مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

شرایط و احکام كسی كه برای او وصیّت شده (موصیٰ له)

· مشروط بودن صحّت وصیّت تملیکی به وجود موصیٰ له

مسأله 1036. اگر فردی وصيّت كند چيزى از اموال او بعد از وفاتش مال شخص معیّنی باشد (وصیّت تملیكی)، ولی آن شخص تا هنگام وفات وصیّت كننده – هر چند به صورت جنین یا نطفه - وجود نیافته [878] وصیّت مذكور صحیح نیست؛

امّا چنین وصیّتی نسبت به بچّه­ای كه در هنگام وفات وصیّت كننده به صورت «حَمْل» باشد - هرچند هنوز جان نیافته - چنانچه زنده متولّد شود، صحیح است و با قبول ولیّ شرعیش، مالک آن مال می­شود؛ ولی اگر قبل از تولّد بمیرد، وصیّت مذكور باطل است و اثری ندارد.

· مشروط نبودن صحّت وصیّت عهدی به وجود موصیٰ له

مسأله 1037. اگر فرد وصيّت كند مالی را به شخصی - مثلاً نوه­هایش - ببخشند (وصيّت عهدی) لازم نيست آن شخص در هنگام وصيّت یا وفات وصیّت كننده وجود داشته باشد.

بنابراین، اگر آن شخص پس از مرگ وصیّت كننده متولّد گردد، لازم است آن مال به او بخشیده و هبه شود [879] و امّا اگر متولّد نشده و نیز احتمال عقلایی تولّد وی نباشد، وصیّت مذكور باطل است و اثری ندارد؛

البتّه اگر از وصيّت، تعدّد مطلوب استفاده شود، [880] بايد مال مذكور در امر خیر ديگرى كه به نظر وصیّت كننده نزديک‌تر به مورد وصيّت باشد هزینه شود.

· تقسیم مساوی مال در صورت متعدّد بودن موصیٰ له

مسأله 1038. اگر انسان مالى را براى چند نفر وصيّت كند، [881] آنان در آن مال به‌طور مساوى شريک خواهند بود و فرقی ندارد كه همگی مرد يا زن يا مختلف باشند؛ مگر آنكه نشانه و قرينه­اى در بین باشد كه در این صورت بر همان اساس عمل مى‌شود؛

به عنوان مثال اگر فرد مال خود را برای فرزندانش (پسر و دختر) یا برای عمو و عمّه­اش یا دائی و خاله­اش وصیّت کند، مال به‌طور مساوی بین آنان قسمت می‌شود؛ مگر آنکه از قرینه­ای فهمیده شود که مثلاً افراد مذکّر دو بار مؤنّث سهم دارند.

· مسلمان نبودن کسی که برای وی وصیّت شده

مسأله 1039. مسلمان بودن «موصیٰ له» در وصیّت شرط نیست. بنابراین، وصیّت کردن برای کافر یا مرتدّ - هرچند مرتدّ فطری - صحیح است. [882]

· وصیّت برای بچّۀ نابالغ و قرار دادن حقّ تصرّف در مال مورد وصیّت برای غیر ولیّ شرعی

مسأله 1040. اگر فردی وصیّت تملیکی به مالی برای بچّۀ نابالغ نماید، ولی ولایت در تصرّف مال مذکور را برای شخصی غیر از ولیّ شرعی وی قرار دهد، برای شخص مذکور ولایتی بر مال بچّۀ نابالغ ثابت نمی­شود و ولایت با ولیّ شرعی [883] اوست؛

امّا اگر وصیّت عهدی نماید که مال مذکور نزد آن شخص باقی مانده تا بچّۀ نابالغ، بالغ شده و پس از بلوغ آن را به وی هبه کرده و ببخشد، اشکال ندارد؛

همین طور، اگر وصیّت عهدی نماید که آن شخص مال مذکور را بدون هبه و بخشش، برای بچّۀ نابالغ هزینه نماید، مثلاً با آن خوردنی یا آشامیدنی تهیّه کرده و در اختیار کودک قرار دهد، در صورتی که این امر منافات با حقّ ولایت و حضانت کودک نداشته باشد، اشکال ندارد.


[878] مانند نوه­هایی كه تا هنگام وفات وصیت كننده موجود نیستند.
[879] قبول و قبض که شرط صحّت در هبه و بخشش است، توسط ولیّ شرعی طفل صورت می­گیرد.
[880] یعنی وصیت کننده در وصیت مذکور دو امر را لحاظ کرده و دو مطلوب داشته؛ اوّل: بخشش آن مال به شخص مورد نظر؛ دوّم: صرف آن مال در امور خیر، طوری که اگر مطلوب اول محقّق نشد، امر دوم مورد درخواست وی باشد و به عبارت دیگر، وصیت کننده در وصیّتش صرف مال در امور خیر با تقدّم و اولویّت بخشش مال به شخص مذکور را در نظر داشته است.
[881] فرقی بین وصیّت تملیکی و عهدی در حکم مذکور نیست.
[882] مگر آنکه وصیّت از جهت دیگری باطل باشد.
[883] منظور از «ولیّ شرعی» پدر و پدربزرگ پدری بچّۀ نابالغ و در صورت فقدان آن دو، وصیّ و قیّمی که از طرف آنان قرار داده شده و در صورت عدم وجود وصیّ و قیّم، حاکم شرع می­باشد؛ تفصیل احکام اولیاء در جلد سوّم، فصل «حَجْر» ذکر شد.