مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

عزل و باطل شدن وکالت

· جایز بودن عقد وکالت

مسأله 1182. وکالت از عقدهای «جایز» [1048] است. بنابراین، وکیل - چه با اطلاع موکّل و چه بدون اطلاع وی - می‌تواند از وکالت انصراف داده و خود را عزل نماید.

همین طور، موکّل می‌تواند وکیل را عزل کند؛

البتّه، عزل موکّل وقتی محقّق می‌شود که وکیل از آن مطّلع شود و از طریق شرعی برایش ثابت شود که موکّل، او را عزل نموده است. [1049]

بنابراین، اگر مثلاً فردی وکیل در طلاق باشد و موکّل او را عزل کند، چنانچه وکیل قبل از اطلاع از عزل، طلاق را جاری کند، طلاق انجام شده، صحیح و نافذ است.

شایان ذکر است، اگر فردی دیگری را وکیل نماید و وکیل در ضمن عقد وکالت [1050] شرط نماید که موکّل وی را از وکالت عزل نکند، نباید وی را عزل کند و چنانچه عزل نماید مرتکب معصیت شده، ولی عزل واقع می­شود و این حکم، در موردی که موکّل در ضمن عقد وکالت با وکیل شرط کرده که وکیل خود را عزل نکند نیز جاری است.

· قرار گرفتن وکالت به عنوان شرط ضمن عقدهای دیگر

مسأله 1183. همان طور که در مسألۀ «297» ذکر شد، پای‌بندی به شرطی که در ضمن عقد قرار داده شده، واجب است.

بنابراین، اگر وکالت به عنوان شرطی در ضمن عقد به صورت «شرط نتیجه» لحاظ شود [1051] - مثلاً زن در ضمن عقد ازدواج یا عقد دیگری، شرط کند که وکیل در طلاق باشد - و شوهر عقد را با شرط مذکور پذیرفته باشد، چنین وکالتی قابل عزل نیست؛ [1052]

امّا اگر وکالت به عنوان شرطی در ضمن عقد به صورت «شرط فعل» ذکر شود - مثلاً زن در ضمن عقد ازدواج یا عقد دیگری، شرط کند که شوهر بعداً او را وکیل در طلاق نماید - چنانچه شوهر بعداً وی را وکیل در طلاق نماید، وکالت مذکور عقد جایز محسوب شده و قابل عزل است. [1053]

· فوت یا محجور شدن موکّل یا وکیل

مسأله 1184. اگر وکیل یا موکّل بمیرد یا برای همیشه دیوانه شده یا به‌طور مستمرّ بیهوش گردد، [1054] وکالت باطل می‌شود، هرچند وکالت غیر قابل عزل باشد.

شایان ذکر است، در صورت مشکوک بودن امور فوق، همچنان حکم به باقی بودن وکالت می­شود.

مسأله 1185. اگر موکّل یا وکیل مبتلا به جنون ادواری شود یا به‌طور موقّت بیهوش شده یا گهگاهی دچار بیهوشی می‌شود، باطل شدن وکالت محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط [1055] در موارد مذکور ترک نشود. [1056]

مسأله 1186. اگر موکّل پس از قرارداد وکالت نسبت به عمل مورد وکالت محجور شود، مثلاً حاکم شرع او را به علّت ورشکستگی از تصرّف در اموالش ممنوع کند، تصرّفات وکیل در زمانی که موکّل نسبت به مورد وکالت محجور است صحیح نیست؛

امّا وکالت نسبت به زمانی که حَجْر موکّل برطرف می‌شود، باقی بوده و در آن هنگام تصرّفات وکیل صحیح می‌باشد.

مسأله 1187. اگر کسی گروهی را برای انجام عملی وکیل کند، چنانچه هر کدام مستقل از دیگری وکیل در انجام عمل شده باشد، هر فرد می­تواند بدون اجازه از دیگران عمل مورد وکالت را انجام دهد و اگر یکی از آنان بمیرد یا مجنون شود، وکالت سایر وکلا به قوّت خود باقی است؛

امّا اگر آنان را وکیل کرده که هر کدام بعد از توافق با دیگران (تمامی وکلا) بتواند اقدام به انجام عمل مورد وکالت نماید، هیچ کدام از آنان نمی­تواند بدون اجازه از دیگران عمل مورد وکالت را انجام دهد و اگر یکی از آنان بمیرد یا مجنون شود، وکالت سایر وکلا نیز باطل می‌شود.

· از بین رفتن مورد وکالت

مسأله 1188. اگر مورد وکالت از بین برود، مثلاً حیوانی که برای فروش آن وکیل شده بمیرد، یا موکّل کار مورد وکالت را خودش انجام دهد، مثلاً خانه‌ای را که وکالت در فروش آن داده، خودش بفروشد، وکالت باطل می‌شود.

مسأله 1189. اگر موکّل قبل از اینکه وکیل عمل مورد وکالت را انجام دهد، کاری کند که با انجام مورد وکالت ناسازگار است، مثلاً خانه‌ای را که برای فروشش وکالت داده، وقف نماید، وکالت باطل می‌شود.


[1048]. توضیح معنای عقد در مسألۀ «75» ذکر شد.
[1049]. مثلاً از خبری که به او رسیده، یقین یا اطمینان به عزل پیدا کند یا بر این امر بیّنه (شهادت دو مرد عادل) اقامه شود.
[1050]. حکم صورتی که وکالت در ضمن عقد دیگری شرط شده، در مسألۀ بعد ذکر می­شود.
[1051]. فرق بین شرط نتیجه و شرط فعل، از توضیحات مسائل «299 و 300» و صفحۀ «248»، پاورقی «1» معلوم می‌شود.
[1053]. البتّه، در این فرض (شرط فعل) اگر ضمن عقد شرط شده که موکّل، وکیل مذکور را عزل نکند و موکّل شرط را پذیرفته، نباید وی را عزل کند و چنانچه عزل نماید مرتکب معصیت شده، ولی عزل واقع می‌شود.
[1054]. مثل آنکه مرگ مغزی شده یا دچار کمای دائمی شود.
[1055]. مثلاً اگر برای انجام معامله‌ای وکیل شده، آن معامله را هنگام بیهوشی موکّل انجام ندهد و آن را در هنگام هوشیاری او، با گرفتن وکالت مجدّد از او انجام دهد.