مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

موانع ارث

مسأله 1294. بعضی از امور مانع از ارث بردن وارث می­شود. آن امور عبارتند از:

1. کفر و ارتداد؛ 2. قتل؛ 3. متولّد شدن از زنا؛ 4. لِعان؛ 5. عبد یا کنیز بودن. [1078]

توضیح برخی از این موارد، در مسائل بعد بیان می­شود.

· 1. كفر و ارتداد

مسأله 1295. مسلمان از كافر ارث می­برد، ولی­ كافر از مسلمان ارث نمی­برد، هرچند از خويشاوندان نزديک مسلمان باشد. بنابراين، اگر مسلمانی فوت نماید و تنها فرزندش پسر كافری باشد که دارای فرزند مسلمان است، پسر كافر از او ارث نمى‌برد و ارث به نوۀ مسلمان او می­رسد.

در اين حكم، فرقی بين كافر حربی، ذمّی و مرتد (چه مرتدّ فطری، چه مرتدّ ملّی) نيست.

مسأله 1296. «مرتد» فردی است که از‌ دین اسلام خارج شود و کافر گردد و بر دو قسم است: «مرتدّ فطری»، «مرتدّ ملّی».

«مرتدّ فطری» فردی است که در هنگام ولادت، پدر یا مادرش یا هر دو مسلمان بوده­اند و بعد از رسیدن به سنّ تمییز و رشد عقلی - هرچند قبل از بلوغ - اسلام را به عنوان دین خویش انتخاب نموده باشد و بعد از آن از آیین اسلام خارج شود.

تعریف «مرتدّ ملّی» همانند مرتدّ فطری است با این تفاوت که در هنگام ولادت، پدر و مادرش هر دو کافر بوده­اند و در مسائل بعد، احکام ارث هر یک از دو قسم بیان می­شود. [1079]

مسأله 1297. اگر مرتدّ فطری مرد باشد، اموال وی در هنگام ارتداد، بعد از ادای دیون، همانند متوفّیٰ بین ورثه­اش تقسیم می­شود، هرچند هنوز زنده باشد و چنانچه بعداً توبه نماید، مراعات مقتضای احتیاط نسبت به اموال مذکور ترک نشود؛ [1080]

امّا اموال جدیدی که پس از ارتداد با فعالیّت اقتصادی مطابق با معاملات شرعی یا از طریق ارث یا هدیه و مانند آن به وی می­رسد، مالک آنها محسوب می‌شود، هرچند توبه نکرده باشد.

مسأله 1298. اگر مرتدّ ملّی مرد باشد، تا زمانی که به سبب اجرای حدّ ارتداد یا غیر آن فوت ننموده، اموال وی به سبب ارتداد از ملکیّتش خارج نمی­شود و به ارث نمی­رسد، ولی تا زمانی که توبه نکرده، مانند سایر کفّار از میّت مسلمان ارث نمی‌برد.

مسأله 1299. اگر زن مرتد شود - مرتدّ فطری یا ملّی - در مورد اموال وی و نیز ارث، حکم مرتدّ ملّی مرد جاری می­شود.

· 2. قتل

مسأله 1300. اگر «قتل عمداً و از روی ظلم» [1081] باشد، قاتل از مقتول ارث نمى‌برد. [1082]

بنابراين، اگر كسى يكى از خويشاوندان خود را به ناحق بكشد، از او مطلقاً ارث نمى‏برد؛

امّا اگر او را به حقّ به قتل برساند از او ارث مى‌برد، مانند مواردی كه قتل به جهت قصاص يا اجرای حدّ يا دفاع - با رعايت شرايط شرعی آن - واقع شده باشد.

مسأله 1301. در قتل عمدی که مانع از ارث است، فرقی نیست قاتل «مباشر در وقوع قتل» باشد، مثل اینکه با استفاده از سلاح سرد مانند چاقو یا شمشیر یا سلاح گرم مانند انواع مختلف اسلحه یا مواد منفجره از روی عمد اقدام به قتل کسی نماید، یا آنکه «سبب در وقوع قتل» باشد، طوری که عرفاً صدق نماید که قتل توسط وی واقع شده است؛

مثل اینکه عمداً شخصی را داخل قفس حيوانات درنده بياندازد و درندگان او را بخورند يا از روی عمد وی را در مكانی به مدّت طولانی بدون آب و غذا زندانی­ كند تا از گرسنگی يا تشنگی بميرد يا میزبان از روی عمد برای مهمانش غذای سمّی جهت تناول حاضر نمايد و مهمان بدون اطلاع از سمّی بودن غذا آن را بخورد و بميرد، يا عمداً به ديوانه يا بچّۀ غير مميّزی امر كند كه ديگری را بكشد و او آن كار را انجام دهد.

مسأله 1302. فردی که در اثر احداث اموری مانند حفر گودال، قرار دادن سنگ و انداختن اشیای لغزنده در معابر، سبب وقوع حادثه و فوت شدن یکی از خویشاوندان خود شده، طوری که فرد مذکور عرفاً قاتل محسوب نشود - مانند اینکه قصد کشتن او را نداشته و احداث امور مذکور معمولاً منجر به قتل نمی­شده - این امر مانع از ارث بردن او از مقتول نیست، هرچند موجب ضمان و ديه بر وی مى‌شود. [1083]

مسأله 1303. اگر «قتل به صورت خطای محض یا شبه عمد» باشد، [1084] قاتل از دیه‌ای که در اثر قتل ثابت می­شود، ارث نمی­برد؛ ولی از سایر اموال مقتول - با توضیحاتی که قبلاً بیان شد - ارث می­برد.

در این حکم، فرقی نیست قاتل «مباشر در وقوع قتل شبه عمد یا خطایی» باشد [1085] یا «سبب در وقوع قتل شبه عمد یا خطایی باشد، طوری که عرفاً صدق نماید که قتل توسط وی واقع شده» است، مثل اینکه درب انبارش را بدون آنکه از حضور شخصی در آن اطلاع داشته باشد، ببندد و آن شخص راهی برای رهایی از مکان نداشته و از گرسنگی يا تشنگی بميرد يا میزبان بدون اطلاع از سمّی بودن غذا، آن را برای مهمانش جهت تناول حاضر نمايد و مهمان نیز بدون اطلاع از سمّی بودن، آن را بخورد و بميرد.

مسأله 1304. اگر وارث، خود، اقدام به قتل مورّث خویش نکند، بلکه شخصی را اکراه به قتل مورّثش نماید، مانع از ارث نیست، هرچند مرتکب گناه بزرگی شده است و حکم به حبس ابد وی می­شود.

مسأله 1305. اگر کسی یکی از خویشاوندان خود را عمداً به قتل برساند، هرچند خودش از مقتول ارث نمی­برد، ولی مانع از ارث بردن کسانی که در طبقۀ پایین­تر ارث هستند نمی‌باشد؛

بنابراين، اگر كسى - العیاذ باللّه - عمداً پدرش را به قتل برساند و داراى پسر باشد ولی پدرش فرزندی غير از قاتل نداشته باشد، پسرِ قاتل از جدّش در صورت وفات جدّ ارث مى‌برد.

· 3. متولّد شدن از زنا

مسأله 1306. اگر زن و مردی - العیاذ باللّه - اقدام به عمل زنا نمایند، فرزندی که از زنا متولّد می­شود، از پدر و مادرش و كسانى كه به واسطۀ پدر يا مادر به او انتساب دارند، ارث نمى‌برد و آنان نيز از او ارث نمی­برند، هرچند سایر احکام خویشاوندی در مورد آنان جاری می­شود؛ [1086]

البتّه اگر زنای هر کدام از آن دو، از روی اجبار (اکراه) صورت گرفته باشد، در مورد همان فرد حکم نزدیکی در اثر شبهه (وطی به شبهه) جاری می­گردد، که در مسائل بعد بیان می­شود.

مسأله 1307. اگر زن و مردی بر اثر شبهه اقدام به عمل نزدیکی نمایند، فرزندی که متولّد می­شود، تمام احکام نسب از جمله ارث بین او و پدر و مادرش و خویشاوندان آن دو ثابت می­باشد. [1087]

مسأله 1308. اگر بر اثر نزدیکی با زن، فرزندی متولّد شود، ولی این نزدیکی از جانب یکی از طرفین، زنا محسوب شود و از طرف دیگری زنا نباشد - مثل اينكه عمل نزدیکی از طرف ديگر بر اثر شبهه انجام شده باشد - فرزند متولّد شده، از فرد زناكار و كسانى كه به او منسوب هستند ارث نمى‌برد و آنان نيز از او ارث نمی­برند، هرچند سایر احکام خویشاوندی در مورد آنان جاری می­شود؛

امّا بین این فرزند با فردی که بر اثر شبهه اقدام به نزدیکی نموده و کسانی که با او رابطۀ نسبی دارند، تمام احکام خویشاوندی ثابت است و متقابلاً از یکديگر ارث نیز می­برند.

مسأله 1309. كسى كه از زنا متولّد شده و خویشاوندان وی كه از زنا نمى‌باشند (مانند فرزند او و همسرش) از یکديگر ارث می­برند.


[1078] دربارۀ مانع بودن «لِعان» و «عبد و کنیز بودن» از ارث، به کتاب­ منهاج الصالحین، ج3، فصل «الإرث»، مبحث «فی موانع الارث»، الأمر الثالث: الرقّ و الأمر الخامس: اللعان، مراجعه شود.
[1079] احکام مربوط به ازدواج فرد مرتد، در مسائل «143 و بعد از آن» ذکر شد.
[1080] از آنجایی که ممکن است با توبه نمودن حکم انتقال و تقسیم اموال بین ورثه­اش ساقط و باطل شده و اموال به ملکیّتش برگردد و نیز ممکن است انتقال مذکور صحیح بوده و باطل نشود، بنابراین احتیاط واجب آن است که در این صورت، وی با ورثه­اش نسبت به اموال مذکور مصالحه نمایند.
[1081] تعریف «قتل عمد» در فصل «دیات»، مسائل «1327 و 1328» ذکر می­شود.
[1083] توضیح بیشتر در فصل «دیات»، مورد دوّم از مسألۀ «1333» ذکر می­شود.
[1084] تعریف «قتل خطای محض» و «قتل شبه عمد» و ذکر نمونه­هایی برای آن در فصل «دیات»، مسائل «1329 و 1330» خواهد آمد.
[1085] همان.
[1086] توضیح بیشتر در مورد نَسَب (نسبت فامیلی) فرزند مذکور، در مسألۀ «364» ذکر شد.
[1087] حکم نزدیکی با همسر شرعی در ایّام حيض یا نفاس یا در حال روزۀ ماه رمضان یا اعتکاف یا إحرام، در مسأله «365» ذکر شد.