مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

شرایط آباد کردن زمین‌های موات و جنگل و مانند آن

· زمین‌های موات

o زمین‌های موات «بالأصاله»

مسأله 1348. زمین‌هایی که از ابتدا «مَوات» بوده‌اند، جزء «أنفال» و ملک امام عصر  می‌باشد؛

البتّه، هر کسی می‌تواند (در غیر مواردی که در مسائل بعد ذکر می­شود)، این گونه زمین‌ها را «احیاء» و آباد کند و با آباد کردن آن، در مورد زمین «حقّ اولویّت» نسبت به دیگران پیدا می‌کند.

در این حکم، فرقی نیست که احیاء کنندۀ آن مسلمان باشد یا غیر مسلمان، در کشور اسلامی باشد یا غیر اسلامی و چنانچه احیاء کننده شیعۀ دوازده امامی باشد، لازم نیست خراج و اجرت زمین را بپردازد.

مسأله 1349. اگر زمین موات در حریم ملک دیگران باشد یا آباد کردن آن برخلاف مصالح عمومی بوده - طوری که ولیّ امر از احیاء آن نهی کرده باشد - احیاء چنین زمین‌هایی جایز نیست. همین طور، گاه عنوان ثانوی دیگری موجب می‌شود احیاء زمین موات مجاز نباشد. [1153]

o زمین­‌های موات بالعارض

مسأله 1350. زمین‌هایی که آباد بوده و بعداً‌ خراب شده و به صورت موات درآمده است چند قسم است:

قسم اوّل: زمين­هایی كه اهل آن منقرض شده و از بین رفته­­اند یا كوچ كرده باشند و به سبب گذشت زمان و مرور ايام «مال بدون مالک» محسوب شوند؛ مانند روستاها و شهرهای ویران، زمين­هاى متروکه و خراب، قنات­هاى قدیمی از بين رفته‌ و هر آنچه که مال اقوام و امّت­های گذشته بوده كه نه اسمى از آنها و نه اثرى باقى مانده است يا به اقوام و امّت­هایی نسبت داده مى‌شوند كه فقط اسمى از آنها شناخته شده است؛

قسم دوّم: زمین­هایی که هنگام فتح اسلامی «بالأصاله» آباد بوده­اند؛ مانند جنگل­های طبیعی و پس از آن تبدیل به زمین موات شده­اند؛

زمین­های قسم اوّل و دوّم، جزء «أنفال» محسوب می­شوند و حکمی که در مسألۀ «1348» ذکر شد، در مورد آنها جاری می‌شود.

قسم سوّم: زمین­هایی که با فتح اسلامی از طریق جنگ (قهر و غلبه) [1154] به دست آمده و هنگام فتح آباد بوده­اند، ولی آبادانی آنها «بالأصاله» نبوده است و پس از آن تبدیل به زمین موات شده­اند.

این زمین­ها «ملک مسلمین» است چه مسلمانانی که در هنگام فتح زندگی می‌کردند و چه مسلمینی که بعداً‌ به دنیا آمده و می‌آیند؛ تصرّف در این گونه زمین‌ها، بدون اذن حاکم شرع جایز نیست و اگر زمین مذکور خراب شده و تبدیل به زمین موات گردد، ‌همچنان ملک مسلمین بوده و قابل تملّک با احیاء ‌نمی‌باشد. [1155]

سایر زمین­های موات بالعارض - غیر از موارد سه گانۀ مسألۀ قبل - به سه دسته تقسیم می­شوند:

الف. زمین­هایی که مالک یا مالکان آنها، مجهول بوده و مردّد بین افراد «غیر محصور» [1156] است؛ [1157]

ب. زمین­هایی که مالک آنها، معلوم و شناخته شده است؛

ج. زمین­هایی که مالک آنها، مردّد بین افراد «محصور» است.

این زمین­ها، صورت­های مختلفی دارند که حکم آنها در ذیل ذکر می­شود:

صورت اول: مالک زمین مذکور از آن اعراض کرده و تصرّف در اجزاء، مصالح و مواد موجود در آن را بر همگان مباح کرده باشد؛

در این صورت، هر کس می‌تواند این گونه زمین‌ها را «احیاء» و آباد کند و با آباد کردن آن، در مورد زمین «حقّ اولویّت» نسبت به دیگران پیدا می‌کند. [1158]

صورت دوّم: مالک زمین قصد احیای مجدّد آن را دارد، ولی در وقت حاضر - به سبب نداشتن امکانات مالی یا تصرّف غاصبانه و مانند آن - توانایی آن را ندارد؛

صورت سوّم: مالک زمین قصد احیای آن را ندارد و می­خواهد زمین را موات نگه داشته و از انتفاعات کم آن بهره ببرد؛ مانند اینکه از آنجا به عنوان مرتع و چراگاه حیواناتش استفاده کند یا از گیاهان خشک آن برای هیزم و روشن کردن آتش بهره برد؛

هیچ کس نمی­تواند این زمین­ها (زمین­های صورت دوّم و سوّم) را بدون اجازه از مالک آن یا کسی که در حکم مالک است (مانند وکیل یا ولیّ شرعی) تصرّف نموده و اقدام به احیاء یا تحجیر آن نماید؛

صورت چهارم: مالک زمین، قصد احیای آن یا استفاده از آن با وضعیّت فعلیش را ندارد و زمین مذکور را به جهت‌ عدم اهتمام به شأن آن و از روی بى‌اعتنايى و عدم توجّه به آبادانیش رها کرده باشد؛ در این صورت، چنانچه زمین موات مذکور سابقاً از زمین­های زراعی و مَرافق آن بوده، شخص دیگر می­تواند آن را «احیاء» و تبدیل به زمین زراعی یا باغ آماده بهره برداری نماید و با آباد کردن آن در مورد زمین «حقّ اولویّت» نسبت به دیگران پیدا می‌کند؛

در غیر این صورت، اگر صاحب زمین معلوم است، احتیاط لازم آن است که کسی بدون اذن از مالک آن اقدام به تصرّف و احیای آن نکنند و بر فرض اقدام به احیای آن بدون اجازه، مراعات مقتضای احتیاط ترک نشود، هرچند به اینکه با هم مصالحه نمایند.

امّا اگر زمین مذکور از «أراضی مجهول المالک» باشد، احتیاط لازم آن است که فرد از مالک آن [1159] فحص و تحقیق نماید و چنانچه از دستیابی به وی نا‌امید و مأیوس شد، برای اصلاح امر زمین مذکور و کیفیّت تصرّف در آن [1160] لازم است به حاکم شرع مراجعه نماید. [1161]

· عدم اولویّت مالک زمین آباد نسبت به زمین‌های موات مجاور آن

مسأله 1351. کسی که مالک زمین آبادی می‌باشد، نسبت به زمین‌های مواتی که در اطراف ملکش وجود دارد، اولویّتی ندارد و هر کسی می‌تواند آنها را - با توضیحاتی که در مسائل قبل ذکر شد - احیاء کند؛ مگر آنکه در حریم ملک مذکور [1162] قرار داشته باشد.

· در اختیار گرفتن زمینی که در اصل آباد بوده

مسأله 1352. اگر فرد زمینی مانند جنگل یا مرتع طبیعی را که در اصل (اصالةً) آباد بوده - یعنی کسی قبلاً آنجا را آباد نکرده - در اختیار بگیرد (حیازت کند)، با توضیحات مذکور در مسائل «1348» و «1349» نسبت به آن زمین حقّ اولویّت پیدا می‌کند. [1163]

· مقدار احیاء (ملاک در صدق احیاء)

مسأله 1353. در احیای زمین موات، باید اقدامات فرد در آن به حدّی برسد که عنوان یک مکان آباد بر آن عرفاً صدق کند؛ همچون خانه یا مزرعه یا باغ یا اصطبل و مانند آن یا چاه یا قنات یا نهر.

بنابراین، میزان و ملاک در صدق احیاء، با توجّه به مورد آن متفاوت است و چنانچه تحقّق احیاء مشکوک باشد، حقّ اولویّت ثابت نمی‌شود.

· حریم زمین

مسأله 1354. کسی که زمین مواتی را احیاء نموده، همان طور که نسبت به زمین حقّ اولویّت پیدا می‌کند، نسبت به «حریم» آن هم اولویّت دارد و کسی حقّ احیای آن را بدون رضایت وی ندارد.

«حریم» هر شیء، محدوده‌ای است که برای استفاده و بهره برداری از آن شیء، عرفاً مورد نیاز می‌باشد؛ مانند حریم خانه، باغ، مزرعه، چاه آب، چشمه، نهر، روستا، شهرک، شهر.

مسأله 1355. اگر کسی بخواهد در اطراف چاه آب متعلّق به دیگری، چاهی حفر نماید، باید چاه آب را در محلّی احداث کند که علاوه بر رعایت حریم چاه به معنایی که در مسألۀ قبل ذکر شد، موجب وارد آمدن ضرر قابل توجّه به آن نشود.

بنابراین، نباید چاه خود را در محلّی حفر کند که موجب جذب تمام یا مقداری از آب چاه قبلی گردد و یا مانع جریان آب زیر زمینی به آن گردد؛

این حکم، در مورد احداث چشمه و قنات و نهر نیز جاری است.


[1153]. اگر برای احیاء و آباد کردن زمین­های موات حسب مصالح عامّه، قانون و مقرّراتی قرار داده شده، احیای آنها بدون اذن از مراجع قانونی ذی صلاح مورد رخصت نبوده و اجازه داده نمی­شود. همین طور، آباد کردن زمین مواتی که سند رسمی آن به نام فرد دیگری صادر شده، با توضیحاتی که در آخر همین فصل، مسائل «1365 تا 1368» ذکر می‌شود مورد رخصت نیست.
[1154]. «أراضی مفتوح عَنْوةً».
[1155]. این زمین­ها «أراضی خراجیّه» نیز نامیده می­شوند و چنانچه شرعاً ثابت شود که زمینی در هنگام فتح اسلامی از «أراضی خراجیّه» بوده است، ملک مسلمین محسوب می­شود و احکام مربوط به آن جاری می­شود؛ امّا اگر ثابت نشود و مثلاً شک باشد که در هنگام فتح اسلامی زمین مذکور موات بوده یا آباد، حکم زمین موات در مورد آن جاری می­شود.
[1156]. ضابط افراد محصور و غیر محصور (شبهۀ محصوره و غیر محصوره)، در صفحۀ «443»، پاورقی «2» ذکر شد.
[1158]. شایان ذکر است آباد کردن زمین مواتی که سند رسمی آن به نام فرد دیگری صادر شده یا احیای آن خلاف مقرّرات محسوب می­شود، با توضیحاتی که در آخر همین فصل ذکر می‌شود مورد رخصت نیست.
[1159]. یا کسی که در حکم مالک است، مانند وکیل یا ولیّ شرعی او.
[1162]. معنای «حریم»، در مسألۀ «1354» ذکر می‌شود.
[1163]. تصرّف در منابع طبیعی مذکور با تخریب، تغییر کاربری، قطع درختان جنگلی و مانند آنکه نوعی ضرر رساندن به ثروت ملّی کشور بوده و مغایر با مصالح عامّه و خلاف قانون و مقرّرات محسوب می­شود، مورد رخصت نبوده و اجازه داده نمی­شود.