مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

فضیلت داشتن شغل و پيشه و بی­نیازی از مردم و مذمّت ترک آن

در حدیث نقل شده که پيامبر خداˆ فرمودند: «خداوند متعال بندۀ مؤمن شاغل را دوست دارد». [20]

روایت شده كه امیر المؤمنین† فرمودند: «به تجارت پردازيد، كه آن شما را از آنچه در دست مردم است بى­نياز مى­گرداند و خداوند عزّ و جلّ بندۀ پيشه­ور امین را دوست دارد...». [21]

در حدیثی دیگر نقل شده كه رسول خداˆ فرمودند: «کسی که از راه حلال مال دنیا را طلب می‌كند تا از درخواست از مردم بی­نیاز شده و در تأمین نفقات خانوادۀ خویش كوشا باشد و از روی مهر و عطوفت به همسایگان خود رسیدگی نماید، در روز قیامت در حالی که چهره­اش مانند ماه شب چهارده می­درخشد خداوند متعال را ملاقات می­کند». [22]

در نقل است مردی نزد امام صادق† آمد و گفت: من نه می­توانم به خوبی با دست خود کار کنم و نه تجارت نمایم و مردی کم روزی و نیازمندم. امام صادق† به او فرمودند: «کار کن و بار بر سر خود حمل کن (و این زحمت را برای طلب رزق و روزی تحمّل کن) و از دیگران بی­نیاز باش...». [23]

معلّى بن خنيس می­گوید: امام صادق† مرا ديد كه در رفتن به بازار دير كرده بودم، فرمودند: «صبح زود سراغ عزّت خود برو». [24]

نیز روایت شده امام کاظم† هنگامی که در زمین مشغول كار بودند و پای مبارکشان از عرق خیس شده بود، فرمودند:

«... پیامبر اکرمˆ و امیر المؤمنین† و پدران من‰ همه با دست خود کار می­کردند و این شیوۀ پیامبران و مرسلین و جانشینان آنان‰ و صالحان است». [25]

به نقل از ابن عبّاس چنین آمده است: «پيامبر خداˆ هر گاه به كسى نگاه مى‌كرد و از او خوشش مى­آمد، مى­فرمودند: شغلى هم دارد؟ اگر مى­گفتند: نه، مى‌فرمودند: از چشمم افتاد. عرض مى­شد: چرا اى رسول خداˆ ؟ مى­فرمودند: زيرا اگر مؤمن شغل و حرفه­اى نداشته باشد، دين خود را وسيلۀ امرار معاشش مى‌كند». [26]

از امام صادق† روایت شده که فرمودند: «مردى از اصحاب پيامبر اکرمˆ در مضیقۀ مالی قرار گرفت، همسرش به او گفت: ای كاش به محضر پيامبرˆ می‌رفتى و از او درخواست کمک می‌نمودی. مرد به حضور پيامبرˆ رفت. چون حضرت او را ديدند، فرمودند: هر كس از ما کمک بخواهد به او عطا كنيم و هر كس بى‌نيازى جويد خداوند متعال او را بى‌نياز كند، مرد پیش خود فکر کرد مقصود پیامبرˆ من هستم، پس (بدون اینکه سخنی بگوید) نزد همسرش برگشت و ماجرا را برای وی بازگو کرد.

همسرش از او خواست محضر رسول خداˆ برود و ایشان را از وضع زندگی خود آگاه کند، مرد برای بار دوّم به حضور پیامبرˆ رفت و چون حضرت او را دید (قبل از اینکه حرفی بزند) فرمودند: هر كس از ما کمک بخواهد به او عطا كنيم و هر كس بى‌نيازى جويد خداوند متعال او را بى‌نياز كند، باز هم مرد بدون اظهار حاجت به خانه برگشت، برای سومین بار نیز محضر پیامبرˆ مشرّف شد و اتّفاق سابق تکرار شد، وقتی از محضر حضرتˆ بیرون آمد، تبری عاريه كرد و به كوه رفت و قدرى هيزم بريد و آورد و به نیم مُدّ آرد فروخت، فردا هم رفت و هيزم بیشتری جمع کرد و فروخت، باز هم به کارش ادامه داد و درآمدش را اندوخته نمود تا خودش تبری خريد، و به تدریج صاحب دو شتر و غلام شد و ثروتمند و بى‌نياز گشت.

روزی محضر پيامبرˆ شرفیاب شد و به حضرت گزارش داد كه چگونه سؤال كرده و چه از ایشان شنيده است.

پيامبر اکرمˆ فرمودند: «من كه به تو گفتم: هر كس از ما کمک بخواهد به او عطا كنيم و هر كس بى‌نيازى جويد خداوند متعال او را بى‌نياز خواهد نمود». [27]

در حدیث نقل شده که امام صادق† از كار معاذ كرباس فروش جويا شدند، عرض شد: ترک تجارت كرده است.

حضرت فرمودند: «كار شيطان است، کار شیطان است، كسى كه تجارت را رها كند، دو سوّم عقلش از دست رفته است، آیا نمى­داند كه كاروانى از شام آمد و پيامبرˆ از آن كالا خريدند و با آنها تجارت كردند و سودى بردند و با آن وام خود را پرداختند». [28]

راوى حديث گويد: نزد امام صادق† نشسته بوديم كه علاء بن كامل وارد شد و رو به روى آن حضرت† نشست و عرض کرد: دعا كنید تا خدا به من رزق و روزی وسیع بدهد.

امام صادق† فرمودند: «من براى اين دعا نمى‏كنم، دنبال كار برو، چنان كه خداوند متعال به تو امر كرده است (و از راه كار و كوشش به زندگى خود بپرداز)». [29]

در روایتی از امام باقر† چنین نقل شده که فرمودند: «من نمی­پسندم برای مرد که در کار دنیای خود کسل و تنبل باشد و هر کس در کار دنیای خویش کسل و تنبل باشد، در امر آخرت خود تنبل‌تر و سست‌تر خواهد بود». [30]


[20]. فروع كافی، ج5، کتاب المعیشة، باب الصناعات، ص113، ح1.
[21]. وسائل الشیعه، ج17، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب1، ص11، ح6.
[22]. مستدرک ‏الوسائل، ج13، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب 5، ص17، ح11.
[23]. وسائل ‏الشیعه، ج17، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب9، ص38، ح5.
[24]. همان، باب1، ص10، ح2.
[25]. همان، باب9، ص38 و 39، ح6.
[26]. بحار الأنوار (چاپ بیروت)، ج100، أبواب المکاسب، باب1، ص9، ح38.
[27]. همان، ص14، ح66.
[28]. تهذیب الاحکام، ج7، کتاب التجارات، باب1، ص4، ح11.
[29]. وسائل الشيعه، ج‌17، کتاب التجارة، ابواب مقدّماتها، باب4، ص20، ح3.
[30]. اصول کافی، ج5، کتاب المعیشة، باب کراهیّة الکسل، ص85، ح4.