مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

مباحث مربوط به عدم امکان استفاده از موقوفه

· خراب شدن موقوفه

o خراب شدن مسجد

مسأله 911. اگر مسجد خراب شود، زمین آن [759] هیچ‌گاه از مسجد بودن خارج نمی‌شود [760] و جایز نیست آن را بفروشند یا داخل ملک و جادّه و خیابان نمایند یا در آنجا خانه یا مغازه و مانند آن بسازند.

این حکم، حتّی در مواردی که تعمیر مسجد ممکن نباشد یا منطقه‌ای که مسجد در آن قرار دارد خراب و خالی از سكنه شود - طوری که هرگز مورد استفاده قرار نگیرد - نیز جاری است.

همچنین، اجاره دادن مسجد - حتّی بعد از خراب شدن - جایز نیسـت و حکم اجاره دادن موقوفات مسجد یا اموال آن در مسائل «928 تا 930» بیان می‌شود. [761]

شایان ذکر است، برخی از احکام مربوط به بازسازی، تعمیر و توسعۀ مسجد در جلد اوّل، مسائل «1163 تا 1167» ذکر شده است.

o خراب شدن موقوفاتی غیر از مسجد

مسأله 912. موقوفاتی غیر از مسجد - مانند باغ، خانه، مغازه، حسینیّه، حمام - اگر به‌گونه‌ای خراب شود که عنوان اولیّه‌ای که آن مال هنگام وقف داشته از بین برود، یعنی طوری شود که به آن ملک، «باغ»، «خانه» یا... گفته نشود، مراحل ذیل به «ترتیب» در آن جاری است:

مرحلۀ اول: امکان تعمیر و برگرداندن عنوان اولیّه بدون فروش آن ممکن است؛ [762]

در این صورت، فروش آن جایز نیست. [763] بنابراین، اگر هر یک از امور ذیل و امثال آن ممکن باشد، باید اقدام به آن کنند و نوبت به فروش موقوفه نمی‌رسد: [764]

الف. مبلغی برای تعمیر آن قرض گرفته تا با درآمد بعدی موقوفه، آن قرض را ادا کنند؛

ب. از مساعدت مالی خیّرین استفاده نمایند؛ [765]

ج. ملک مذکور را برای مدّتی - هرچند نسبتاً طولانی - اجاره دهند و اجاره ‌بها را صرف تعمیر نمایند؛

د. با فردی که توانایی بازسازی موقوفه را دارد، مصالحه کنند که آن را تعمیر کرده و در عوض برای مدّتی - هرچند نسبتاً طولانی [766] - به‌طور مجّانی از آن استفاده کند؛

ه‍ . حقّ تقدیمی یا حقّ پذیرۀ موقوفه را به‌طور موقّت [767] در ازای دریافت عوض معیّن واگذار کنند و با عوضِ حقّ تقدیمی یا پذیره، موقوفه آباد شود.

مرحلۀ دوّم: بازسازی و برگرداندن عنوان اولیّه تنها با فروش حدّاقل قسمتی از آن ملک حاصل می‌شود؛ [768]

در این صورت، بنابر احتیاط واجب باید بخشی از آن را فروخته و با آن بقیّه را بازسازی کنند و در فروش، به حدّاقل مقدار ممکن اکتفا کنند.

مرحلۀ سوّم: به هیچ ‌وجه بازسازی موقوفه با حفظ عنوان اولیّه ممکن نیست؛

در این صورت، باید آن ملک را به‌گونه‌ای دیگر که امکان دارد در جهت وقف بکار گیرند؛ [769] مثلاً چنانچه منزلی بوده که اجارۀ آن به موقوف علیهم پرداخت می‌شده و اکنون ممکن است به عنوان زمین کشاورزی یا زمین ورزشی یا پارکینگ یا... اجاره داده شود، همین کار را انجام داده و اجاره ‌بها را به موقوف علیهم بدهند. [770]

گاه ممکن است این امر فقط با تبدیل وقف منفعت به انتفاع یا بر عکس محقّق شود؛ [771] مثلاً اگر خانه‌ای وقف شده تا موقوف علیهم خود در آن ساکن شوند (وقف انتفاع)، ولی خانۀ مذکور مخروبه شده و امکان استفادۀ خود موقوف علیهم از آن مکان برای سکونت وجود نداشته باشد، در صورتی که نزدیک‌تر به نظر واقف آن است که از آن به صورت وقف منفعت استفاده شود، می‌توان آن مکان را برای استفادۀ دیگری اجاره داده و موقوف علیهم از اجاره بهای آن بهره برند (وقف انتفاع تبدیل به وقف منفعت شود). [772]

مرحلۀ چهارم: از ملک مذکور هیچ استفادۀ دیگری که بتوان آن را در جهت وقف بکار گرفت ممکن نباشد؛

مانند اینکه در مثال ذکر شده در «مرحلۀ سوّم»، زمین قابل بهره‌برداری در موارد مذکور نباشد و فقط دیگران حاضر باشند برای آنکه زمین را به ملک خود اضافه کنند، آن را بخرند؛

در این صورت، باید آن را بفروشند و بنابر احتیاط واجب با پول آن ملک دیگری خریده [773] و وقف کنند و احتیاط واجب آن است که در صورت امکان وقف جدید، همان عنوان اولیّه را داشته ‌باشد؛ [774] مثلاً اگر منزل بوده اکنون خانه‌ای خریداری شده و مانند وقف اولیّه وقف گردد و اگر این امر ممکن نباشد، هر چیزی که به عنوان اولیّه نزدیک‌تر و شبیه‌تر است، خریداری و وقف شود. [775]

شایان ذکر است، پول فروش موقوفه، عایدی محسوب نشده و مشمول حقّ التولیه و حقّ النظاره­ای که از عائدات وقف برای متولّی یا ناظر قرار داده شده نمی­شود.

مرحلۀ پنجم: هیچ یک از موارد فوق ممکن نباشد؛

در این صورت، باید مال موقوفه را فروخته و پولش را در جهت وقف بکار گیرند؛ مثلاً اگر خانه‌ای بوده که منافعش هر ساله صرف عزاداری و روضه‌خوانی می‌شده، اکنون پول فروش خانه را در عزاداری و روضه‌خوانی صرف کنند. [776]

شایان توجّه است، اگر نظر واقف در هنگام وقف این بوده که ملک، فقط با وجود همان عنوان اولیّه وقف باشد، مثلاً قصدش این بوده که باغ موقوفه فقط به صورت باغ و در همان محل، وقف باشد، در این صورت با خراب شدن باغ، چنانچه امکان بازسازی آن به صورت باغ نباشد، وقف باطل شده و زمین به ملک واقف و در صورت فوت او به ورثه‌اش در هنگام فوت برمی‌گردد. [777]

مسأله 913. اگر موقوفاتی غیر از مسجد خراب شوند، گاه واگذاری حقّ تقدیمی یا پذیره به‌طور دائم بر مراحل مذکور (موارد 3 و 4 و 5) از مسألۀ قبل مقدّم است، این امر در جایی است که معلوم باشد در نظر واقف، واگذاری حقّ تقدیمی یا پذیره به‌طور دائم و خرید مکان دیگر مقدّم بر مراحل مذکور می­باشد؛

مثلاً اگر محلّی که به عنوان درمانگاه سالمندان وقف گردیده خراب شود و بازسازی آن به عنوان درمانگاه ممکن نبوده و راه منحصر در دو کار باشد:

الف. با پول فروش بخشی از زمین یا کمک نیکوکاران یا غیر آن، محلّ مذکور را به عنوان مسکونی یا تجاری بازسازی کرده و آن را اجاره دهند و اجاره بها را صرف درمان سالمندان نمایند؛

ب. حقّ تقدیمی یا پذیرۀ ملک را به‌طور دائم واگذار نموده و با پول آن محلّ دیگری خریداری کرده و به عنوان درمانگاه سالمندان بسازند، در این صورت چنانچه به تشخیص متولّی مورد (ب) نزدیک‌تر به نظر واقف باشد [778] باید همین کار را انجام دهند.

o خراب شدن قسمتی از موقوفه

مسأله 914. اگر قسمتی از مال وقفی خراب شود و امکان بازسازی یا بهره­برداری از آن به صورت‌های مختلفی که در مسألۀ «912» ذکر شد، وجود نداشته باشد، بخش مخروبۀ موقوفه، فروخته شده و پول فروشش در جهتی که به مصلحت قسمت آباد موقوفه باشد - با رعایت آنچه نزدیک‌تر به نظر واقف است - صرف می‌شود.

شایان ذکر است، در صورتی که قسمت آباد وقف نیازی نداشته یا امکان صرف وجه در آن وجود نداشته باشد، مبلغ مذکور در موقوفۀ دیگری که کیفیّت وقف آن مانند وقف اوّل است صرف می‌شود.

مسأله 915. اگر درختی که وقف شده تا محصولش صرف در جهتی - مثلاً عزاداری - گردد، خشک شود یا كَنده شده و امکان کاشتن همان درخت وجود نداشته باشد، دو صورت دارد:

الف. آن درخت یکی از درختان باغ وقفی بوده است؛ در این صورت، اگر باغ نیاز داشته باشد، باید درخت را فروخته و پولش را صرف آبادنی باغ کنند؛ در غیر این صورت، پولش را در جهتی که بر آن وقف شده - مثل عزاداری - مصرف نمایند.

ب. آن درخت جزء باغ وقفی نبوده، بلکه مثلاً همان درخت وقف شده باشد، در این صورت باید آن را فروخته و با پول فروشش نهال یا درخت دیگری خریده و به صورت سابق وقف کنند و چنانچه ممکن نباشد، پولش را در جهتی که بر آن وقف شده مصرف نمایند.

o خارج نشدن موقوفه از وقف بودن، با وجود امکان استفاده از آن

مسأله 916. اگر موقوفه خراب شود، امّا طوری است که هنوز می‌توان به اندازۀ قابل توجّهی - هرچند کم - از آن استفاده نمود، چنانچه بتوان آن را بازسازی کرد - هرچند با اجاره دادن موقوفه و صرف اجاره بها در تعمیر و بازسازی - باید این کار انجام شود [779] و اگر ممکن نباشد، آن مال از وقف بودن خارج نشده و منفعت یا انتفاعی که دارد - با وضع موجود - در جهت وقف بکار گرفته می‌شود.

· از بین رفتن موقوف علیه (موردی که مال بر آن وقف شده)

مسأله 917. اگر آنچه مال بر آن وقف شده از بین برود؛ مثل آنکه مالی وقف شده تا درآمدش صرف مسجد یا مدرسه یا حسینیّۀ مشخّصی شود، امّا آن مکان خراب شده باشد، یا امکان بکارگیری درآمد در آن مورد منتفی شود، دو صورت دارد:

الف. امید بازگشت آن در آیندۀ مورد نظر، وجود دارد؛

در این صورت، باید در آمدهای وقف را جمع‌‌آوری و نگهداری نمایند تا مانع برطرف شده و صرف مورد وقف شود.

ب. امید بازگشت آن وجود ندارد؛ مثل آنکه مسجد یا مدرسه یا حسینیّۀ مذکور جزء خیابان شده باشد و از بین رفته محسوب شود؛

در این صورت، لازم است درآمد موقوفه در آنچه نزدیک‌تر به نظر واقف است صرف گردد و این امر در موارد مختلف، متفاوت می‌باشد؛

البتّه، این حکم در جایی است که واقف در وقف مال بر مسجد یا حسینیّه یا مدرسه، تعدّد مطلوب داشته باشد که شاید بتوان گفت غالب موارد همین گونه است؛ یعنی در وقف مذکور دو مطلوب لحاظ شده، یکی قرار دادن مال به عنوان صدقۀ جاریه و دوّم صرف درآمد مال در مکان مورد نظر (مسجد یا حسینیّه یا مدرسۀ به خصوص)؛ [780]

امّا اگر خصوصیّت آن مکان به صورت وحدت مطلوب بوده، با فرض خرابی یا بلا استفاده شدن آن محلّ برای همیشه، وقف باطل شده و به واقف یا ورثه‌اش در هنگام فوت بر می‌گردد. [781]

مسأله 918. اگر مال بر جهت خاصّی وقف شود مانند اینکه مغازه­ای وقف شده تا درآمد آن صرف در عزاداری در مکان خاصّی شود، ولی پس از مدّتی آن مکان از بین برود یا طوری شود که امکان عمل به وقف در آن منتفی گردد، حکم مسألۀ قبل در مورد آن جاری می­شود.

· بدون استفاده ماندن یا متروکه شدن موقوفه

مسأله 919. اگر زمینی وقف انتفاع بوده و موضوع آن مشخّص باشد، ولی طوری شود که بهره­برداری از آن انتفاع منتفی گردد، وقف به قوّت خود باقی است و باید در آنچه نزدیکتر به نظر واقف است مورد استفاده قرار گیرد؛ [782]

مثال اوّل: اگر ملکی به عنوان حمّام عمومی روستا وقف شده تا اهالی روستا از آن انتفاع برند، ولی از آنجا که در همۀ منازل روستا حمّام شخصی احداث شده، دیگر حمّام عمومی مذکور متروکه و بدون استفاده شده باشد، در این صورت چنانچه استفاده از آن در انتفاع دیگری که مورد احتیاج اهالی روستا است مانند سرویس بهداشتی عمومی نزدیک‌تر به نظر واقف است در همین مورد استفاده شود.

مثال دوّم: اگر آب انبار قدیمی که وقف برای تأمین آب اهالی روستا بوده، به دلیل لوله‌کشی آب برای منازل روستایی متروکه و بدون استفاده شده باشد، چنانچه استفاده از آن به صورت وقف منفعت نزدیک‌تر به نظر واقف می­باشد، مثل اینکه اجاره داده شود و درآمدش در تأمین هزینۀ مالی آب مصرفی اهالی روستا [783] صرف گردد، در همین مورد به کار گرفته شود. [784]

· مخارج تعمیر و ترمیم موقوفه

مسأله 920. اگر بقاء و بهره‌برداری از موقوفه احتیاج به تعمیر و ترمیم داشته باشد، چنانچه واقف مال یا درآمدی برای این جهت در نظر گرفته است، طبق همان رفتار می‌شود؛

در غیر این صورت، از عوائد و درآمد موقوفه برای تعمیر آن استفاده می‌شود و در این حالت مخارج تعمیر، بر حقّ موقوف علیه مقدّم می‌باشد؛ حتّی اگر موقوف علیه نسل‌های متعدّد باشند و تعمیر موقوفه جهت حفظ آن برای نسل‌های بعد، موجب شود تمام درآمد فعلی، صرف ترمیم و تعمیر گردد و نسل فعلی موقوف علیه هیچ بهره‌ای از موقوفه نبرند، باز هم لازم است این کار انجام شود.

مسأله 921. اگر موقوفه‌ای که نیاز به تعمیر دارد، مال موجودی برای چنین هزینه‌ای نداشته باشد، متولّی می‌تواند به عنوان «متولّی موقوفه» مالی برای این کار قرض کند و در این صورت شخص متولّی بدهکار نمی‌شود؛ بلکه وی به عنوان متولّی موقوفه [785] بدهکار است که این بدهی را از منافع و درآمد موقوفه یا عوائد اموالی که برای موقوفه وقف شده است یا منابع دیگری مانند آن، پرداخت می‌کند.

همین طور، متولّی می‌تواند از مال خود مبلغی را برای تعمیر موقوفه استفاده کند، به قصد اینکه بعداً طلبش را از درآمد موقوفه بردارد.

مسأله 922. اگر متولّی، هم زمان تولیت چندین موقوفه را عهده­دار باشد، در صورتی که بعضی از موقوفات درآمد کافی برای تأمین مخارج خود را نداشته باشد، متولّی نمی­تواند آن را به‌طور مجّانی از عوائد موقوفۀ دیگر تأمین نماید؛

البتّه، اگر - مثلاً - موقوفۀ­ «الف» وقف شده تا درآمدش صرف در تأمین هزینه‌های موقوفۀ «ب» گردد، اشکال ندارد؛ مانند موقوفاتی که وقف شده­اند تا درآمد آن صرف مخارج مسجد یا حسینیّۀ معیّن شود.

همین طور، اگر موقوفۀ «الف» وقف شده تا درآمدش صرف در مخارج مسجد معیّــن شود و موقوفۀ «ب» وقف شده تا درآمدش صرف مخارج حسینیّۀ معیّن شود، نمی­توان درآمد موقوفۀ «الف» را صرف حسینیّه و درآمد موقوفه «ب» را صرف در مسجد کرد.

مسأله 923. اگر متولّی هم زمان، تولیت چندین موقوفه را عهده­دار باشد و هر کدام از موقوفات مذکور، مخارج و هزینه­هایی مانند تعمیر، نگهبانی و آبیـاری داشته باشد، چنانچه مقدار این هزینه­ها در هر موقوفه با موقوفۀ دیگر متفاوت باشد، متولّی نمی­تواند هزینه­ها را به‌طور مساوی بین موقوفات قسمت نماید؛

مثلاً اگر هزینۀ تعمیر موقوفۀ «الف» 1 میلیون تومان، و موقوفۀ «ب» 3 میلیون تومان باشد، نمی­تواند از مجموع 4 میلیون تومان هزینه، 2 میلیون تومان را از عوائد موقوفه «الف» برداشت نماید؛ بلکه باید هزینۀ هر موقوفه را از عوائد همان موقوفه لحاظ نماید.


[759] منظور از زمین، زمین «محدودۀ اصلی مسجد» است مانند زمین شبستانی که محلّ نماز خواندن بوده است؛ امّا غیر محدودۀ اصلی مسجد مانند سرویس بهداشتی، آبدارخانه، اتاق خادم حکم سایر موقوفات را دارد.
[761] در این مورد توضیحاتی در جلد اوّل، مسألۀ «1169» ذکر شده است.
[762] هرچند با احداث بنای ساده و کم هزینه، طوری که عنوان اولیّه بر آن عرفاً صدق نماید.
[763] مگر از مواردی باشد که در جلد سوّم، مسائل «163 تا 165» ذکر شد، مثل آنکه واقف در هنگام وقف اجازۀ فروش و تبدیل موقوفه را در شرایط خاصّی به متولّی داده باشد.
[765] در موردی که امید یافتن متبرّع و خیّر وجود دارد.
[766] البتّه، در صورت امکان برای چنین اجاره یا مصالحه‌ یا معاوضه­ای به حدّاقل زمان اکتفا شود.
[767] در واگذاری حقّ تقدیمی یا حقّ پذیره، به حدّاقل زمان در صورت امکان اکتفا شود.
[768] البتّه، گاه برگرداندن عنوان اولیّه لازم نیست که توضیح مطلب در پاورقی «1»، از همین صفحه ذکر شد.
[769] در بعضی موارد، واگذاری حقّ تقدیمی یا پذیره به‌طور دائم بر این مرحله و مراحل «4 و 5» مقدّم می‌شود، که توضیح آن در مسألۀ بعد ذکر می­گردد.
[771] البتّه، برای تبدیل وقف انتفاع به منفعت یا برعکس، توضیحات مسائل «774 و 775» لحاظ گردد؛
[773] هرچند شراکتی، طوری که بعد از احداث بناء و آبادانی، سهم وقف از سهم شریک افراز و جدا شود.
[776] بدیهی است این حکم، در صورتی است که بهره‌برداری از موقوفه به شیوه­های ذکر شده در چهار مرحلۀ قبل ممکن نباشد.
[777] بلکه اگر مقصود واقف آن بوده که فقط بنای موجود تا زمانی که خراب نشده وقف باشد، با خراب شدن باغ وقف باطل می­شود، هرچند اعاده عنوان ممکن باشد؛ البتّه، غالب موارد وقف چنین نیست و مطلوب وقف کنندگان در انشای وقف، متعدّد است.
[778] بعید نیست در چنین مثالی همین طور باشد، یعنی مورد (ب) نزدیک‌تر به نظر واقف باشد.
[779] بازسازی موقوفه یا تجدید بنای آن لازم است در صورت امکان به همان عنوان اولیّه باشد؛ مگر مورد استثنایی که در صفحۀ «378»، پاورقی «1» ذکر شد.
[780] به عبارت دیگر مطلوب واقف از وقف، قرار دادن مال به عنوان صدقۀ جاریه با اولویّت و تقدّم صرف درآمد مال در مکان مورد نظر بوده است، طوری که با منتفی شدن خصوصیّت مذکور، مطلوب دیگر وی (صدقۀ جاریه) باقی باشد.
[781] مشابه این حکم در وقف بر اولاد، در مسألۀ «787» ذکر شد.
[782] البتّه، این در صورتی است که واقف در اصل وقف نمودن آن، در موضوع مورد نظر خود، وحدت مطلوب نداشته باشد، یعنی می­خواسته آن مال با منتفی شدن انتفاع خود موقوف علیه همچنان وقف باشد و شاید بتوان گفت غالب موارد همین گونه است و واقف در نظر داشته مال وقفی به صورت «صدقۀ جاریه» همچنان باقی بماند و به‌طور دیگری از آن استفاده شود.
[783] یا تهیّه مخازن عمومی آب برای اهالی روستا که در زمان قطع شدن آب لوله کشی یا کمبود آب از آن استفاده شود یا تهیّه آب سرد­کن­های عمومی که در فصل تابستان جهت تأمین آب شرب خنک برای مردم روستا از آن استفاده شود.
[785] شخصیّت حقوقی متولّی بدهکار می­شود، نه شخصیّت حقیقی وی.