامند؛ اگر مغز بین حدود 5 تا 10 دقیقه به‌طور كامل از اكسیژن و خون‌رسانی محروم بماند، دچار آسیب دیدگی دائمی شده، اعمال فیزیولوژیک خود را از دست می­دهد. در چنین شرایطی، امكان تداوم ضربان قلب و جریان خون در عروق و رگ­ها به علّت خاصیّت خودكار بودن حركات عضلات آن برای مدّتی به‌طور موقّت وجود دارد، حصول چنین شرایطی منوط به داشتن امكانات كافی برای تنفّس مصنوعی و ICU مجهّز می­باشد و با قطع امكانات نگهدارنده در مدّت مذكور، بعد از سپری شدن زمان اندکی، مرگ واقعی شخص فرا می­رسد.
[557] عضویّت در گروه­های اهدای عضو بیماران مرگ مغزی و اعلام آمادگی برای اهدای اعضا در صورت مرگ مغزی، صورت شرعی ندارد.