مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

قبول و ردّ وصیّت

مسأله 1012. در وصیّت تملیكی، کسی که برایش وصیّت شده (موصیٰ له) می‌تواند وصیّت را در زمان حیات وصیّت كننده یا بعد از وفات وی - هرچند بعد از گذشت مدّتی - قبول نماید.

مسأله 1013. قبول وصیّت تملیکی توسط «موصیٰ له» می­تواند با گفتار یا انجام كاری كه دلالت بر رضایت وی دارد، محقّق گردد؛ مانند اینکه مال مورد وصیّت را به قصد قبول وصیّت، تحویل بگیرد.

مسأله 1014. اگر در وصیّت تملیكی، کسی که برایش وصیّت شده (موصیٰ له) وصیّت را - چه در زمان حیات وصیّت كننده و چه بعد از وفاتش - قبول کند، رد کردن وصیّت بعد از آن اثری ندارد و مال مورد وصیّت از نظر شرعی متعلّق به وی می­باشد؛

امّا اگر «موصیٰ له» قبل از قبول كردن وصیّت، ابتدا آن را رد نماید، چنانچه رد كردن آن در زمان حیات وصیّت كننده صورت گرفته، ردّ مذکور اثری ندارد و می‌تواند بعداً آن را قبول نماید، ولی اگر بعد از وفات وصیّت كننده آن را رد نماید، وصیّت باطل می­شود.

مسأله 1015. اگر وصیّت تملیكی به مال معیّنی تعلّق گرفته باشد، ورثه بعد از وفات وصیّت کننده نمی­توانند قبل از اینكه «موصیٰ له» وصیّت را قبول یا رد نماید در آن مال تصرّف کنند، یا وی را مجبور (اکراه) نمایند كه وصیّت را فوراً قبول یا رد کند؛ مگر آنكه تأخیر این امر موجب ضرر بر ورثه باشد، كه در این صورت می­توانند با مراجعه به حاكم شرع وی را مجبور بر قبول یا ردّ وصیّت نمایند؛

امّا اگر وصیّت تملیكی به كسر مشاعی - مانند یک پنجم - از اموال وصیّت كننده تعلّق گرفته باشد و مقصود وی این باشد كه مالیّت و ارزش آنچه برای «موصیٰ له» در نظر گرفته به اندازۀ آن كسر مشاع باشد، [870] در این صورت، تصرّفات ورثه كه منافات با حقّ «موصیٰ له» نداشته باشد و موجب کم شدن ارزش و مالیّت آن نشود، مانند نماز خواندن و رفت و‌ آمد در منزل متوفّیٰ، اشكال ندارد.

مسأله 1016. اگر فرد وصیّت به دو شیء - مثلاً منزل و اثاثیۀ موجود در آن - برای شخصی کند و وی یکی از آن دو را قبول و دیگری را رد نماید، وصیّت نسبت به آنچه قبول کرده صحیح و نسبت به دیگری باطل است؛ مگر آنکه وصیّتش به مجموع آن دو شیء با هم باشد، طوری که هر کدام به تنهایی مورد وصیّت نباشد.

این حکم، در جایی که وصیّت به یک شیء - مثلاً یک قطعه زمین - برای شخصی صورت گرفته و وی بخشی از آن را قبول و بخش دیگر را رد نماید نیز جاری است.

مسأله 1017. اگر فردی در وصیّت تملیكی مالی از اموالش را برای شخصی وصیّت نماید و آن شخص (موصیٰ له) پيش از آنكه وصیّت را قبول كند يا رد نمايد بميرد، ورثۀ آن شخص در قبول یا ردِّ وصیّت، جانشین وی می­گردند و مى‏توانند آن وصیّت را قبول نمايند.

البتّه اين حكم، در صورتى است كه وصيّت كننده از وصيّت خویش برنگردد، وگرنه وصیّت باطل می­شود و ورثۀ او حقّى نسبت به آن مال ندارند.

شایان ذكر است، مراد از ورثۀ شخصی كه برایش وصیّت شده، ورثه هنگام فوت اوست، نه ورثۀ هنگام وفات وصیّت كننده.

مسأله 1018. اگر بعضی از ورثۀ «موصیٰ له» در مسألۀ قبل، وصیّت را قبول و بعضی از آنان رد کنند، وصیّت نسبت به سهم ورثه­ای که رد کرده­اند، باطل و نسبت به سهم ورثه­ای که قبول کرده­اند صحیح است؛ مگر آنکه وصیّت فرد (موصی) اختصاص به مجموع مال با هم داشته باشد، طوری که بخشی از مال به تنهایی مورد وصیّت نباشد.

مسأله 1019. اگر وارث «موصیٰ له» در مسألۀ «1017» در زمان حیات وصیّت کننده، قبل از قبول یا ردّ وصیّت بمیرد، ورثۀ او در قبول یا ردّ وصیّت، جانشین وی می­گردند و حکم مذکور در مورد آنان جاری می­شود.

مسأله 1020. اگر ورثۀ «موصیٰ له» حسب آنچه در مسألۀ «1017» ذکر شد، وصیّت را قبول کنند، مال مورد وصیّت هرچند میراث محسوب نمی­شود، ولی از جهت كیفیّت تقسیم بر حسب سهام ارث بین آنان قسمت می­شود و وصایا و بدهكاری‌های شخصی كه مال برای او وصیّت شده (موصیٰ له) از آن كسر نمی‌گردد.

مسأله 1021. اگر فردی وصیّت نماید كه مالی از اموالش را بعد از وفات به شخصی ببخشند (به صورت وصیّت عهدی)، در صورتی که آن شخص بمیرد، چه در زمان حیات وصیّت كننده و چه بعد از وفاتش - قبل از اینکه مال را به وی بدهند - چنانچه وصیّت كننده از وصیّتش عدول نكرده باشد، ورثۀ آن شخص (موصیٰ له) حقّ دارند بعد از وفات وصیّت كننده، هبه و بخشش مذكور را قبول یا رد نمایند.


[870] مقصود وصیّت کننده این نبوده كه «موصیٰ له» در خودِ تركه با ورثه شریک باشد. به عبارتی، وصیّت به صورت «شرکت در مالیّت» بوده، نه «شرکت در عینیّت» اموال.