مركز ارتباط حضرت آیت الله العظمی سید علی حسينى سیستانی (مد ظله) در لندن، اروپا، شمال و جنوب امریکا است.

توضیح‌ المسائل جامع

دسته‌بندی کلّی وارثین به‌طور خلاصه

مسأله 1153. افرادی كه به سبب خویشاوندی ارث مى‏برند [963] سه دسته هستند:

دستۀ اوّل: «پدر و مادر و اولاد ميّت» می‌باشند؛

البتّه، چنانچه میّت اولاد نداشته باشد، فرزندان اولاد هر چه پایين بروند، هر كدام آنان كه به ميّت نزديک‌تر باشند، ارث مى‏برند و با وجود طبقۀ نزدیک­تر از اولادِ اولاد به میّت، طبقات دورتر آنان ارث نمى‏برند.

بنابراین، در صورت وجود فرزند متوفّیٰ (حتّی یک نفر)، نوه­های وی ارث نمی‌برند و همین طور با بودن نوۀ متوفّیٰ، ارث به فرزندان نوه نمی‌رسد.

شایان ذکر است، تا يک نفر از «دستۀ اوّل» در زمان وفات فرد، زنده باشد، «دستۀ دوّم» ارث نمى‏برند.

دستۀ دوّم: «پدربزرگ (جدّ) و مادربزرگ (جدّه) و خواهر و برادر میّت» می‌باشند؛

البتّه اگر میّت، خواهر و برادر نداشته باشد، فرزندان ایشان هر كدام كه به ميّت نزديک‌تر باشند، ارث­ مى‏برند و با وجود طبقۀ نزدیک‌تر از اولادِ برادر و خواهر متوفّیٰ، طبقات دورتر آنان ارث نمى‏برند؛ مثلاً اگر میّت دارای یک فرزندِ خواهر باشد، هیچ کدام از نوه­های خواهر و برادر وی ارث نمی­برند.

همین طور، با نبودن جدّ و جدّۀ میّت، جدّ و جدّۀ پدر و مادر میّت، هر چه بالا رود هر کدام که به میّت نزدیک‌تر باشد ارث می­برند.

شایان ذکر است، تا يک نفر از «دستۀ دوّم» در زمان وفات فرد، زنده باشد، «دستۀ سوّم»، ارث نمى‏برند.

دستۀ سوّم: «عمو و عمّه و دايى و خالۀ میّت» می‌باشند؛

البتّه با نبودن آنان، اولادشان و با نبودن اولاد، اولادِ اولادِ آنان هر چه پایين بروند، هر كدام آنان كه به ميّت نزديک‌تر باشند، ارث مى‏برند.

بنابراین، چنانچه از عموها و عمّه‏ها و دايى‏ها و خاله‏هاى ميّت، هرچند يک نفر زنده ‏باشد، اولادِ آنان ارث نمى‏برند. [964]

مسأله 1154. اگر فرد در زمان وفات، عمو، عمّه، دايى و خاله نداشته باشد و نیز اولاد و اولادِ اولاد آنان (هر چه پایین برود) نباشند، در این صورت «عمو و عمّه و دايى و خالهٔ پدر و مادرِ ميّت» ارث مى‏برند و اگر اينها نیز نباشند، ارث به اولادشان می‌رسد و با نبودن آنان، فرزندانِ اولاد هر چه پایين بروند، هر كدام آنان كه به ميّت نزديک‌تر باشند، ارث مى‏برند.

در صورتی که افراد مذکور هم نباشند، «عمو و عمّه و دايى و خالۀ جدّ و جدّه ميّت» ارث مى‏برند و اگر اينها نیز نباشند، به اولادشان با ترتیب فوق ارث مى‏رسد.

مسأله 1155. «زن و شوهر» همراه با طبقاتِ سه‌گانۀ ارث، به تفصيلى كه در مبحث «ارث زن و شوهر» ذكر خواهد شد، از یکديگر ارث مى­برند. [965]

مسأله 1156. اگر برای وارث دو سبب ارث بردن باشد، از طریق هر دو سبب ارث می­برد؛ مانند اینکه شخصی هم «عمو» و هم «دایی» فردی به حساب آید [966] یا آنکه شخصی هم جدّ پدری مادرِ فردی و هم جدّ مادری پدرِ همان فرد باشد؛ [967]

البتّه، اگر یکی از دو سبب، مانع از ارث بردن به سبب دیگر باشد، وارث مذکور فقط از طریق سببِ مانع ارث می­برد؛ مانند اینکه شخصی هم «برادر مادری» و هم «پسر عموی» فردی محسوب شود. [968]

مسأله 1157. اگر انسان از دنیا برود، باید اموال بجا مانده از او در مواردی که توضیح آن در فصل «وصیّت» مسألۀ «1049» ذکر شد، صرف گردد[969] و چنانچه از دارایی­های وی مالی باقی بماند، در صورتی که متوفّیٰ وصیّتی داشته باشد، به وصایای شرعی[970] او عمل می­شود و باقیماندۀ اموال به عنوان ارث بین ورثه­اش حسب موازین شرعی تقسیم می‌گردد.[971]
پس منظور از عبارت «اصل اموال» که در مسائل فصل «ارث» مطرح می­شود، همین «بخش سوّم از اموال متوفّیٰ» می­باشد.[972]
مثلاً وقتی گفتــه می­شــود: مرد یک چهارم از اصل اموال همســر دائمیــش را ارث می­بــرد یا مادر یک ششم از اصل اموال فرزندش را ارث می­برد، مراد از «اصل اموال» مقدار باقیمانده از دارایی‌های متوفّیٰ بعد از کسر موارد فوق می­باشد.

مسأله 1158. ورثه (غیر از زوجه) در طبقات سه‌گانۀ ارث، از همۀ اموال مورّث خود - اموال منقول و غیر منقول، زمین [973] و غیر زمین - ارث می­برند و حکم ارث بردن زوجه از اموال شوهرش در مسألۀ «1252» بیان می­شود. [974]


[963] به‌طور کلّی، ارث در صورتی به وارث می­رسد که «موانع ارث» وجود نداشته باشد؛ توضیح «موانع ارث» در مسائل «1294 و بعد از آن» ذکر می­شود.
[964] از این قاعده استثنا می­شود موردی که ميّت­ «يک عموى پدرى» و «يک پسر عموى پدر و مادرى» داشته و دايى و خاله نداشته باشد؛ که در این صورت ارث به پسر عموى پدر و مادرى مى‏رسد و عموى پدرى ارث نمى‏برد؛ ولی اگر میّت عمو يا پسر عموهای متعدّدی داشته باشد يا اينكه همسر متوفّیٰ زنده باشد، اين حكم خالى از اشكال نيست و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود. البتّه، اگر همراه آن دو (عموی پدری و پسر عموی پدر و مادری)، دايى يا خالۀ متوفّیٰ نیز باشد، پسر عموى پدر و مادرى بهره­اى از ارث ندارد و ميراث، بين عموى پدرى و دايى يا خاله طبق قواعد ارث تقسيم مى­شود.
[965] ارث بردن زن و شوهر از هم در صورتی است که «موانع ارث» وجود نداشته باشد؛ توضیح «موانع ارث» در مسائل «1294 و بعد از آن» ذکر می­شود.
[966] مانند اینکه برادر پدری شخصی با خواهر مادری او ازدواج نماید و صاحب فرزند (حسین) شوند، شخص مذکور هم «عمو» و هم «دایی» آن فرزند محسوب می­شود و چنانچه فرض شود که نوبت به ارث بردن وی از حسین برسد، از هر دو جهت ارث می­برد.
[968] مثلاً اگر مردی که صاحب فرزندی به نام حسین از همسرش فاطمه می­باشد، فوت نماید و فاطمه با برادر آن مرد ازدواج کند و صاحب فرزندی به نام زهرا شود، در این صورت، حسین هم «پسر عموی» زهرا و هم «برادر مادری» وی محسوب می­شود و چنانچه فرض شود که نوبت به ارث بردن حسین از زهرا شود، از جهت برادری از وی ارث می­برد، نه از جهت پسر عمو بودن.
[969] البتّه، اگر فرد وصیّت کرده باشد امور مذکور مانند بدهی و حجّة الاسلام را از ثلث وی ادا کنند، چنانچه ثلث کافی برای عمل به وصایا باشد، این موارد از ثلث که مورد وصیّت قرار گرفته، برداشته می‌شود و اگر کافی نباشد، مقدار باقیمانده از اصل مال برداشته می­شود؛ توضیح مطلب، در فصل «وصیّت» ذکر شد.
[972] بنابراین، مقصود از «اصل مال» در این فصل با آنچه در فصل «وصیت» بیان شد، متفاوت است.
[973] البتّه، «زمین موات» که مورّث در زمان حیات خویش اقدام به تحجیر و احیای آن نکرده، ولی سند رسمی آن به نام وی بوده، حکم ویژه­ای دارد که در جلد سوّم، مسألۀ «1367» ذکر شد.