مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

سایر احكام كفّاره

· نیّت کفّاره

مسأله 1117. انسان در هر یک از اقسام کفّاره، اعم از روزه و اطعام و غیر آن، باید نیّت کفّاره و نیز قصد قربت داشته باشد.

· روزۀ دو ماه پی در پی

مسأله 1118. در مواردی که بر فرد واجب است به عنوان کفّاره، دو ماه پی در پی (پشت سر هم) روزه بگیرد، كافى است كه يک ماه و یک روز (یک ماه قمری تمام به اضافۀ يک روز از ماه دوّم) را پشت سر هم (بدون فاصله) روزه بگیرد و در این صورت، اگر بقیّۀ آن را به سبب «عذر عرفی» پی در پی انجام ندهد، اشكال ندارد؛

امّا اگر عذر عرفی نداشته باشد، بنابر احتياط واجب باید باقيماندۀ ماه دوّم را نيز پشت سر هم روزه بگیرد.

مسأله 1119. كسى كه روزۀ کفّاره دو ماه پیاپی بر او واجب شده، در صورتى كه روزه­ها را از اوّل ماه قمرى شروع كند، كافى است دو ماه قمری کامل روزه بگيرد، هرچند هر یک از دو ماه 29­ روز باشد؛

البتّه انسان می‌تواند روزه­های کفّاره را در بين ماه قمری شروع كند، ولی چنانچه بين روزه­هاى دو ماه به نوعى جدايى بيفتد كه پى در پى بودن روزه‌ها شرعاً از بین نرود، [642] بايد شصت روز روزه بگيرد، [643] بلکه اگر بین روزه­های دو ماه جدایی نیندازد و تمام آنها را پشت سر هم انجام دهد، باز هم بنابر احتياط واجب بايد شصت روز روزه بگيرد.

مسأله 1120. كسى كه مى‏خواهد دو ماه روزۀ كفّاره بگيرد، نبايد زمانی­ شروع كند كه مى‏داند در بين يک ماه و يک روز، روزى مانند عيد قربان - که روزۀ آن حرام است - يا مانند ماه رمضان - که روزۀ آن واجب می­باشد - واقع شده است.

این حکم، در مورد كفّارۀ شكستن قسم و مانند آن نیز که باید فرد سه روز پشت سر هم روزه بگیرد جاری است.

البتّه اگر روزه مطلق باشد، طوری که بر روزۀ کفّاره هم منطبق شود، مانند اینکه قبل از تعلّق کفّاره، نذر کرده باشد روز اول ماه رجب را روزه بگیرد، چنین روزه­ای مضرّ به پیاپی بودن روزه­های کفّاره نیست و با قصد روزۀ کفّاره، از کفّاره محسوب می­شود؛ امّا اگر نذر کرده به جهت شکرگزاری از نعمتی که خداوند متعال به وی داده است روز اول ماه رجب را روزه بگیرد، مضرّ به پیاپی بودن روزه‌های کفّاره است.

مسأله 1121. اگر فرد در بين روزه­هاى كفّاره­اى كه پى در پى بودن آنها لازم است، يک يا چند روز عمداً و بدون عذر روزه نگيرد، روزه­هايى كه گرفته به عنوان کفّاره محسوب نمی­شود و بايد روزه­های کفّاره را به‌طور پیاپی از سر بگيرد؛

ولى اگر روزه نگرفتن به خاطر عذرى مانند اكراه، اضطرار، بيمارى، سفر ضروری یا عارض شدن حيض و نفاس بدون اختيار­ زن باشد، [644] توالی و پیاپی بودن روزه­ها به هم نمی­خورد و باید بقیّه را بلافاصله بعد از برطرف شدن عذر به‌جا آورد.

این حکم، در مواردی که فرد بر اثر فراموشی از کفّاره، بعضی از روزها را روزه نگیرد یا نیّت روزۀ ديگرى نماید نیز جاری است.

· ناتوانی از انجام تمام یا بعضی از موارد کفّاره

مسأله 1122. در کفّارۀ قتل غیر عمد و کفّارۀ ظِهار، ناتوانی از روزه در صورتى محقّق مى‌شود كه روزه گرفتن برای فرد ضرر داشته باشد و موجب بيمارى گردد يا باعث شدّت يافتن بيمارى يا طولانى شدن دوران بهبودى آن شود به اندازه­اى كه عرفاً قابل تحمّل نباشد یا اينكه روزه گرفتن بر فرد، سختى و مشقّت فوق‌العاده داشته باشد كه معمولاً قابل تحمّل نيست (حَرَج). [645]

مسأله 1123. در کفّارۀ قسم و مانند آن، ناتوانی از اطعام و پوشاندن فقرا زمانی محقّق می­شود که فرد توانایی مالی جهت تهیّۀ طعام یا پوشاک برای فقرا را نداشته باشد یا توانایی مالی او فقط به اندازۀ نفقۀ خودش و افرادی که واجبالنفقۀ او هستند و ادای دیونی که پرداخت آنها لازم است و مانند آن باشد.

شایان ذکر است، حکم فوق در موردی که فقير مستحقّ برای پرداخت کفّاره - هر چند با تحقیق و تفحّص - یافت نشود نیز، جاری است.

مسأله 1124. اگر فرد در مورد کفّارۀ قتل غیر عمد یا کفّارۀ ظِهار، فعلاً توانایی روزه گرفتن را - با توضیحی که در مسألۀ «1122» ذکر شد - نداشته باشد، ولى اميد داشتهباشد که در آينده عذرش برطرف شود و بتواند روزه بگیرد، لازم نيست صبر كند؛ بلكه وی مى­تواند به وظیفۀ بعد از روزه گرفتن، یعنی طعام دادن به فقرا عمل نمايد.

همین طور، چنانچه فرد در مورد كفّارۀ شكستن قسم و مانند آن، توانايى طعام دادن به فقرا یا پوشاندن آنان را - با توضیحی که در مسألۀ قبل ذکر شد - نداشته باشد، ولی امید داشته باشد که بتواند در آینده این عمل را انجام دهد، لازم نیست صبر نماید و كافى است به وظیفۀ بعد از آن، یعنی روزه گرفتن عمل نماید.

البتّه اگر فرد در هر یک از موارد فوق بداند که بعد از مدّت كوتاهى - مثلاً يک هفته - عذرش برطرف می­شود، نمی­تواند به وظیفه­ای که در رتبۀ بعد است عمل نماید.

مسأله 1125. اگر فردی که بر عهدۀ وی، کفّارۀ قتل غیر عمد یا کفّارۀ ظِهار (که از کفّاره‌های ترتیبی است) ثابت شده و به جهت ناتوانی از گرفتن روزه، اقدام به وظیفۀ بعد از آن (طعام دادن به فقرا) نموده، مثلاً سى نفر فقير را طعام دهد، سپس توانايى روزه گرفتن پيدا كند، كافى است اطعام را كامل نمايد.

همچنين، اگر در كفّارۀ شكستن قسم و مانند آن از اطعام و پوشاندن فقرا ناتوان باشد و شروع به گرفتن سه روز روزه نمايد، در صورتى كه توانایی اطعام يا پوشاندن فقرا - هرچند در اوائل روز اوّل برایش حاصل شود - کامل کردن روزه­ها کافی است.

البتّه، اگر عمداً بين سه روز روزه، فاصله اندازد كه موجب شود پشت سر هم بودن آنها به هم بخورد، واجب است هر یک از اطعام يا پوشاندن را كه برایش مقدور است، انجام دهد.

مسأله 1126. اگر انسان در کفّارۀ عهد یا کفّاره اعتکاف نسبت به هر سه مورد از موارد کفّاره ناتوان باشد، باید هجده روز روزه بگیرد و احتیاط مستحب است روزه‌ها را پشت سر هم بگیرد و در صورت ناتوانی از انجام هجده روز روزه، باید استغفار نماید.

همچنین، اگر فرد در كفّارۀ قتل غیر عمد نسبت به هر سه مورد از موارد کفّاره ناتوان باشد، بنابر احتياط واجب بايد هجده روز روزه بگيرد و استغفار هم نمايد و احتیاط مستحب است که هجده روز روزه پشت سر هم باشد و اگر از گرفتن هجده روز روزه هم ناتوان باشد، تنها استغفار كافى است.

مسأله 1127. اگر فرد در کفّارۀ ظِهار نسبت به هر سه مورد از موارد کفّاره ناتوان باشد، بايد هجده روز روزه بگيرد و احتیاط مستحب است که هجده روز روزه پشت سر هم باشد و اگر از گرفتن هجده روز روزه هم ناتوان باشد، کافی بودن استغفار به جای آن محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود.

مسأله 1128. اگر انسان از انجام سه روز روزه در کفّارۀ قسم یا نذر یا ایلاء یا در کفّارۀ قضای ماه رمضان بعد از زوال ناتوان باشد، باید به جای آن استغفار نماید. همچنین است حکم، در کفّارۀ قسم بر برائت در صورتی که از اطعام ده فقیر ناتوان باشد و اگر انسان در کفّارۀ عمد ماه رمضان نسبت به هر سه مورد از موارد کفّاره ناتوان باشد، حکم آن در مسائل «167 و 168» بیان شد.

· کیفیّت اطعام فقرا جهت کفّاره

مسأله 1129. اطعام فقرا به عنوان كفّاره، به دو صورت محقّق می­شود:

الف. مقدار طعام معیّن شده را به فقیر تحویل داده و به وی تملیک نماید که برای هر فقیر یک مدّ طعام (تقریباً 750 گرم) می­باشد، البتّه پرداخت دو مدّ طعام بهتر و مطابق با احتیاط مستحب است؛

ب. طعام آماده را برای خوردن فقیر - به مقداری که برای سیر شدن وی کافی باشد - عرضه نماید و در این مورد با سیر شدن فقیر، کفّاره محقّق می‌شود، هرچند بهتر است هر فقير را در دو وعده از يک شبانهروز (يكى اوّل روز و ديگرى اوّل شب) سير نمايد.

شایان ذکر است، در مورد اطعام فقیر، هر یک از دو صورت فوق در تمام اقسام کفّاراتی که در این فصل بیان شد کافی است؛ مگر در مواردی که در مسائل «1104 و 1112 و 1114» ‌ذکر شد، که اطعام فقرا لازم است به صورت تملیک مدّ طعام به آنان (صورت الف) انجام شود و سیر کردن فقیر بدون تملیک مدّ طعام کافی نیست.

مسأله 1130. در کفّاراتی که باید اطعام نسبت به تعداد معیّنی - مثلاً شصت فقیر - انجام شود، لازم است شصت فقیر مختلف به یکی از دو صورت ذکر شده در مسألۀ قبل اطعام شوند. بنابراین، در مثال مذکور اطعام سی فقیر در دو نوبت کافی نیست؛

البتّه، انسان می­تواند بعضی از فقرا را به شیوۀ (الف) و بعضی را به شیوۀ (ب) که در مسأله قبل بیان شد، اطعام نماید.

همین طور، لازم نیست فقرای مذکور (مثلاً شصت فقیر) در یک مکان حضور داشته و اطعام شوند و نیز لازم نیست اطعام آنان در یک زمان صورت گیرد.

مسأله 1131. اگر کسی چند کفّاره بر او واجب باشد، می­تواند به قصد ادای آنها چند مدّ طعام (به تعداد کفّارات مذکور) به يک فقير بدهد؛ مثلاً کسی که کفّارۀ افطار عمدی دو روز ماه رمضان بر عهده دارد، می‌تواند به شصت نفر فقیر، هر کدام دو مدّ طعام به نیّت ادای کفّارۀ آن دو روز بپردازد.

مسأله 1132. سير كردن فقرا [646] با هر طعامی که آماده برای خوردن بوده و استفاده از آن برای غالب مردم معمول و متعارف باشد محقّق می­شود، هرچند غذایی ساده باشد و بهتر است نان یا برنج و مانند آن به همراه خوراکی دیگری که معمولاً با آنها خورده می­شود برای اطعام فقیر تهیه شود؛ البتّه هر چه غذا بهتر باشد، افضل است؛

امّا در ادای کفّاره به صورت تملیک، [647] تحويل دادن یک مدّ طعام (تقریباً 750گــرم) ماننــد نــان، خرما، گنــدم، جــو، برنــج، ماکارونــی، حبوبــات، سیــب زمینــی - هر چند نپخته باشد - کافی است؛

البتّه، در مورد كفّارۀ قسم و آنچه در حكم آن می‌باشد، [648] احتياط واجب آن است که فقط «گندم» یا «آرد گندم» به عنوان کفّاره به فقیر پرداخت شود.

مسأله 1133. در مواردی که کفّاره به صورت تملیک طعام ادا می‌شود، [649] لازم است يک مدّ طعام كه به يک فقير داده می­شود، فقط از يک جنس باشد. بنابراین، نمی‌توان نصف مدّ را برنج و نصف ديگر آن را نان داد؛

البتّه، تملیک یک مدّ (تقریباً 750 گرم) گوشت که مشتمل بر استخوان و چربی است یا آب گوشت [650] یا آش یا عدس پلو (برنج طبخ شده با عدس) که عرفاً یک غذا محسوب شود نیز کافی است.

مسأله 1134. اگر چند مدّ طعام به یک یا چند فقیر بابت کفّاره داده می­شود، لازم نیست هر مدّ طعام با مدّهای دیگر از یک جنس باشد؛

مثلاً می­توان یک مدّ طعام را از برنج و مدّ دیگر را از نان، بابت کفّاره در نظر گرفت.

همین طور، لازم نيست تملیک یک مدّ طعام به فقير، در يک دفعه انجام شود و می­توان مثلاً نصف مدّ نان را در يک دفعه و نصف آن را در دفعۀ دیگر، بابت کفّاره به يک فقير تملیک کرد.

مسأله 1135. در مواردی که کفّاره به صورت تملیک طعام ادا می‌شود، لازم نیست فقیر طعام را بخورد؛ بلکه می‌تواند آن را به دیگری بدهد یا آن را بفروشد و با همان تملیک و تحویل به فقیر، وظیفۀ فرد بابت کفّاره انجام شده است.

مسأله 1136. اگر ادای كفّاره به صورت تملیک مدّ طعام باشد، فرقی بین کبیر یا صغیر بودن فقرا نیست و پرداخت یک مدّ طعام به هر یک از آنان کافی است؛

البتّه، در مورد نابالغ یا مجنون یا سفیه لازم است مدّ طعام را به ولىّ شرعی او تحويل داده تا آن را برای وی تملّک نماید و تحویل دادن به خود نابالغ یا مجنون یا سفیه کافی نیست.

مسأله 1137. اگر ادای كفّاره به صورت سير كردن فقیر باشد، لازم است هر دو نفر صغیر را به منزلۀ يک فرد بالغ به حساب آورد؛ [651] البتّه، این حکم در صورتی که افراد صغیر و کبیر در یک اجتماع با هم اطعام شوند، بنابر احتياط لازم می‌باشد.

مسأله 1138. سير كردن افراد نابالغ یا مجنون یا سفیه به عنوان کفّاره، لازم نيست با اذن ولیّ شرعی یا كسى كه وی تحت حضانت شرعی و سرپرستى اوست، باشد؛ مگر آنکه این امر با حقّشان (حقّ ولیّ یا کسی که حضانت متعلّق به اوست) منافات داشته باشد.

· مسائل مربوط به اعطای لباس به فقرا بابت کفّاره

مسأله 1139. آنچه بابت کفّاره به فقیر داده مى­شود (در كفّارۀ قسم و ملحق به آن) لازم است عرفاً لباس شمرده شود و به وی تحویل داده و تملیک گردد، هرچند لباسی باشد که قبلاً از آن استفاده شده است؛

البتّه، لباس باید طوری پاره يا كهنه نباشد كه بعد از مدّت كوتاهى از بین برود یا غیر قابل استفاده گردد و دادن كفش، جوراب، كلاه، عمامه، شال، كمربند و مانند آن كافى نمی­باشد.

شایان ذکر است، اعطای يک لباس و جامه (مانند شلوار یا پیراهن) به هر فقير كافى است، هرچند مستحب است به هر فقير دو لباس بدهد؛ بلكه در صورت توانايى، این امر مطابق با احتياط مستحب نیز مى­باشد.

مسأله 1140. در مواردی که لباس بابت کفّاره به فقیر داده می‌شود، فرقی بين مرد و زن نیست؛ ولى کافی بودن لباس بسیار کوچک (مانند لباس برای بچّۀ يک ماهه يا دو ماهه) محلّ اشكال است و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود.

شایان ذکر است، در مورد نابالغ یا مجنون یا سفیه لازم است لباس را به ولىّ شرعی او تحويل داده تا آن را برای وی تملّک نماید و تحویل دادن به خود آنان کافی نیست.

مسأله 1141. اعطای لباس مردانه به زن فقير یا لباس زنانه به مرد فقير و نیز لباس كوچک به فقير بزرگسال بابت کفّاره، كافى نيست و اعطای لباسى كه از ابريشم خالص است به فقير مرد محلّ اشكال می‌باشد و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود.

مسأله 1142. اعطای پارچه به فقیر جهت دوختن لباس، بابت کفّاره كافى نيست؛ ولى اگر پارچه­ای را با اجرت خيّاطى آن به فقير بدهد تا با آن لباس بدوزد، سپس آن را به عنوان كفّاره قبول نمايد، اشكال ندارد؛ ولى بايد فرد مطمئن باشد كه فقير اين كار را انجام خواهد داد.

· اعطای پول کفّاره به فقرا و وکیل گرفتن برای آن

مسأله 1143. اگر انسان قيمت و پول طعام یا لباس را بابت کفّاره به فقیر بپردازد کافی نیست؛ بلکه باید خود طعام یا لباس را با توضیحاتی که قبلاً‌ ذکر شد، جهت کفّاره پرداخت نماید؛

البتّه، کسی که کفّاره بر عهدۀ اوست، می­تواند پول طعام یا لباس را به فقیر داده تا بــه وکالــت از طرف او جنــس مورد نظر را برایــش بخرد [652] و آن گاه آن را بابــت كفّاره - مطابق با شرایط ذکر شده - قبول نمايد [653] و تا وقتى كه این امر توسط فقیر انجام نشده، تکلیف کفّاره از عهدۀ مکلّف، برداشته نمی­شود. بنابراین، باید برای فرد ثابت شود که فقیر این عمل را انجام داده است. [654]

مسأله 1144. در کفّارات مالی لازم نیست فرد، خودش کفّاره را به مستحقّ بدهد؛ بلکه می­تواند برای این امر شخصی را وکیل نماید؛

ولی تا وقتى كه این امر توسط وکیل انجام نشده، تکلیف کفّاره از عهدۀ مکلّف، برداشته نمی‌شود. بنابراین، باید برای فرد ثابت شود که وکیل این عمل را انجام داده است.

مسأله 1145. اگر وکیل خبر دهد که کفّاره را به مستحقّ ادا کرده است، ولی موکّل به گفتۀ او یقین یا اطمینان نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب نمی­تواند به گفتۀ او اکتفا نماید؛

امّا اگر نسبت به ادای کفّاره توسط وکیل به مستحقّ، برای فرد یقین یا اطمینان حاصل شود، ولی شک داشته باشد که آن را به‌طور صحیح انجام داده یا نه، می‌تواند بنا بر صحیح بودن عمل او بگذارد.

مسأله 1146. اگر فردی توسط دو یا چند نفر وکیل شود تا کفّارۀ معیّنی (مانند کفّارۀ تأخیر قضای روزه یا کفّارۀ عمدی روزۀ ماه رمضان) را از طرف آنان ادا نماید، چنانچه بخواهد کفّارۀ آن افراد را به تدریج، مثلاً طیّ دو یا چند مرحله به فقرا بپردازد، بنابر احتیاط واجب لازم است - علاوه بر رعایـت سایــر شرایــط کفّارات - در هنگام ادای کفّاره در هر نوبـت، فردی را که فعلاً تصمیــم دارد کفّاره­اش را بپــردازد - هرچند به‌طور اجمالی - مشخّص نماید و کفّاره را به نیّت همان فرد بپردازد؛

مثل اینکه نیّت کند این کفّاره را از طرف فرد معیّن - مثلاً حسین - می­پردازم یا نیّت کند که این کفّاره را از طرف اوّلین شخصی که مرا وکیل کرده است ادا می‌نمایم و همین طور نسبت به کفّارات بعدی که از طرف سایر افراد به فقرا می‌پردازد، عمل نماید.

بنابراین، بدون تعیین فردی که کفّاره از طرفش ادا می­شود - هرچند به صورت تعیین اجمالی - آنچه پرداخت می­نماید، بنابر احتیاط واجب برای هیچ یک از آن افراد محسوب نمی­شود.

شایان ذکر است، این حکم نسبت به مؤسّسات خیریه­ای که از طرف افراد مختلف، وکیل در ادای کفّاراتشان می­شوند و آنها را به تدریج به دست فقرا می‌رسانند نیز، جاری می­باشد.


[642] توضیح این مطلب، در مسألۀ «1121» ذکر می­شود.
[644] شایان ذکر است، در این مورد لازم نیست زن با مصرف دارو يا مانند آن از روند طبيعی خروج خون حیض جلوگيری نمايد؛ امّا اگر زن عمداً با مصرف دارو يا مانند آن کاری کند که حیض شود، پیاپی بودن روزه­های کفّاره به هم می­خورد و بايد آنها را از سر بگيرد.
[645] در صورت تحقّق امر مذکور، برای ادای کفّاره نوبت به اطعام شصت فقیر می­رسد.
[646] منظور، صورت (ب) از مسألۀ «1129» است.
[647] منظور، صورت (الف) از مسألۀ «1129» است.
[648] منظور، مواردی است که در مسألۀ «1100» ذکر شد.
[649] صورت (الف) از مسألۀ «1129».
[650] البتّه، آب موجود در آب گوشت، نباید بیشتر از مقدار متعارف باشد.
[651] مقصود از صغیر در این مسأله کسی است که به خاطر کمی سنّ در مقایسه با افراد بزرگسال، با مقدار کمتری از طعام سیر می­شود، طوری که مقدار تفاوت آن قابل توجّه محسوب شود.
[652] اگر فقیر، طعام یا لباس را برای خود بالذمّه مثلاً بخرد، سپس پول کفّاره را بابت ادای بدهیش به فروشنده بدهد، کافی نیست.