مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

موارد مستحب و مکروه در معاملات و کسب و کار

مسأله 71. در معاملات، اموری مستحب شمرده شده است؛ از جملۀ آنها موارد ذیل است:

- فروشنده در قیمت جنس بین مشتری‌ها فرق نگذارد، مگر به جهت فقر، دین‌داری و تقویٰ و مانند آن.

- شیئی را که می­فروشد زیادتر بدهد و آنچه را که می­خرد کمتر بگیرد. [105]

- اگر کسی که با او معامله کرده پشیمان شده و تقاضای به هم زدن معامله را نماید، از او بپذیرد؛ [106] در روایت نقل شده است «هر کس تقاضای به هم زدن معاملۀ مسلمانی را که پشیمان شده بپذیرد، خداوند متعال در روز قیامت از لغزش‌های او گذشت می‌کند». [107]

- در قیمت جنس سخت‌گیری نکند، مگر زمانی که در معرض مغبون شدن باشد. [108]

- به نماز اوّل وقت و یاد خداوند متعال اهتمام ورزد.

از امام رضا† روایت شده که فرمودند: «هر گاه در حال كسب و كار بودى و وقت نماز رسيد، تجارتت تو را از نماز باز ندارد، زيرا خداوند مردمى را چنين توصيف كرده و ستوده است:

«رِجالٌ لاَ تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَلاَ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَإِقامِ الصَّلاَةِ وَإيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ القُلُوبُ وَالْأَبْصارُ»؛ [109] مردانى كه هيچ تجارت و خريد و فروشى آنان از ياد خدا و نماز گزاردن و زكات دادن باز نمى­دارد و بيمناک از روزى هستند كه دل‌ها و ديدگان دگرگون مى­شوند.

اين مردم كاسب بودند، امّا چون وقت نماز مى­رسيد دست از كسب و كار برمی­داشتند و به نماز مى­ايستادند، مزد و پاداش اينان بيش از كسانى است كه كاسبى نمى­كردند و نماز مى­خواندند». [110]

- فرد در ابتدای نشستن برای تجارت، شهادتین و هنگام انجام هر معامله، ذکر تکبیر (اللّهُ أَکْبَر) بگوید؛

- مناسب است فرد ادعیه‌ای را که هنگام ورود به بازار و هنگام نشستن در محلّ کار و هنگام خرید کالا برای تجارت و غیر آن، در این زمینه نقل شده است بخواند. [111]

مسأله 72. در معاملات، اموری مکروه شمرده شده است؛ از جملۀ آنها موارد ذیل است:

- فروشنده از کالای خویش تعریف و تمجید نماید.

- خریدار کالایی را که قصد خرید آن را دارد، مذمّت نماید.

- فرد هنگام خرید و فروش به خداوند متعال قسم بخورد؛ البتّه اگر قسم وی دروغ باشد، مرتکب حرام شده است.

- فروشنده معایب کالا را بیان نکند یا آنکه در محلّ تاریک و مانند آنکه عیب کالا در آن پنهان می­ماند، معامله کند؛ البتّه اگر هر یک از این کارها که عرفاً غشّ محسوب شود، حرام می­باشد. [112]

- هنگامی که مؤمنی می­خواهد جنسی را بخرد، فرد دیگری داخل معامله او شود، بلکه احتیاط مستحب ترک آن است [113] و این در صورتی است که امید باشد معامله بین آن دو نفر انجام شود؛ [114] امّا چنانچه یکی از دو طرف معامله (خریدار یا فروشنده) از انجام آن صرف نظر نماید یا انسان بداند معامله بین آن دو، سر نمی‌گیرد، داخل شدن در چنین معامله­ای مکروه نیست.

شایان ذکر است، آنچه در مورد این مکروه ذکر شد، شامل معامله­ای که در آن، جنس به مزایده گذاشته می­شود و فردی قصد دارد آن را به قیمت کمتر و دیگری به بهای بیشتر بخرد، نمی‌گردد.

- خریدار بعد از انجام معامله و تمام شدن آن، خواستار پایین آوردن قیمت (تخفیف) کالا گردد؛ البتّه چنانچه فروشنده به این امر راضی نشود، خریدار باید قیمت مقرّر در معامله را بپردازد.

- فردی از اهل شهر در امر خرید یا فروش، وکیل بازرگانان و تجّار غریب و ناآشنا، شود؛ بلکه احتیاط مستحب ترک آن است.

- از فرد مؤمن بیش از مقدار نیازش سود بگیرد.

- در معامله از کسی سود بگیرد که به او وعده داده در آن معامله، به وی نیکی و احسان کند.

- فرد، مِلک خود را در حالی بفروشد که نمی­خواهد با پول آن ملک دیگری بخرد. بنابراین، فروختن ملک (مثل زمین، خانه، باغ، بستان) برای خرید ملک، مکروه نیست.

- با مردمان فرومایه و پست که خیر و نیکی از آنان دور است، معامله کند.

- بین اذان صبح تا طلوع آفتاب (بین الطّلوعین) معامله کند.

- فرد قبل از کسبۀ دیگر، وارد بازار شود.

· شغل‌های مکروه

مسأله 73. شغل­های ذیل مکروه شمرده شده است (مکروه شمرده شدن آن در جایی است که فرد آنها را شغل و حرفۀ خود قرار دهد):

- ذبح حیوانات؛

- کفن فروشی؛

- فروش طعام؛

- حجامت کردن دیگران؛

- معاملۀ صَرْف (فروش طلا یا نقره به طلا یا نقره). [115]


[105]. به عبارت دیگر، فروشنده‌ای که کالایی را به وزن، متر و مانند آن می­فروشد، مستحب است آن کالا را با وزن و متراژ بیشتر از مقدار مقرّر شده در معامله به خریدار تحویل دهد. همچنین، بر خریداری که کالایی را به وزن، متر و مانند آن خریداری می­نماید مستحب است آن کالا را با وزن و متراژ کمتر از مقدار مقرّر شده در معامله تحویل بگیرد و از بقیّه صرف‌نظر نماید.
[106]. شایان ذکر است، چنانچه معامله به صورتی انجام شده است که برای طرف مقابل یکی از انواع خیارات - که در مسائل آینده ذکر می‌شود - ثابت باشد، آن فرد حقّ فسخ معامله را دارد و پس از فسخ، پذیرفتن یا نپذیرفتن طرف مقابل اثری ندارد و طرفین معامله، باید کالا یا عوض آن را که در اختیار دارند، به یکدیگر پس دهند.
[108]. معنای مغبون شدن و توضیحات مربوط به آن در مسائل «321 و بعد از آن» ذکر می­شود.
[109]. سورۀ نور، آیۀ ٣٧.
[110]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌13، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب2، ص10، ح2.
[111]. هنگامی که فرد وارد بازار می­شود بگوید: «اللّٰهُمَّ إِنّی أَسْأَلُكَ مِنْ‏ خَیرِهَا وَخَیرِ أَهْلِهَا»؛ فروع كافی، ج‏5، کتاب المعیشة، باب من ذکر اللّه تعالی فی السوق، ص155، ح1. یا بگوید: «اللّٰهُمَّ إِنّی أَسْأَلُكَ مِنْ‏ خَیْرِهَا وَخَیْرِ أَهْلِهَا وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ أَهْلِهَا، اللّٰهُمَّ إِنّی أَعُوْذُ بِكَ مِنْ أَنْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ أَوْ أَبْغی أَوْ یُبْغیٰ عَلَیَّ أَوْ أَعْتَدی أَوْ یُعْتَدىٰ عَلَیَّ، اللّٰهُمَّ إِنّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ إِبْلیسَ وَجُنُودِهِ وَشَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ وَحَسْبیَ اللّهُ لا إِلٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیٖمِ»؛ همان، ص156، ح2. یا بگوید: «سُبْحَانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلهِ وَلَا إِلٰهَ إِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لَا شَریكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ یُحْیی وَیُمیتُ وَهُوَ حَیٌّ لَا یمُوتُ بِیدِهِ الْخَیرُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَی‏ءٍ قَدیرٌ»؛ وسائل الشیعه، ج17، ابواب آداب التجارة، باب 19، ص409، ح3. - هنگامی که فرد در مکانش برای تجارت می­نشیند بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا اللّهُ وَحْدَهُ لَا شَریكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، اللّٰهُمَّ إِنّی أَسْأَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ حَلَالًا طَیِّباً وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ صَفْقَةٍ خَاسِرَةٍ وَیمینٍ كَاذِبَةٍ»؛ فروع كافی، ج‏5، کتاب المعیشة، باب من ذکر اللّه تعالی فی السوق، ص156، ح1. - هنگامی که فرد می­خواهد شیئی را بخرد بگوید: «یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا دَائِمُ یا رَؤُوْفُ یا رَحیمُ أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ وَقُدْرَتِكَ وَمَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ أَنْ تَقْسِمَ لی مِنَ التِّجَارَةِ الْیوْمَ أَعْظَمَهَا رِزْقاً وَأَوْسَعَهَا فَضْلًا وَخَیرَهَا عَاقِبَةً فَإِنَّهُ لَا خَیرَ فیمَا لَا عَاقِبَةَ لَهُ‏»؛ همان، باب القول عند ما یشترى للتجارة، ص157، ح3. - هنگامی که فرد کالایی را خریداری نمود تکبیر بگوید، و سپس سه مرتبه بگوید: «اللّٰهُمَّ إِنّی اشْتَرَیتُهُ أَلْتَمِسُ فیهِ مِنْ فَضْلِكَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اللّٰهُمَّ فَاجْعَلْ لی فیهِ فَضْلًا اللّٰهُمَّ إِنّی اشْتَرَیتُهُ أَلْتَمِسُ فیهِ مِنْ رِزْقِكَ اللّٰهُمَ‏ فَاجْعَلْ لی فیهِ رِزْقاً»؛ همان، ص156، ح1. شایان ذکر است، بسیاری از ادعیۀ مذکور نوعی استخارۀ دعایی و طلب خیر از خداوند متعال محسوب می­شود که در روایات به آن سفارش شده است.
[112]. احکام غشّ در معامله و برخی از موارد آن در مسائل «33 تا 36» ذکر شد.
[113]. مثلاً معامله­ای که خریدار با فروشنده گفتگویش را انجام داده­اند و در آن، قیمت کالا معیّن شده، به گونه­ای که امید است معامله بین آنان واقع شود، فرد دیگری وارد معامله شده وبا پیشنهاد قیمت بیشتر به فروشنده، معاملۀ آن مؤمن با فروشنده را به هم می­زند یا اینکه در معاملۀ مذکور که خریدار با فروشنده گفتگویش را انجام داده­اند، فرد ثالثی کالای دیگری را به خریدار عرضه نموده و موجب می‌شود معامله­ای که قرار بود انجام شود، منتفی شود.
[115]. توضیح آن، در مبحث «معاملۀ صَرْف» ذکر می­شود.