مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

وظايف كسى كه نشانه‌‌هاى مرگ را در خود مى بيند

مسأله 999. اگر انسان نشانه‏هاى مرگ را در خود ببیند، در صورت امکان بنابر احتیاط واجب بايد اموالی را كه از مردم به صورت ودیعه و امانت، عاریه، سرمایۀ مضاربه یا مشاركت و مانند آن در اختیار اوست فوراً به صاحبانش برگرداند، يا آنكه به آنان اطلاع دهد؛

امّا اگر این امر ممکن نباشد، باید - هرچند با وصیّت کردن و شاهد گرفتن بر وصیّت و آگاه کردن وصیّ و شاهد از نام و خصوصیّات و نشانی صاحب مال یا امور دیگر - کاری کند که مطمئن شود مال بعد از فوت او به صاحبش می‌رسد. [863]

مسأله 1000. اگر انسان درحالی نشانه‌های مرگ را ببیند که به مردم بدهكار باشد و هنگام ادای آن بدهى نرسيده يا رسيده، ولى طلبكار مطالبه نمى‏كند يا مطالبه مى‏كند، ولى او نمى‏تواند بپردازد، در این موارد چنانچه از خودش مالی داشته باشد يا هرچند مال ندارد ولی احتمال معقول دهد كسى آنها را مجّانی ادا نمايد، بايد كارى كند كه اطمينان نمايد بدهى او پس از وفاتش به طلبکار داده مى‏شود؛ مثلاً اگر بدهكار بودن او براى ديگران معلوم نيست وصيّت كند و بر وصيّت شاهد بگيرد؛

امّا اگر فرد مى‏تواند بدهی خویش را بپردازد و وقت آن رسيده و طلبكار مطالبه نماید، بايد فوراً بپردازد، هرچند نشانه‏هاى مرگ را در خویش نبيند.

مسأله 1001. كسى كه نشانه‏هاى مرگ را در خود مى‏بيند، اگر حقوق شرعی مانند خمس، زكات و مظالم بر عهدۀ وی است و فعلاً نمى‏تواند آن را بپردازد، چنانچه از خودش مالی داشته باشد يا هرچند مال ندارد، ولی احتمال معقول دهد كسى آنها را مجّانی ادا نمايد، بايد كارى كند كه اطمينان نماید پس از مرگش پرداخت مى‏شود، مثلاً اگر بدهكار بودن او به حقوق شرعی براى ديگران معلوم نيست به فرد مورد اعتمادی وصيّت كند؛

امّا اگر فرد مذكور بتواند حقوق شرعی مذکور را فعلاً بپردازد، بايد فوراً اقدام به پرداخت آن کند، هرچند نشانه‏هاى مرگ را در خود نبيند.

مسأله 1002. كسى كه نشانه‏هاى مرگ را در خود مى‏بيند، اگر حج بر وی واجب و مستقرّ شده باشد و نتواند خودش آن را به‌جا آورد و نایب گرفتن نیز برایش مقدور نباشد، چنانچه از خودش مالی داشته باشد يا هرچند مال ندارد، ولی احتمال معقول دهد كسى حج را به‌طور مجّانی به نیابت از وی به‌جا آورد، بايد كارى كند كه اطمينان نماید در صورت فوت حج به نیابت از وی انجام می­شود؛ مانند آنچه در مسائل قبل ذکر شد. [864]

مسأله 1003. كسى كه نشانه‏هاى مرگ را در خود مى‏بيند، اگر نماز و روزۀ قضا داشته یا كفّاره­ای بر عهدۀ او باشد، بايد كارى كند كه اطمينان نمايد آنها را پس از وفاتش از طرف او انجام مى‏دهند، مثلاً وصيّت كند از مال خودش براى آنها اجير بگيرند؛

بلكه اگر مال نداشته باشد، ولى احتمال معقول دهد كسى مجّانی آنها را انجام ‏دهد، باز هم واجب است وصيّت نمايد؛

البتّه، اگر فردی باشد - مانند پسر بزرگ‌‌تر - كه بداند با اطلاع دادن به او، امور مذكور توسط وی انجام مى‏شود، اطلاع دادن به وی كافی است و لازم نيست وصيّت نماید.

مسأله 1004. پدری كه نشانه‏هاى مرگ را در خود مى‏بيند و دارای اولاد صغیر است، در صورتی كه با نداشتن قیّم مالشان از بين مى‏رود، يا حقّ آنان تضییع مى‏شود، بايد با وصیّت كردن براى آنان قيّم امينى معيّن نمايد.

البتّه اگر اولادِ وی، ولىّ شرعى ديگرى مانند پدربزرگ پدرى داشته باشند یا معیّن نكردن قیّم برای آنان موجب مفسده­ای كه اجتناب از‌ آن لازم است نشود، تعیین قیّم برای ‌آنان واجب نیست.

مسأله 1005. كسى كه نشانه‏هاى مرگ را در خود مى‏بيند، اگر از كسی طلبی داشته یا موجودی حساب بانكی داشته باشد یا مالى به صورت ودیعه، عاریه، سرمایۀ مضاربه یا مشاركت و مانند آن نزد دیگری داشته باشد، يا بعضی از اموالش در مكانی مخفی باشد كه ورثه از آن خبر ندارند، احتياط واجب آن است كه به ورثه اطلاع دهد؛

بلكه اگر اطلاع ندادن به آنان، عرفاً تضییع حقّ ورثه محسوب شود یا اسراف و تبذیر مال به حساب آید، واجب است به آنان خبر دهد.

· اقسام وصیّت

مسأله 1006. وصیّت دو قسم است؛ وصیّت «تملیکی» و وصیّت «عهدی».

الف. وصيّت تمليكى: آن است كه فرد وصيّت نماید مال [865] یا منفعت يا حقّى را كه متعلّق به اوســت بعد از وفاتش مال دیگری (اعم از اشخاص حقیقــی یا حقوقــی، عناوین و جهات) باشد، مثلاً وصیّت می­کند زمین، خانه یا سرقفلی [866] مغازه­اش بعد وفات وی، مال فرد یا مسجد معیّن یا فقرا يا عزاداری امام حسین† باشد یا تا وقتی همسرش در قید حیات است حقّ سكونت در منزلش را داشته باشد.

ب. وصيّت عهدی: آن است كه فرد وصيّت نماید امرى را كه متعلّق به اوست بعد از وفاتش انجام دهند، یا برای كسانی كه نسبت به آنان ولایت دارد برای بعد از وفات خود قیّم و سرپرست قرار دهد؛

مانند اینکه فرد براى كَفْن و محلّ دفن و مراسمات تعزیه بعد از وفاتش وصیّت نماید، يا سفارش ­نمايد بعد از وفات وی از مالش براى انجام نمازها و روزه­هاى قضايش یا حجّ وی، اجير بگيرند، یا مال معیّنی را به شخصی ببخشند يا صرف در خيرات و مبرّات کنند­ یا آن را وقف نمایند، یا فلان شخص قیّم بر فرزندان نابالغ وی باشد.

مسأله 1007. وصیّت تملیكی سه ركن دارد:

1. وصیّت كننده (موصی)؛ 2. آنچه مورد وصیّت واقع شده (موصیٰ به)؛ 3. كسی كه برای او وصیّت شده (موصیٰ له).

امّا وصیّت عهدی، دارای دو ركن است:

1. وصیّت كننده (موصی)؛ 2. آنچه مورد وصیّت واقع شده (موصیٰ به).

البتّه، گاه در وصیّت عهدی وصیّت كننده برای اجرای وصیّت، شخصی را معیّن می‌نماید، كه «وصیّ» نامیده می­شود. همچنین، اگر مورد وصیّت در وصیّت عهدی متعلّق به شخص ثالثی باشد - مثل اینكه وصیّت شده باشد كه به وی مالی را ببخشند - شخص مذكور که برایش وصیّت شده «موصیٰ له» نامیده می‌شود. [867]

مسأله 1008. در وصیّت تملیكی، چنانچه «موصیٰ له» شخص باشد، تحقّق وصیّت احتیاج به قبول وی دارد [868] و اگر «موصیٰ له» عنوان یا جهت عام باشد مانند فقرا، سادات، علما یا عزاداری امام حسین† احتیاج به قبول ندارد.

در هر دو صورت، تحویل گرفتن و قبض مال توسط «موصیٰ له» یا وکیل یا ولیّ وی شرط نیست.

مسأله 1009. در تحقّق وصیّت عهدی، قبول «موصیٰ له» مطلقاً شرط نیست؛ [869]

البتّه، اگر وصیّت كننده برای اجرای آن «وصیّ» معیّن نموده، حكم قبول یا ردّ وصایت در مسائل «1115 و 1116» بیان خواهد شد.

مسأله 1010. اگر وصیّت کننده در وصیّت عهدی به تملیک مال به شخصی به‌طور مجّانی وصیّت نماید، چنانچه تملیک مذکور به صورت هبه و بخشش باشد، تحویل و قبض مال توسط «موصیٰ­له» یا وکیل یا ولیّ وی لازم است؛ امّا اگر به صورت صلح باشد، قبض لازم نیست.


[863] به جلد سوّم، مسألۀ «1227» رجوع شود.
[864] توضیح بیشتر مسألۀ مذکور در جلد دوّم، فصل «حجّ»، مبحث «احکام وصیّت به حج» ذکر شده است.
[865] فرقی نیست که مال مذکور عین شخصی باشد یا دین (طلب).
[867] بنابراین، «مُوصیٰ له» در وصیّت عهدی در بعضی موارد وجود دارد، ولی وصیّت تملیکی همواره دارای «موصیٰ له» می‌باشد.
[868] در مواردی که شخص مذکور مانند بچّۀ نابالغ یا مجنون باشد، قبول توسط ولیّ شرعی وی صورت می‌گیرد.
[869] هرچند در وصیّت عهدی به هبه یا صلح بلاعوض مال، «موصیٰ له» بعد از وفات وصیّت کننده در صورتی مالک مال می­شود که وصیّ آن را به وی هبه یا صلح کرده و او هبه یا صلح را قبول نماید و حکم لزوم یا عدم لزوم تحویل و قبض مال، در مسألۀ «1010» ذکر می­شود.